به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اندرو سولیوان در یکی از مقالات سال ۲۰۱۶ خود به نام «من زمانی آدمیزاد بودم» به بررسی اعتیاد دیجیتال مفرط خود میپردازد. عنوان فرعی مقاله سولیوان کاملا توجه انسان را به خود جلب میکند: «در نتیجه بمباران بی امانی از اخبار و شایعات و تصاویر، ما به معتادان اطلاعات شیدا زدهای تبدیل شده ایم. این اعتیاد مرا در هم شکسته است. این اعتیاد میتواند شما را نیز در هم بشکند.»
با قضاوت از روی محبوبیت تازهترین کتاب کال نیوپورت استاد علوم رایانهای به نام «مینی مالیسم دیجیتال»، میتوان گفت که دست کم بخشی از آنچه که سولیوان میگوید دربسیاری از ما نیز وجود دارد. آیا ما بی توجه و بدون فکر کردن بیش از حد وقت خود را در فضای اینترنت سر میکنیم و وقت کافی برایمان باقی نمیماند که به دنیای واقعی اختصاص دهیم؟
اگر عادات آنلاین شما در حال مداخله در میزان بازدهی، اوقات استراحت یا روابط شماست، پس بهتر است بیشتر به سخنان نیوپورت توجه کنید. نیوپورت قبلا چندین جلد از حرفه ایترین ومهمترین کتابهای دهه گذشته را درباره تحولات فردی نوشته است. او در کتاب «خیلی خوب است که آنها نمیتوانند شما را نادیده بگیرند» به ابطال این برداشت متعارف میپردازد که شما با دنبال کردن احساساتتان میتوانید به موفقیت برسید. نیوپورت در کتاب «کار عمیق» به شکل متقاعدکنندهای میگوید که ما خود را فریب میدهیم به گونهای که باور کنیم افرادی هستیم که توانایی انجام موثر چند کار همزمان را داریم؛ که همه ما از مزیت «تمرکز فارغ از انحراف حواس» بهره مندیم.
شاید شما هم معتاد باشید
برخی به ایده اعتیاد به شبکههای اجتماعی میخندند و اعتیاد را تنها به افرادی که به سوء مصرف مواد مخدر یا الکل مبتلا هستند قابل اطلاق میدانند.
فیس بوک و دیگر شبکههای اجتماعی برای معتاد کردن شما طراحی شده اند. از نظر نیوپورت آنها از «تقویت مثبت ادواری و میل به تایید اجتماعی به عنوان ابزارهایی استفاده میکنند تا شما را وادار به استفاده از محصولاتشان کنند و این کار را به بهای صرفنظر کردن از استفادههای بهتری که از وقتتان میتوانید کنید انجام دهید.»
تریستان هریس مهندس پیشین گوگل چک کردن مکرر گوشی تان را با استفاده از یک ماشین قمار اسلات مقایسه میکند: «هر بار که گوشی ام را چک میکنم، در حال بازی کردن با یک ماشین اسلات هستم تا ببینم "چی گیرم آمده؟ "»
نیوپورت میپرسد وقتی شما چیزی پست میکنید «آیا لایکهایی (یا قلبهایی یا ریتوئیت هایی) درجواب خواهید گرفت یا بدون هیچ بازخوردی پست شما ضایع میشود؟ اگر مورد اول اتفاق بیفتد چیزی خلق میشود که این مهندس فیس بوک آن را «دینگهای روشن شبه لذت» مینامد. شون پارکر در سال ۲۰۱۷ اولین رئیس فیس بوک بود که «بهره برداری از یک نقطه ضعف روان انسان» را با هدف سرقت توجه شما چنین توصیف کرد: «چه کار میتوانیم کنیم که تا حد امکان بتوانیم وقت و توجه آگاهانه شما را مصروف خود کنیم؟ این طرز تفکری بود که به خلق مشخصه هایی، چون دکمه «لایک» انجامید که به کاربران «دوز کوچکی از دوپامین» میدهد تا آنها را تشویق به بارگذاری محتوای بیشتری کند.»
