به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سالهاست که قطعه شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» از رسانههای صوتی و تصویری بهمناسبت میلاد و شهادت امام رضا علیه السلام پخش میشود. هر بار که این نوای آشنا را میشنویم، گویا برای ما تازه است. این تازگی گویا برخاسته از اخلاصی است که استاد محمدعلی کریمخانی در خواندن سه بیت از اشعار محرم استاد حبیبالله چایچیان داشته است. «آمدم ای شاه...» شعری است که هم شاعرش در سرودن آن مخلص بوده و هم خواننده و هم آریا عظیمینژاد که قطعهای از بهشت را ساخته است.
خبرگزاری ما در گفتوگو با استاد محمدعلی کریمخانی، مداح و خواننده این قطعه ماندگار به بررسی دلایل و رموز ماندگاری این اثر پرداخته است. آن طور که استاد کریمخانی توضیح میدهد: ما برای تهیه این کار به امام رضا علیه السلام توسل کردیم و کار را به صاحبش سپردیم. شاید حدود چهار ساعت زمان برد تا این قطعه که شامل سه بیت است، آمده شود. البته من حدود پنج یا شش بیت را خواندم ولی همین سه بیت انتخاب و ماندگار شد. مدام میخواندیم ولی کار درستی تهیه نمیشد و خودمان را راضی نمیکرد. انگار در جستوجوی گمشدهای بودیم، تا اینکه آریا عظیمینژاد بلند شد تا چای بیاورد. من که دلگیر شده بودم از اینکه تلاشم به نتیجه نمیرسید، گفتم "برویم، شاید لیاقت این کار را نداریم."، دلم گرفته بود و از اعماق قلبم آهی کشیدم، چون دلم خیلی سوخته بود از اینکه لیاقت کار برای امام رضا علیه السلام را نداشتهام. ناگهان حسی به من دست داد که نمیتوانم آن لحظه را توصیف کنم، حسی غریب بود که متوجه شدم شاید اگر بار دیگر تلاش کنیم، تلاش ما به نتیجه برسد. عظیمینژاد را صدا زدم، شروع کردیم. اگر بهخاطر داشته باشید من ابتدای شعر گفتم «آمدهام» و بار دیگر برگشتهام و شعر را تکرار کردهام که: «آمدم ای شاه...» عظیمینژاد دلش نمیآمد همان «آمدهام» از ابتدای شعر را حذف کند. معتقد بود هرچند با شعر هماهنگ و جور نیست ولی تأثیری دارد که نباید نادیده گرفته شود. حسوحالی در همان خواندن آن لحظات بود که شعر را اثرگذار کرد.
قطعه شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» سالهاست که میان مردم منتشر و ماندگار شده است، ماجرا چه بود که این قطعه شعر را در خطاب به امام رضا علیه السلام خواندید؟
این شعر را سالها قبل بهشوق امام رضا علیه السلام خواندم. البته ماجرایی دارد که منجر به آشنایی من با آریا عظیمینژاد شد. ماجرا از این قرار بود که من آشنایی قدیمی با محمد اصفهانی داشتم و مدتها با یکدیگر رفتوآمد خانوادگی داشتهایم. شاید حدود سی سال باشد که با ایشان آشنا هستم.
یعنی با محمد اصفهانی رابطه استاد و شاگردی دارید؟
خیر، این طور نیست. من کمتر از این هستم که خودم را استاد ایشان بدانم. محمد اصفهانی خودش استاد است و نمیتوانم بگویم که ایشان شاگرد من بوده است. ما با یکدیگر مدتی کارهای صداسازی انجام میدادیم.
