به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، عصر ۳۱ مردادسال ۹۲ مأموران کلانتری ۱۴۲ کن جسد یک زن ۵۰ ساله به نام منیره را در پارکی در حوالی کوهسار پیدا کردند که بررسیها نشان میداد این زن خفه شده است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بررسی پرداخت و دریافت منیره به تنهایی در ایران زندگی میکرده، فرزندانش مقیم سوئیس هستند و مادرش مقیم آمریکاست. وی به تازگی از سفر سوئیس به ایران برگشته که کشته شده است.
با شناسایی این زن، پلیس به تحقیق از خانواده وی پرداخت و دریافت منیره از مدتی قبل با یک پسر جوان به نام سامان در ارتباط بوده است.
در حالی که تلاش برای ردیابی سامان آغاز شده بود، روشن شد از کارت عابر بانک این زن ۱۸۰ میلیون تومان پول برداشت شده است.
در این میان، فرضیه قتل با انگیزه سرقت پولهای میلیونی زن مسافر قوت گرفته بود که پلیس رد سامان را یافت و وی را چهار ماه بعد از قتل در کرج بازداشت کرد.
سامان ۲۲ ساله به قتل با همدستی یکی از دوستانش به نام حسن اعتراف کرد. حسن نیز که به خرمآباد گریخته بود ردیابی و بازداشت شد.
سامان در بازجوییها گفت: من در یک مغازه ساندویچی در حوالی کوهسار کار میکردم. منیره که به تنهایی در ایران زندگی میکرد، چند بار به مغازه ام آمد و از من خرید کرد. او چندبار با من درددل کرد و آخرین بار وقتی گفت آنتن تلویزیون خانهاش خراب شده است، من برای تعمیر به خانهاش رفتم و این شروع آشنایی ما با هم بود. حدود دو سال با منیره در ارتباط بودم و چند بار همراه او به سفر ترکیه و تایلند رفتم. او قول داده بود کارهای مربوط به اقامتم در سوئیس را انجام دهد.
وی ادامه داد:، چون میدانستم او زن ثروتمندی است، تصمیم به سرقت پولهایش گرفتم و به همین دلیل از دوستم حسن کمک خواستم. ما منیره را به پارک کشاندیم و او را خفه کردیم.
در دادگاه
در حالی که حسن نیز مشارکت در قتل را گردن گرفته بود، آنها دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و با حضور یک قاضی مستشار به اتهام مشارکت در قتل و کلاهبرداری رایانهای پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه اولیای دم برای دو متهم حکم قصاص خواستند. سپس حسن در جایگاه ویژه ایستاد و گفت:من صاحب یک دختر بچه معلول هستم. برای درمان دخترم نیاز مالی شدید داشتم. به همین دلیل وقتی سامان گفت مدتی است با یک زن ثروتمند آشنا شده و تصمیم دارد پول هایش را بدزدد قبول کردم با او همکاری کنم. قرار نبود منیره کشته شود. ما دو بار کارت عابر بانک او را برداشتیم، اما به محض این که موجودی پولهایش را گرفتیم متوجه ماجرا شد و کارتش را سوزاند و هیچ پولی به دست نیاوردیم.
وی در تشریح جزئیات قتل گفت:آخرین بار طبق نقشه، سامان منیره را به پارکی خلوت کشاند. او در حال صحبت با منیره بود که من از پشت سر به او حمله کردم و گلویش را گرفتم. در حالی که منیره فریاد میکشید، سامان او را به زمین انداخت و بینی اش را گرفت و با هم او را خفه کردیم. ما کارت عابر بانکش را برداشتیم و همه پولهایش را میان خودمان تقسیم کردیم.
سپس سامان روبه روی قضات ایستاد، اما اتهام قتل را نپذیرفت. وی گفت: من فقط اتهام کلاهبرداری رایانهای را قبول دارم. من هیچ رابطه پنهانی با منیره نداشتم و فقط کارهای مربوط به خرید خانه اش را انجام میدادم. حسن به تنهایی او را کشت و کارت عابر بانکش را برداشت و من پولها را از حساب او خالی کردم.
در این میان قاضی گفت: تو قبلاً در بازجوییها گفته بودی با منیره رابطه پنهانی داشتی و، چون کارهای مربوط به اقامت تو در سوئیس را انجام نداده بود او را مستحق مرگ و تصاحب اموالش میدانستی. حالا چه میگویی؟ که سامان پاسخ داد: من چنین حرفهایی را نزده بودم و اتهام قتل را قبول ندارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/