به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در تعریف شهید محراب آمده، فردی که در محراب نماز به شهادت رسیده باشد و از این رو از حضرت علی (ع) به عنوان اولین شهید محراب یاد میشود.
سید محمدعلی قاضیطباطبایی، سید اسدالله مدنی، محمد صدوقی، سید عبدالحسین دستغیب، عطاالله اشرفی اصفهانی پنج شهید محراب در دوره جمهوری اسلامی ایران هستند که در جریان برگزاری نماز جمعه به دست منافقین به شهادت رسیدند.
دهم آبان، سالروز شهادت آیتالله قاضیطباطبایی، اولین شهید محراب انقلاب اسلامی ایران است که در عید قربان سال ۱۳۵۸ به دست گروه فرقان به شهادت رسید و امسال ۴۰ سالگرد شهادت این عالم بزرگ خطه آذربایجان است.
در واقع دهم آبان ۱۳۵۸ بود که قاضیطباطبایی هدف ترور منافقان کوردل قرار گرفت، تا اینکه افتخار عنوان اولین شهید محراب انقلاب را به خود اختصاص دهد.
با این حال شهادت در محراب میراث ماندگار اولین شهید محراب امیرالمؤمنین علی (ع) است که امامان جمعه کشورمان و در رأس آنها علما و ائمه جمعه خطه آذربایجان با تأسی و پیروی از راه و منش حضرت علی (ع)؛ در جریان برگزاری نماز جمعه به دست تروریستهای مخالف جمهوری اسلامی ترور شدند.
به هر حال آنچه در این خصوص مهم است این است که شهدای محراب «سید محمدعلی قاضیطباطبایی، سید اسدالله مدنیتبریزی، سید عبدالحسین دستغیب، محمد صدوقی و اشرفی اصفهانی»، در حقیقت همان میراث ماندگار اولین شهید محراب امیرالمؤمنین علی (ع) هستند که همچون امام خود تمام وجود و هستی خویش را فدای این سرزمین و به ویژه احیاء اسلام ناب محمدی (ص) کردند، تا اینکه ارزشهای ناب اسلامی زنده بماند.
بنابراین، دو تن از شهدای محراب به نامهای سید محمدعلی قاضیطباطبایی و سید اسدالله مدنیتبریزی از خطه آذربایجان است. به هر حال، آیتالله سید محمدعلی قاضیطباطبایی از مبارزین پیش از انقلاب و از طرفداران امام خمینی بود که رژیم پهلوی چندین بار وی را به شهرهای مختلف تبعید کرد. بعد از انقلاب، امام خمینی وی را به عنوان نماینده خود در آذربایجانشرقی و امام جمعه تبریز منصوب کرد.
به عقیده دوستان و یاران نزدیک این شهید محراب و به ویژه کارشناسان حوزه مسائل دینی و سیاسی، «شهید آیتالله قاضی طباطبایی همچنان که در تلاشهای علمی کوشا بودند، در مبارزات سیاسی نیز شرکت فعالانه داشت.
آن شهید بزرگوار دارای روحیه انقلابی و ارادهای خللناپذیر بودند و در پرونده قطوری که ساواک در مورد ایشان تهیه کرده، این نکته مشهود است.
شرکت علنی و بارز آن شهید در مبارزات سیاسی از سالهای ۴۱ و ۴۲ همزمان با آغاز نهضت اسلامی شروع میشود و ایشان یکی از رهبران و پایههای نهضت در آذربایجان بودند که در جریان همین مبارزات دستگیر و در زندان قزل قلعه تهران زندانی شدند.
آیتالله شهید قاضی همچنین به اتهام اینکه در خلال بحث پیرامون حکومت اسلامی و جنایات اسرائیل در یک سخنرانی علنی نام امام راحل را به عظمت و عزت بر زبان آورد به مدت ۶ ماه به بافق کرمان تبعید شد. پس از آن به بهانه دیگری ۶ ماه دیگر به زنجان تبعید شد.
شهید قاضی در تبریز تنها نماینده تامالاختیار حضرت امام خمینی (ره) بوده و نقش ایشان در شکل دادن به مبارزات مردم تبریز نیز شایان توجه است.
بنابراین، محور مبارزه در آذربایجانشرقی و مرکز مبارزات، مسجد شعبان بود که شهید قاضی طباطبایی امامت آنجا را عهدهدار بودند.
شهید قاضی در مبارزه از همه جلوتر و فوقالعاده محبوب و مورد احترام بودند و به همین دلیل دسیسههای دشمنان و منحرفان از اسلام علیه ایشان کارگر نمیشد.
در ماههای قبل از پیروزی انقلاب، رهبری جریانات سیاسی، برپایی تظاهرات و تشکیل مجالس، همه بر عهده این شهید بزرگوار بود.
