به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، از نکات بارز کارنامه داریوش ارجمند این است که هم چندین نقش خوب سینمایی در آن دیده میشود و هم چند نقش خوب تلویزیونی. این یعنی برای او مدیوم تفاوت نمیکند و سعیاش را کرده است فارغ از قاب یک شخصیت را درست به نمایش بگذارد. در کارنامه این بازیگر نقشهای خوب کم نیستند.
بیشتربخوانید: زیر و بم سریال «ستایش» از آغاز تا سری جدید که چیزی به پخش آن نمانده است
ناخدا خورشید
محصول: ۱۳۶۵
اسم شخصیت: ناخدا خورشید
کارگردان: ناصر تقوایی
درباره نقش: شخصیت ناخدا خورشید یادآور صلابت مردانی است که بر اصول خود پا میفشارند. فارغ از اینکه اصولش مبتنی بر قانون و عرف باشد، استواری در رأی و فکر آن، او را کاریزماتیک کرده. ناخدا خورشید به انتقام و اجرای شخصی قانون فکر نمیکرد.
او به فکر زندگی خود و نان درآوردن برای خانوادهاش بود. مشخصههای ظاهری ناخدا دیگر عاملی است که از او شخصیتی محبوب ساخته؛ از نوع روشن کردن سیگار با یک دست بگیر تا لهجه بوشهری و نوع دیالوگهایی که به زبان میآورد.
جایگاه در کارنامه: ارجمند در اولین تجربه بازیگریاش یکی از شاهنقشهای کارنامه خود را به ثبت رساند. او طوری نقش ناخدای یک دست را بازی کرد که گویی سالهای ناخدا بوده! شیوه راه رفتن، نگاه کردن و همه مشخصات ظاهریاش در خدمت نقش بود. او در پنجمین دوره جشنواره فجر برای ناخدا خورشید موفق به دریافت سیمرغ نقش اول هم شد.
کشتی آنجلیکا
محصول: ۱۳۶۷
اسم شخصیت: احمدبیک
کارگردان: محمد بزرگنیا
درباره نقش: داستان کشتی آنجلیکا درباره یک کشتی به همین نام است که محموله طلای آن در جنگ کشتیها به قعر آب فرو رفته است. سالها بعد احمدبیک که نقشه محل فرو رفتن کشتی را بهدست آورده است، به شرط تقسیم غنایم، با پسر حاکم شیراز بادبانی عازم محل میشوند. پسر حاکم مصمم است که همه گنج را تصاحب کند.
انگلیسیها هم که در جزیره مستقر هستند از ماجرا مطلع میشوند. احمدبیک، اما دوباره آن را به قعر آب میفرستد... این خلاصه قصه را مرورکردیم تا موقعیت احمدبیک یادآوری شود.
جایگاه در کارنامه: احمدبیک یکی دیگر از شخصیتهای پرصلابت است که ارجمند بازی کرده. مردی که غیرت و شرف برایش معنا پیدا میکند و تصمیمهای قاطعانهای میگیرد. نقش میتوانست کلیشهای شود، اما ارجمند سیر تغییر احمد را باورپذیر میکند. فریادها و سکون او به اندازه است و میداند چطور از قدرت چشمانش برای بیرون ریختن آشوب درونیاش بهره ببرد.
پرده آخر
محصول: ۱۳۶۹
اسم شخصیت: کامران میرزا رفیعالملک
کارگردان: واروژ کریممسیحی
درباره نقش: با مرگ حسام میرزا رفیعالملک، میراث خاندان رفیعالملک به همسرش فروغالزمان میرسد، اما خواهر و برادرِ حسام میرزا، تاجالملوک و کامران میرزا که تنها بازماندگان این خاندان هستند، از این موضوع خشنود نیستند بنابراین با طرح نقشهای، سعی در تصاحب مجدد میراث خانوادگی دارند.
نقشه توطئه این است که با اجرای نمایشی که کامران میرزا نوشته، ثابت کنند فروغالزمان مجنون است و احتمالاً بعد او را از سر راه بردارند. کامران میرزا برای این منظور، یک گروه نمایشی را به خانه میآورد و نقشه خود را در قالب پردههای نمایش آنان پیش میبرد.
