به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بسیاری معتقدند شیوه مرگ ابوبکر البغدادی همانند بن لادن یا ایمن الظواهری است.
با این حال باید از خود پرسید، دلیل این مرگهای تکراری چیست و چه زمانی ابوبکر البغدادیها باید بمیرند؟! برخی از تحلیل گران معتقدند فرار ترامپ از استیضاح موجب شد تا دستور قتل سرکرده داعش را بدهد تا او تنها ناجی خاورمیانه لقب بگیرد! ولی این همه ماجرا نیست.
به واقع دلیل مرگ بی جنازه ابوبکر البغدادی چیست؟! کسی که همچون بنلادن بعد از مرگ و انجام آزمایشهایی که هویت مقتول را اثبات میکردند، به دریا انداخته شد تا هیچ قبری برای شان باقی نماند. اما چرا این شیوه از مرگ انتخاب شده است. پاسخ به این سوال را باید در چند بخش جست وجو کرد:
۱. ابوبکرالبغدادی مهره اصلی داعش، از چهرههای مهم و البته تحصیل کرده عراق و طبق اسناد منتشر شده در اشپیگل، از یاران نزدیک چهرههای امنیتی و اطلاعاتی حزب بعث بود. این حزب پس از سقوط در عراق با بازسازی خود در قالب یک گروه سلفی والبته جهادی، به دنبال جذب عناصری رفت که با نگاه ایدئولوژیک قادرند هر جنایتی را انجام دهند. اسناد منتشر شده در اشپیگل نشان میدهد بسیاری از سران داعش از نیروهای رده بالای اطلاعاتی حزب بعث عراق و بازداشت شده در پادگانهای آمریکاییها پس از اشغال این کشور هستند.
نگارنده از یکی از بزرگان اهل سنت عراق شنید که زمانی با چندین رهبر داعش هم بند بوده است. روابط آنها با نگهبانان آمریکایی با این که در ظاهر سرد بود، اما بهتر از دیگر دستگیر شدگان بود و به راحتی با مقامات آمریکایی گپ و گفت داشتند. همین شیوه و موضوع را در ماجرای بن لادن و سرمایههای خانواده او در شراکت نفتی با مقامات آمریکایی و سعودی میبینیم یا حمایت آمریکا از عرب افغانهایی که بعدها به ایمن الظواهری پیوستند و هسته اولیه القاعده را پایه گذاری کردند.
با این حال مشکل اصلی این است که این رهبران پس از استقلال و به دست گرفتن اختیار نیروهای خود دچار نافرمانی و ایستادگی در برابر سیاستهای آمریکا میشوند. به تعبیر دقیقتر «این بار چاقو دسته خودش را میبرد!» هرچند دشمن قریب و بعید برای داعش به طور مشخص با بن لادن متفاوت است، اما شیوه و مکانیسم تکفیر و ارهاب به سمتی رفت که «آمریکا» احساس کرد منافع اش در غرب آسیا در حال فروپاشی است و بر همین اساس حذف رهبریت داعش در دستور کار قرار گرفت و با جایگزین کردن مهرههای رده چندم، ساختار دوباره تا مدتی در اختیار آمریکا قرار خواهد گرفت.
۲. سیاست گذاران امنیتی و تاریخ پژوهان نگاههای مختلفی به وقایع مهم تاریخی دارند. اما آمریکا همیشه به دنبال نگارش تاریخ به سبک هالیوودی خودش است. آنها کاری ندارند که در این پنج سال از خلافت ابوبکر البغدادی چه کسی در برابر نفوذ این جریان ایستاد یا چه کسی در عملیات فلوجه، تکریت، موصل، تلعفر، البوکمال، دیرالزور، حلب و... در کنار مردم منطقه مقاومت کرد و داعش را عقب راند. چه خونهایی بر زمین ریخت و با چه توانایی داعش سرکوب شد.
آنها تاریخ را به زبان خود مینویسند. ترامپ هم خواست در این نگارش تاریخ سهمی داشته باشد و مدعی شود که نابودی داعش به وسیله آمریکا و با تجهیزات و حضور نظامی این کشور در غرب آسیا صورت گرفت! در حقیقت یکی از مهمترین دلایل شیوه قتل رهبران گروههای تروریستی دنیا به روش آمریکا، ثبت تاریخ برای آیندگان به روشهایی است که بتوان آمریکای قاتل در آسیا با قتل بیش از یک میلیون و ۴۵۰ هزار نفر به ناجی مردم تبدیل شود!
۳. اما ماجرا و دلایل قتل تکراری رهبران گروههای تروریستی در خاورمیانه به همین جا برنمی گردد. آمریکا برای این قتل به عنوان «ناجی» حقی قائل است. کما این که ترامپ به صراحت از سهم ۴۵ میلیون دلاری چاههای سوریه سخن گفت و مدعی است، چون ناجی مردم شده میتواند برای نجات بیشتر مردم، چاههای نفت را کنترل کند! به همین سادگی آمریکای ناجی حالا سهم خود را نقد کرده و از دیگران طلب میکند. کافی است به اسناد منتشر شده در جنگ عراق و مسئله مبارزه با تروریسم نگاه کنیم. آمریکا عددی معادل یک سوم نفت عراق را از این کشور به عنوان هزینههای دموکراسی زور یا آن چیزی که از آن به عنوان هزینه جنگ با صدام یاد میشود، دریافت میکند.
در حقیقت یک سوم درآمد نفتی عراق برای چیزی که هیچ وقت عراقیها در انتخاب آن سهمی نداشتند هزینه میشود. میتوانیم این را در بسیاری از موارد دیگر ببینیم. در حقیقت آمریکای ناجی بیش از آنکه یک عنوان حقیقی باشد، یک عنوان پوششی است تا بیشتر از قبل سرمایههای مردمی منطقه را چپاول کند. در واقع مرگهای تکراری برای رسیدن به چنین سودی است. سودی که بدون دردسر و بدون پاسخ به حقیقت دستهای پشت پرده به جیب مقامات کاخ سفید واریز میشود. در حقیقت باید گفت، این شیوه مرگهای تکراری همه اش برای آمریکا سود است و به طور حتم این شیوه بارها و بارها تکرار خواهد شد.
منبع: خراسان
انتهای پیام/