مرحوم آیتالله شهید قاضی همیشه سد مستحکمی در مقابل خطوط انحرافی در جریانات ضد انقلابی بود و از اوان پیروزی انقلاب علیه جریانات منحرف و وابسته نظیر خلق مسلمان افشاگریهای لازم را مینمود و منحرفان با وجود ایشان قدرت و جرأت ابراز وجود پیدا نمیکردند. خدمات ایشان بعد از پیروزی انقلاب نیز شایسته توجه بسیار است.
با این اوصاف، آیتالله سید محمدعلی قاضیطباطبایی در ششم جمادیالاولی سال ۱۳۳۱ هجری قمری در تبریز به دنیا آمد و دروس مقدماتی و سطح را در حوزه علمیه این شهر به پایان برد.
این عالم مجاهد، به سال ۱۳۵۹ هجری قمری به شهر قم عزیمت کرد و از دروس آیات عظام؛ سید حجت کوهکمره ای، بروجردی و امام خمینی (ره) کسب علم نمود.
در سال ۱۳۶۹ قمری از قم عازم حوزه علمیه نجف شد و در نزد فقهای نامی، چون آیتالله کاشف الغطاء مشغول تحصیل علم و دانش شد. با آغاز نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام راحل، آیتالله قاضی، رهبری و هدایت نهضت را در آذربایجان بر عهده گرفت.
وی با اوجگیری مبارزات امت بیدار و ظلمستیز ایران که به واسطه شهادت حاجآقا مصطفی خمینی (ره) و مجالس منعقده برای آن فقید شهید پیش آمد؛ در آذربایجان سنگری مستحکم برای دفاع از حریم اسلام و مبارزه با مظاهر طاغوت بنا نهاد.
پس از واقعه ۱۹ دی ۱۳۵۶ در قم، منزل او پناهگاه مبارزان مسلمان بود. قیام قهرمانانه مردم تبریز در ۲۹ بهمنماه سال ۱۳۵۶ نیز با هدایتهای این شخصیت بزرگ صورت گرفت.
آیتالله شهید قاضی جزو اولین کسانی بود که در آذربایجان اعلامیه خلع شاه از سلطنت را امضا کرد. در ماههای قبل از پیروزی انقلاب، رهبری جریانات حاد سیاسی، برپایی تظاهرات و تشکیل مجالس، همه بر عهده این شهید بزرگوار بود و ایشان اولین امضاکننده اعلامیه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ به مناسبت چهلم شهدای قم بود.
مرحوم شهید قاضیطباطبایی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شد و اولین نماز جمعه را در این شهر بزرگ برپا کرد. ایشان همچنین کمیتههای انقلاب اسلامی آذربایجانشرقی و غربی را تشکیل داد و نقش زیادی در راهاندازی استانداریها، فرمانداریها و ادارات استان ایفا نمود.
نکته دیگر اینکه، هنوز ۶ ماه از انقلاب شکوهمند اسلامی نگذشته بود که گروهک منحرف و مزدور فرقان، ناجوانمردانه استاد بزرگ حوزه و دانشگاه، آیتالله مرتضی مطهری را به شهادت رساند. وقتی خبر شهادت مظلومانه استاد شهید مطهری به گوش آیتالله قاضی میرسد، بسیار متأثر و غمگین میشود و همواره به اطرافیان خود میگوید: «کاش بنده هم مثل استاد مطهری روزی به فیض شهادت برسم.»
و در نهایت این شهید راه حق، در دهم آبان ۱۳۵۸ شمسی، مصادف با عید قربان، نماز عید را اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط منافقین مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و به فیض شهادت نائل میگردد.
از این رو، رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، در ۱۱ آبان در پیامی شهادت آیتالله قاضی طباطبایی به دست گروهک فرقان را به عموم مسلمانان متعهد و علمای اعلام مجاهد و مردم غیور آذربایجان تسلیت گفتند.
امام خمینی (ره) در این پیام با تأکید بر اینکه این ترور نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خودباختگی آنان است، معتقد بودند: «در انقلابی که ابرقدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است، این ضایعات و ضایعات بالاتر، اجتنابناپذیر است. شهادت در راه خداوند زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست. ملتهای مسلمان باید از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف مقدسه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن به هم، سد استعمار و استثمار را بشکنند و به پیش به سوی آزادگی و زندگی انسانی بروند».
از سویی درباره شهدای محراب، انقلاب و به ویژه هشت سال دفاع مقدس هر چه بگوییم کم گفتهایم؛ بهطوریکه اگر دفتر خاطرات تک تک این شهدا را باز کنیم، لحظه به لحظه زندگی آنان برای نسل امروز و فردای من و شما ایرانی درس ایستادگی، استقامت، گذشت، خودسازی، ایثار، مقاومت، ولایتپذیری، عزت، استقلال و آزادی است.