یک بار یکی از اقوام و آشنایان آریا عظیمینژاد فوت کرده بود و محمد اصفهانی از من خواست تا در مجلس فوت آن مرحوم حاضر شوم و مدح و مرثیه بخوانم، من هم قبول کردم. در همان مجلس بود که با آقای عظیمینژاد آشنا شدم. آن زمان گویا مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی از ایشان برای انجام برنامه و کاری دعوت کرده بود و او هم خواسته بود تا من هم در آن برنامه حاضر شوم و با آنها همکاری کنم. این دعوت را بهشوق امام رضا علیه السلام قبول کردم.
یک بار به دفتر عظیمینژاد رفتم. خواندن این قطعه شعر «آمدم ای شاه پناهم بده» را شروع کردم. حدود ساعت هشت بود و من تا ساعت 12 شب همین طور پیوسته میخواندم و تمرین میکردم تا ببینیم کدام قطعه درست و مناسب تهیه میشود. در نهایت توسلی به امام رضا علیه السلام کردیم تا این که همین قطعهای که میشنوید و مشهور شده، تهیه شد.
خودتان باور میکردید این قطعه تا این اندازه تأثیرگذار و ماندگار شود؟
خودمان هم باورمان نمیشد، هرچه بود، عنایت امام رضا علیه السلام بود.
شعر را از کجا آماده کرده بودید؟
شعر مربوط به مرحوم استاد حبیبالله چایچیان است. این شعر را من انتخاب کرده بودم و به دفتر برده بودم تا برای امام بخوانیم. البته این نکته را در نظر داشته باشید که اگر قرار باشد برای این خاندان مطهر و اهلبیت علیهم السلام کاری انجام بدهید، باید خود آن بزرگان عنایت کنند. این درست است که ما شعر و دستگاه آواز را انتخاب کردیم و تلاش کردیم تا کار مناسب و درخوری تهیه شود اما من هیچگاه نمیتوانستم به اراده و تصمیم خودم بگویم این شعر را میخواهم بخوانم و یا حتماً این نوع سبک اجرا کنم.
ما همین شعر را در دستگاههای مختلف خواندیم و کار مناسبی از کار درنیامد. در دستگاه شور هم خواندم ولی باز هم نشد، تا اینکه در نهایت بهسراغ دشتی رفتیم. انتخاب دست خود امام رضا علیه السلام بود. این غلط است که من ادعا کنم که این کار را انجام دادهام. اگر خود امام رضا علیه السلام عنایتی نداشته باشند، من که سهل است، بزرگتر از من هم نخواهند توانست کاری انجام دهند و خدمتی به این آستان کنند. تعیین برنامه و تصمیمگیری باید با خود اهلبیت علیهم السلام باشد. چون قرار است برای خود ایشان کاری انجام بدهی، خودشان باید اجازه بدهند و فرصتی برای خدمت تو فراهم کنند.
مدتهاست که این قطعه شعر از رسانهها منتشر میشود اما هر بار برای مخاطب تازگی دارد، شما بهعنوان خواننده این قطعه دلیل این موضوع را چه میدانید؟
دلیلش این است که ما برای تهیه این کار به امام رضا علیه السلام توسل کردیم و کار را به صاحبش سپردیم. شاید حدود چهار ساعت زمان برد تا این قطعه که شامل سه بیت است، آماده شود. البته من حدود پنج یا شش بیت را خواندم ولی همین سه بیت انتخاب و ماندگار شد. مدام میخواندیم ولی کار درستی تهیه نمیشد و خودمان را راضی نمیکرد. انگار در پی گمشدهای بودیم، تا اینکه عظیمینژاد بلند شد تا چای بیاورد. من که دلگیر شده بودم از اینکه تلاشم به نتیجه نمیرسید، گفتم "برویم شاید لیاقت این کار را نداریم". دلم گرفته بود و از اعماق قلبم آهی کشیدم، چون دلم خیلی سوخته بود از اینکه لیاقت کار برای امام رضا علیه السلام را نداشتهام.