اگر شما کاربر فیس بوک نیستید، فکر نکنید که در برابر اعتیاد دیجیتال مصون هستید. نیوپورت مینویسد: «خیلیها این را تجربه کرده اند که با هدف بازدید از محتوای یک وبسایت با یک هدف خاص – مثلا بازدید از سایت یک روزنامه برای چک کردن پیش بینی وضع هوا- وارد اینترنت شده اند و بعد از گذشت ۳۰ دقیقه خود را در وضعیتی یافته اند که همچنان بی آنکه فکرش را کنند در حال دنبال کردن لینکها و پریدن از یک تیتر به تیتر دیگر هستند. این رفتار را نیز میتوان با بازخورد غیرقابل پیش بینی نشده در انسان برانگیخت: معلوم میشود که بیشتر مقالات بی بو و خاصیت هستند، اما گاه شما از موردی سردرمی آورید که احساس قدرتمندی را در شما به وجود میآورد، احساسی که میتواند خشم یا خنده موجه باشد.»
یک عامل دیگر تقویت کننده «اعتیاد رفتاری»، میل به تایید اجتماعی است. نیوپورت توضیح میدهد: «در دوران اولیه مهم بود که شما با دقت جایگاه اجتماعی تان را در ارتباط با دیگر اعضای قبیله تان مدیریت کنید، چون بقای شما بستگی به آن داشت... اگر عده زیادی از مردم روی یک علامت کوچک قلب در آخرین پست اینستاگرامی تان کلیک کنند، این کار این احساس را در شما به وجود میآورد که قبیله در حال ابراز تایید خود از شماست که ما قویا به آن خو گرفته ایم. البته طرف دیگر این معامله تکاملی این است که نبود بازخورد مثبت، میتواند احساس رنج و عذاب در انسان به وجود آورد.»
به همراه این احساس رنج و عذاب، نیازی مبرم به نظارت مستمر بر این اطلاعات «حیاتی» میتواند در انسان شکل بگیرد.
به سمت فلسفهای خاص در استفاده از فناوری
اگر توجه شما به سرقت برده شود، به باور نیوپورت شما: «به یک فلسفه همه جانبه برای استفاده از فناوری احتیاج دارید که ریشه در ارزشهای عمیقتان داشته باشد و پاسخهای روشنی را برای این پرسشها فراهم کند که شما باید از چه ابزارهایی و چگونه از آنها استفاده کنید و مهمتر از آن شما را قادر سازد با اعتماد به نفس و با اطمینان، هر چیز دیگری را نادیده بگیرید.»
نیوپورت تقلیل گرایی دیجیتال را پیشنهاد میکند: «فلسفهای برای استفاده از فناوری که بر اساس آن بتوانید زمانی را که آنلاین هستید بر روی تعداد اندکی از فعالیتهای با دقت انتخاب شده و برگزیده تمرکز کنید که قویا تایید کننده چیزهایی باشند که برایشان ارزش قائل هستید و بعد شادمانه هر چیز دیگری را از ذهنتان بیرون کنید.»
آیا شما در استفاده از فناوری تقلیل گرا هستید یا افراطی؟
از نظر نیوپورت بسیاری از ما زندگی دیجیتال خود را با یک طرز تفکر حداکثری که جای به پرسش گرفته شدن هم ندارد به پیش میبریم. با یک طرز تفکر حداکثری «هرگونه پتانسیلی برای بهرهمند شدن، کافی است تا شروع به استفاده از یک فناوری کنید که توجه شما را به خود جلب میکند.»
فرد افراطی مثل سیاستمداری است که به مزایای یک برنامه نگاه میکند، بی آنکه به هزینههای آن اصولا اندیشه کند.
نیوپورت مینویسد: «استفاده حداکثری از فناوری ادعا دارد که وقتی پای فناوری به میان میآید، بیشتر بهتر است؛ ارتباطهای بیشتر، اطلاعات بیشتر، گزینههای بیشتر.» به نوشته نیوپورت به نظر میرسد که استفاده افراطی از فناوری با سطحی بودن این نحوه استفاده، به خوبی با هم چفت میشوند. او مینویسد: «با توجه به اینکه هدف کلی پروژه انسان گرایی لیبرال فراهم کردن آزادی بیشتر برای انسان هاست، این فرایند کاری میکند که اجتناب کردن از استفاده از یک شبکه اجتماعی محبوب یا خوداری از دنبال کردن تازهترین گپهای اینترنتی به شکل مبهمی کاری غیرلیبرال به نظر برسد.»