جایگاه در کارنامه: یکی از نقشهای سخت داریوش ارجمند در پرده آخر رقم میخورد. او در فیلم پر از معمای واروژ کریممسیحی بهعنوان سرسلسله طراحی نقشه باید بین نقش اصلی و نقش داخل فیلم مرزی باریک قائل شود. ارجمند در این فیلم نیز نهایت استفاده را از زبان بدن میکند و با ترفندهایی که بهکار میبرد، مخاطب را هم دچار شک میکند که کی خود واقعی کامران است و کی در حال بازی.
سریال امام علی (ع)
محصول: ۱۳۷۵
اسم شخصیت: مالک اشتر
کارگردان: داود میرباقری
درباره نقش: مالک اشتر از یاران حضرت علی (ع) است. پس از کشته شدن عثمان، مالک اشتر یکی از مؤثرترین افراد در دعوت مردم به بیعت با امام علی (ع) بود و در دوران خلافت آن امام، در جنگهای جمل و صفین شرکت کرد. امام علی (ع) او را والی مصر و شمشیری از شمشیرهای خدا معرفی کرد و عهدنامه مالک اشتر را به او نوشت.
جایگاه در کارنامه: شخصیت مالک از جمله مواردی است که هیچگاه رنگ کهنگی نمیگیرد. دلایل بسیاری در این ماندگاری دخیل هستند که سهم خود ارجمند بازی ظریف است. اگر این شخصیت اندکی دچار افراط و تفریط میشد، هرگز تصویرش در ذهن چند نسل باقی نمیماند.
بازیگر متوجه اهمیت موضوع بوده و برای جان دادن به آن ریاضت کشیده است. او و کارگردان برای تمام جزئیات نقش مالک طراحی داشتهاند؛ از نحوه راه رفتن تا پلک زدن و ... بیجهت نیست که این نقش در کارنامه ارجمند یگانه شده است.
آدم برفی
محصول: ۱۳۷۳
اسم شخصیت: اسی دربهدر
کارگردان: داود میرباقری
درباره نقش: تیم سازنده سریال امام علی (ع) ریسکی بزرگ کرد و هنوز در فضای این سریال بودند که سراغ "آدم برفی" رفتند. کار سختتر برای داریوش ارجمند بود که در این فیلم نقشی منفی برعهده داشت. او نقش اسی دربهدر را بازی کرد که در ترکیه مشغول کارچاقکنی است.
جایگاه در کارنامه: اسی دربهدر در نگاه اول یک نقش کاملاً کلیشهای بود که تشاید پیش از آن بارها در فیلمهای فارسی نمونهاش را میشد پیدا کرد، اما داریوش ارجمند همین کلیشه را آنقدر بدیع اجرا کرد که در ذهن همه ماند، یک لات قدیمی که با تفکرات زندگی در کوچه و پسکوچههای تهران سالیان سال است در ترکیه روزگار میگذراند.
شکل و شمایلش تغییر کرده و هیچ نشانی از لاتهای قدیمی ندارد، اما بامرامی و قوانین خاص خودش را هیچوقت از یاد نبرده. این نقش آنقدر مورد توجه قرار گرفت که خود ارجمند آن را بارها در سریالها و فیلمهای مختلف تکرار کرد.
سریال بهسوی افتخار
محصول: ۱۳۷۷
اسم شخصیت: حمید خضوعی
کارگردان: سیروس مقدم
درباره نقش: "بهسوی افتخار" زمانی ساخته شد که هنوز حاشیههای فوتبال در تلویزیون مورد کنکاش قرار نمیگرفت. داستان این سریال درباره حمید خضوعی مربی بزرگ و بااخلاق فوتبال بود که حاضر به باج دادن به مافیای فوتبال ایران نشد و از تیم دسته اول به یک تیم دسته سوم رفت و توانست آن تیم را با همه مشکلاتش به فینال جام حذفی باشگاههای کشور برساند.