ناگهان حسی به من دست داد که نمیتوانم آن لحظه را توصیف کنم، حسی غریب بود که متوجه شدم شاید اگر بار دیگر تلاش کنیم، تلاش ما به نتیجه برسد. عظیمینژاد را صدا زدم، شروع کردیم. اگر بهخاطر داشته باشید من ابتدای شعر گفتم «آمدهام» و بار دیگر برگشتهام و شعر را تکرار کردهام که: «آمدم ای شاه...» عظیمینژاد دلش نمیآمد همان «آمدهام» از ابتدای شعر را حذف کند، معتقد بود هرچند با شعر هماهنگ و جور نیست ولی تأثیری دارد که نباید نادیده گرفته شود. حسوحالی در همان خواندن آن لحظات بود که شعر را اثرگذار کرد.
شما سالها بود که به مدیحهسرایی اهلبیت علیهم السلام مشغول بودید؛ اما وقتی آن قطعه را در سال 86 خواندید، گویی جهشی در کار و برنامههایتان ایجاد شد، درست است؟
بله. خداوند تأکید کرده که اگر بخواهد کسی را بالا ببرد و همه دنیا مخالف باشند، او بهاراده الهی رشد میکند و بالعکس، اگر خدا بخواهد کسی در قعر فرو برود و همه دنیا بخواهد او را بالا ببرد، باز هم اراده خدا فوق ارادههاست. من ادعایی برای هیچیک از کارها ندارم و فقط میگویم اراده خدا این طور مقدر شده بود و امام رضا علیه السلام عنایت کردند.
ائمه اطهار علیهم السلام بزرگانی هستند که آبروی نوکر و مداح خود را حفظ میکنند. فقط باید بدانیم که هرچه داریم، از دارایی و آبرو و اعتبار همه از عنایت الهی است. سه بیت از خواندن من در این شعر را قبول کردند اگر همه عرض ارادت را قبول کنند چه خواهد شد. مداح در خواندن باید اخلاص داشته باشد، فقط برای آن بزرگان بخواند و عرض ادب کند و نتیجه را به خودشان بسپارد.
گویا شما اهل زنجان هستید ولی با زبان آذری هم آشنا هستید، زبان آذری حسوحال خوبی برای مداحی دارد، چطور با این زبان آشنا شدید؟
همسرم آذریزبان است و من از طریق ایشان با این زبان اثرگذار آشنا شدم. مداحی با زبان آذری سوزی دارد که اگر شما همان شعر را به فارسی ترجمه کنید، سوزش را از دست میدهد و نمیتواند به آن اندازه تأثیرگذار باشد، حتی اگر مخاطب متوجه ادبیات مداحی آذری هم نشود باز هم سوز آن را درک میکند، چون خود آهنگ سوزناک است. سوز مداحی مثل روح است، روحی که کسی نمیتواند آن را درست تشخیص بدهد، ببیند یا بیان کند ولی وجود دارد و حس میشود.
البته شعر مداحی هم باید سوز داشته باشد. هر قدر شعر شاعری پرمعنا و پرمحتوا باشد، اگر از سوز خالی باشد نمیتواند آن طور که باید اثرگذار شود. سوز را باید از امام حسین علیه السلام خواست. نمکی که امام حسین علیه السلام به شعر و مداحی میدهد، آن را ماندگار میکند. اینها رمزهای مداحی هستند، رمزهایی که شاید مداحان قدیم بارها گفتهاند اما اگر جوانترها به آن توجه کنند، میتوانند مانند پیرغلامان اهلبیت علیهم السلام در این درگاه پربرکت خدمت کنند.
شعر خوب تا چهاندازه در مداحی اثرگذار است؟
شعر خوب مایه و اساس مداحی است، شعری که پرمحتوا، پرسوز و بامعنا باشد، البته مداح هم باید آن را درست و با اخلاص ادا کند. شعر باید مطلبی باشد که مخاطب را به خودش جذب کند. شعر خوب با گذشت زمان از بین نمیرود، بلکه حتی بهمرور زمان و با گذشت سالها و قرنها جان میگیرد و هر بار تازه میشود. شعرهای محتشم را ببینید: "باز این چه شورش است که در خلق عالم است"، هر بار این شعر را میخوانیم انگار بار اولی است که میخوانیم و میشنویم، بس که پرمحتوا و پرسوز است.