حال آنچه در این راستا مهم به نظر میرسد، تحقق راه، منش و اندیشههای این شهدا، معمار بزرگ انقلاب اسلامی و رهنمودهای مقام معظم رهبری در خصوص توسعه فرهنگ مقاومت، ایثار، گذشت، عزت، استقلال و آزادی و ... در جامعه است که پیش از اینها، شهدای محراب، انقلاب و دفاع مقدس آنها را به ما آموختند.
ماجرای تبعید آیتالله قاضی به بافت کرمان
روز سیام آذر ماه ۱۳۴۷ شمسی مصادف با عید سعید فطر بود، در شهر تبریز نماز عید فطر در جو معنوی به امامت عالم ربانی حضرت آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی برگزار شد.
وی که هیچ فرصتی را از دست نمیداد، از این اجتماع با شکوه نهایت استفاده را کرد و بر علیه سردمداران رژیم سخنرانی کرد و ضمن گفتار آتشین نقاب از چهره کریه رژیم پهلوی بر گرفت و روابط خفّت بار دولت با رژیم غاصب و نامشروع صهیونیستی را محکوم کرد، غروب همان روز برای اداء نماز مغرب و عشاء به مسجد شعبان تشریف آوردند و بعد از نماز و پاسخ به ابراز احساسات مردم از مسجد خارج شد.
هنوز چند قدمی از در مسجد دور نشده بود که مزدوران وی را احاطه کردند و با اجبار سوار ماشین کردند و سپس او را به بافت کرمان تبعید کردند.
ادب کردن مأمور ساواک
بعد از اسکان در بافت کرمان، هر روز یک مأمور ساواک جهت حضور و غیاب تبعیدی به محل سکونت او سر میکشید. اتاقی که آیتالله قاضی در آن، روزهای تنهایی میگذراند، یک اتاق کوچک و محقّری بود که از سطح حیاط دو پلّه پایینتر بود، مأمور ساواک طبق تعلیماتی که از طرف سازمان به او داده شده بود، با گستاخی و تبختر رفتار میکرد و برای اینکه زور و حاکمیت دستگاه را به رخ تبعیدی کشیده باشد، به جای وارد شدن از در اتاق، با کفش از پنجره میپرید وسط اتاق و با حالت غرور و خود خواهی و صدای خشن و ناهنجار دستور میداد زود باش امضا کن ...
چند روز بدین منوال گذشت و آیتالله قاضی چند بار به ایشان تذکر داد که ادب را رعایت کند، ولی آن بیادب گوشش بدهکار نبود و دست از کار بی شرمانه خود بر نمیداشت.
روزی هنگامی که آن مزدور با همان رفتار پست همیشگی به وسط اتاق پرید، سید دلاور بلافاصله کتاب سنگین و ضخیم «المنجد» را برداشت و محکم بر پس گردن مأمور کوبید و فریاد زد: بیادب! مگر نگفتم مؤدب باش ...
مأمور مغرور و خود باخته، با زبونی و ترس از اتاق بیرون رفت و آیتالله قاضی با این عمل شجاعانه خود بار دیگر ثابت کرد که سر نیزه در مقابل نیروی پر توان ایمان و استقامت محکوم به شکست است.
بعد از بافت کرمان، آیتالله قاضی را به زنجان تبعید کردند و بعد از اتمام آن به تبریز مراجعت کرد.
توضیح عالمانه آیتالله قاضی درباره سجده بر تربیت امام حسین (ع) به جوانان اهل سنت
آیتالله قاضی یکی از عالمان روشن بین و ژرفنگری بود که همیشه بر وحدت اسلامی تأکید داشت و در فرصتهای مناسب با رفتار مدبرانه در جهت تحقق بخشیدن هر چه بیشتر وحدت بین مسلمانان جهان میکوشید.
وی میگوید: «یاد دارم در زمانی که از سوریه برگشته وارد عراق شدم و غروب نزدیک بود، توقف کردیم که نماز مغرب ادا کنیم و حرکت کنیم، وضو گرفته در صحن خانه وسیعی حصیر انداخته خواستم مشغول نماز باشم، دیدم عدهای از جوانان اهل تسنن آمدند و در چند قدمی ایستادند، فهمیدم که میخواهند بدانند که چطور سجده خواهم کرد! من هم در موقع سجده پیشانی را بر بالای حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیّت کردند، بعد از فراغت از نماز چند نفر از آنها جلوه آمده از حقیقت سجده بر تربت کربلا که بعضی از همراهان نماز گذاشته بودند، سؤال کردند، واقع امر را به آنها بیان کردم، بسیار قانع شده و امتنان به جا آوردند و اظهار کردند که به ما جور دیگر تلقین کرده اند».
روح شهدا شاد و راهشان پر رهرو باد...
منبع : فارس
انتهای پیام/