برعکس این باور، نیوپورت هشدار میدهد که رویکرد استفاده حداکثری از فناوری، ممکن است شما را به سمت آزادی رهنمون نشود: «واگذار کردن استقلال خود به یک توده ادغام شده از اقتصاد توجه - همان کاری که با ثبت نام بی فکرانه در هر سرویس پرطرفداری انجام میدهید که از سوی طبقه سرمایه دار کارآفرین سیلیکون، ولی صادر میشود - درست مخالف آزادی است و احتمالا فردیت شما را تضعیف خواهد کرد.»
نیوپورت چنین توصیه میکند که: «از فعالیتهای کم ارزشی که میتوانند زمان و توجه شما را مصروف خود کنند و از جایی سردربیاورند که بیشتر از آنکه کمکی کنند آسیب میرسانند دوری کنید.»
آیا ما با ترس از دست دادن چیزهای کوچک در حال فروکاستن چیزهای بزرگی هستیم که یک زندگی را خوب میکنند؟
اگر میخواهید تغییر کنید
آگاهی از موضوع، بنیان هر تغییری است. گام بعدی تغییر رفتاری است. نیوپورت پیشنهادهای زیادی برای تغییر رفتاری دارد که ممکن است الهام بخش ما نیز باشد. در اینجا چند مورد از این پیشنهادها را مشاهده میکنید:
به یک خانه تکانی دیجیتال فکر کنید
آیا زندگی تان را با تعداد زیادی وسیله و اپلیکیشن و خدمات شلوغ کرده اید که هر کدام از آنها به تنهایی میتوانند مزایای کوچکی را در اختیار شما قرار دهند؟ اگر چنین است درمورد نحوه استفاده از فناوری آگاهانهتر تصمیم گیری کنید.
نیوپورت مینویسد مثلا من سالها پیش توئیتر را رها کردم، این شبکه مقدار بسیار زیادی از وقت و توجه ام را صرف خود میکرد: «وقتی مردم به ابزارها یا رفتارهای خاصی در زندگی دیجیتالشان فکر میکنند، تمایل دارند فقط روی ارزشی که هر کدام تولید میکنند تمرکز کنند. برای مثال تداوم حضوری فعالانه در توئیتر میتواند گهگاه موجب برقراری ارتباطات جدید و جالبی شود یا شما را در معرض ایدهای قرار دهد که تا آن موقع چیزی از آن نشنیده اید. چقدر از وقت و توجه شما باید فدای به دست آوردن آن مزیت کوچک ناشی از ارتباطات و ایدههای جدید گهگاهی شود که با تداوم حضوری تقریبا همیشگی در توئیتر به دست آورده اید؟»
نیوپورت به ما نصیحت میکند: «با به دقیقههای زندگی مان به عنوان یک چیز منسجم و با ارزش برخورد کنیم – که قطعا ارزشمندترین چیزی است که در اختیار داریم- و همیشه به این بیندیشیم که چقدر از زندگی مان را میتوانیم با فعالیتهای مختلفی که اجازه میدهیم وقتمان را به خودشان اختصاص دهند معاوضه میکنیم.»
حذف اپلیکیشن شبکههای اجتماعی از گوشی خود
با حذف شبکههای اجتماعی از گوشی هایتان، دیگر با حسابهای کاربری تان در آنها به عنوان واکنشی ناخودآگاه در قبال ملال و بی حوصلگی رفتار نخواهید کرد. نیوپورت اشاره میکند که با این کار همچنان میتوانید از مزایای این سایتها از طریق مرورگر گوشی تان بهرهمند شوید.