شعر باید پرمفهوم و سنگین باشد تا وقتی مداح آن را میخواند، توجه مخاطب را جلب کند و به این مطلب بیاموزد و درکش را بالا ببرد. اگر شعر کممایه و سبک باشد، سوز مداح را هم تحت تأثیر خودش قرار میدهد. دقت داشته باشید که اهلبیت علیهم السلام شخصیتهایی نیستند که بتوانیم هر شعری در وصف و مدح ایشان بسراییم و یا با هر لحنی و بیانی برای آنها مدیحهسرایی کرده و شعر بخوانیم، باید صاحب مجلس را بشناسیم و ادب را در محضر ایشان رعایت کنیم، کار باید در شأن امام معصوم باشد. اگر خدمتی میخواهی برای ائمه اطهار علیهم السلام انجام بدهی، تلاش کن تا خدمت تو در حد منزلت ایشان باشد، در خدمتگزاری کمکاری نکن.
این طور است که هر کسی در هر شغل و موقعیت و جایگاهی ارزش و قرب پیدا میکند. اگر خبرنگار هستی و برای آنها قلم میزنی، در شأن آنها بنویس. اگر شاعر هستی، منزلت ارباب خود را بشناس. اگر مداحی میکنی، اخلاص داشته باش. خلاصه ادب و اخلاص رمز ماندگاری خدمت در این آستان است. همین اخلاص انسان را بزرگ میکند. خدای متعال برای ائمه اطهار علیهم السلام ارزش و شأن والایی قائل است. هنوز بعد از 14 قرن صدای سوز گریه برای امام رضا علیه السلام بلند است، چرا؟ چون بنده مخلص و امام بحق بود؛ اما حالا مأمون و قاتل آن حضرت کجاست؟ مگر جز لعن و نفرین چیزی نثار او میشود؟ اینها را خدا به بندهاش میدهد و اگر ما در مقام بندگی، مخلص باشیم میتوانیم مورد عنایت خدا قرار بگیریم.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/
صدای حیرتانگیز وملکوتی داشت مداحی به زبان فارسی وآذری ایشان واقعا انسان را ازخود بی خود میکردوخودش هم تاکستانی بود بخاطر آن آذری زبان بود چون ازتاکستان به طرف زنجان همه آذری زبان هستند
تا اونجایی که نه تنها بنده حقیر بلکه اکثریت ارادتمندان و دوستداران جناب استاد کریمخانی به این موضوع واقف هستند که جناب استاد کریم خانی خودشان اصالتا ترک زبان و آذری زبان هستند
ترک قزوین هستند
تعجب میکنم در مصاحبه با ایشان نوشته شده که چون همسر ایشان آذری زبان هست
از این جهت به زبان زبان آذری علاقه مند شده اند و این زبان شیرین را از طریق همسرشان یاد گرفته اند؟!
قزوینیها ترک نیستند بلکه ترکی هم تا حدودی بلد هستند. اما اطراف قزوین ترک دارد. زبان قزوینی زبان فارسی کتابی و کهن است. من قزوینی هستم و تمام فامیلم قزوینی هستند آن هم دقیقا در خود شهر قزوین نه اطراف آن. تعجب میکنم که چرا بعضی از ترکزبانهای عزیز علاقه عجیبی دارند که قزوینیها را ترک خطاب کنند. این رفتار نژادپرستانه است دوست گرامی و شایسته یک ایرانی نیست!
خدا رحمت کند استاد کریمخانی را که حال و هوای مریدان اهل بیت را با مداحی زیبای خود روحانی میکرد او خودش گفت از همسرش ترکی آموخته است نه این که دیگران بگویند!!