مشارکت در گفتگوهای بیشتر در جهان واقعی
جوانان نسل هزاره و دیگران با ارتباطات چهره به چهره مشکل دارند. نیوپورت بر اساس کار شری ترکل استاد ام آی تی اشاره میکند که تعاملات دیجیتال جایگزینی برای مکالمات رو در رو نیستند. از نظر ترکل رو در رو یعنی: «جایی که ما ظرفیتی را برای همدردی ایجاد میکنیم. جایی که لذت شنیده شدن و فهمیده شدن را تجربه میکنیم.»
تعامل دیجیتال برقراری یک ارتباط را ممکن میکند، اما مکالمه به حساب نمیآید، چون نشانههای ظریف قیاس پذیر مثل صدا یا حالت چهره فرد جایی در آن ندارد.»
وقت استراحت خود را باز پس بگیرید
نیوپورت به یک عنصر مهم در هر تغییر پایداری اشاره میکند و میگوید: «ابتدا با تقویت وقت استراحت با کیفیت در زندگی، به حداقل رساندن انحراف حواسهای کم کیفیت دیجیتال در گام بعدی ساده ترخواهد شد.»
نیوپورت میگوید: «امروز با در آوردن یک گوشی هوشمند یا تبلت و کرخ کردن خودتان با از این صفحه به آن صفحه چرخیدن و انگشت زدن همراه با بی فکری روی نمایشگر، به راحتی میتوانید شکافهای بین کار و مراقبت از خانواده و خوابیدن را پر کنید.»
توصیه او این است که «به جای مصرف منفعلانه، برای فعالیتهایی که مستلزم تلاش و زحمت هستند اولویت قائل شوید.»
وسایلی بسازید و تعمیر کنید. چیزی بنویسید. دنبال موسیقی بروید. آشپزی یاد بگیرید. به سمت تفریحات و دلمشغولیهایی برگردید که مدتها آنها را رها کرده اید. دلمشغولیهای جدیدی برای خود کشف کنید. شاید سالها پیش نواختن پیانو یا گیتار را رها کرده اید، اما دوباره میتوانید شروع کنید.
نیوپورت بر فعالیتهایی تاکید میکند که مستلزم تعاملات اجتماعی ساختاری و در زمان واقعی باشند. مثلا نیوپورت مکرر میگوید که تا ۳۰ سالگی فعالیت در باشگاه کوهنوردی و دوچرخه سواری بخش عمدهای از اوقات استراحتم را به خود اختصاص میداد. امروزه در عصر دیجیتال هنوز هم از این قبیل باشگاهها وجود دارند.
از شرکتهای صاحب شبکههای اجتماعی سئوالی را بپرسید که دوست ندارند از آنها پرسیده شود
فهمیدن اینکه چرا ما از شبکههای اجتماعی استفاده میکنیم خیلی آسان است، اما سئوالی که به ندرت پرسیده میشود نحوه استفاده ما از آنهاست. نیوپورت مینویسد: «وقتی مردم جدا شروع به فکر کردن در مورد نحوه این استفاده کردند، معمولا تایید میکنند که وقت خیلی زیادی را در فضای اینترنت سر میکنند».
او مینویسد: «فیس بوک که ده سال پیش کمتر از یک میلیون کاربر داشت، هم اکنون بیش از دو میلیارد کاربر دارد و از نظر ارزش با بیشتر از ۵۰۰ میلیارد دلار، پنجمین شرکت در آمریکا به شمار میرود. برعکس اکسون موبیل در حال حاضر ارزشی حدود ۳۷۰ میلیون دلار ارزش دارد. استخراج دقیقهها از تخم چشم کاربران، منبعی کلیدی برای شرکت هایی، چون گوگل و فیس بوک محسوب میشود که از استخراج نفت هم وسوسه انگیزتر شده است.»
کتاب نیوپورت به ما کمک میکند تا در مورد نحوه استفاده خود از فناوری تجدید نظر کنیم و راههای بسیار سنجیده و آگاهانهای را برای استفاده از آن پیش رویمان میگذارد که میتوند مزایای بزرگی را نصیب ما کند. ما با استفاده آگاهانه از فناوری میتوانیم بگوییم «به خاطر فناوری من به نسبت گذشته انسان بهتری شده ام.»
منبع: فارس
انتهای پیام