هادی خضوعی سرمربی تیم معروف ستاره بهخاطر مسائل حاشیهای تیم کنارهگیری میکند و اقدام به راهاندازی چاپخانه قدیمی پدرش میکند، مدیران دیگر باشگاهها سراغش میآیند، اما او که پایبند مسائل اخلاقی و منش پهلوانی است نمیتواند با هیچیک به توافق برسد.
جایگاه در کارنامه: رفتارهای جوانمردانه هادی خضوعی به تیپ ظاهری داریوش ارجمند میخورد و به همین دلیل بیننده خیلی زود شخصیت را پذیرفت. این شخصیت که برای آن مابهازای بیرونی هم میتوان متصور شد بعد از سالها هنوز در کارنامه ارجمند میدرخشد.
اعتراض
محصول: ۱۳۷۸
اسم شخصیت: امیرعلی
کارگردان: مسعود کیمیایی
درباره نقش: در اواخر دهه ۸۰ مسعود کیمیایی بار دیگر یادی از قهرمانهای سالخوردهاش میکند و مسئولیت بازیاش را به داریوش ارجمند میسپارد. امیرعلی "اعتراض" نماینده نسلی است که با تغییرات جدید و تفکرات تازه نمیتواند همراه شود. دوره اصلاحات است و فضای سیاسی و بهتبع آن پرداختن به مسائل روز آغاز شده.
کیمیایی در "اعتراض" هم به آنچه بر کشور گذشته اعتراض دارد و هم به صراحت دغدغههای سیاسی جوانها را که متأثر از دوم خرداد است نشا میدهد. مهمتر اینکه دو نسل را برابر یکدیگر قرار میدهد؛ امیرعلی به خاطر ناموس برادرش رضا ۱۲ سال رنج زندان کشیده و حالا از همان برادر زخم زبان میخورد.
جایگاه در کارنامه: داریوش ارجمند به خوبی شمایل قهرمان خسته و دلتنگ را که نمیتواند با موقعیت جدید حکنار بیاید به تصویر میکشد، قهرمانی که چاره را در حذف خود میبیند و خودش را در مقابل دشمنش خلع سلاح میکند.
مسافر ری
محصول: ۱۳۷۹
اسم شخصیت: عبدالعظیم
کارگردان: داود میرباقری
درباره نقش: قرن سوم هجری، مقارن با خلافت عباسی و امامت امام هادی (ع)، عبدالعظیم حسنی یکی از شاگردانشان و مریدان امام مغضوب دستگاه خلیفه است. پس از تخریب بارگاه امام حسین (ع) در کربلا به دستور عمال خلیفه، عبدالعظیم به توصیه امام هادی (ع)، دست به مهاجرتی طولانی به سمت ایران و شهرری میزند.
عبدالعظیم حامل پیام امام هادی (ع) به علویان ایرانی است. او در این مسافرت طولانی با خطرات و حوادث گوناگونی روبهرو میشود و سرانجام پس از مسافرتی طولانی و پر از حوادث تلخ و شیرین به مقصد میرسد.
جایگاه در کارنامه: این بار هم همکاری داود میرباقری و داریوش ارجمند بهبار مینشیند و یکی از شخصیتهای مهم مذهبی خلق میشود. ارجمند در فیلم تاریخی "مسافر ری" که به تعبیری فیلم جادهای هم بهحساب میآید، کاری سخت داشته، هم باید حقیقت عبدالعظیم را نمایش میداده و هم مرارتهایی که در این مأموریت داشته است. ارجمند از این آزمون هم موفق بیرون آمده.
سگکشی
محصول: ۱۳۷۹
اسم شخصیت: حاج نقدی
کارگردان: بهرام بیضایی
درباره نقش: قهرمان اصلی فیلم "سگکشی" یک زن است: گلرخ کمالی با بازی مژده شمسایی. او برای گرفتن رضایت از طلبکاران همسرش سراغ آنها میرود و از هیچ کوششی دریغ نمیکند. یکی از آنها حاج نقدی با بازی داریوش ارجمند است؛ تاجری حجرهدار که علیالظاهر مقید به شرعیات و اخلاقیات است.
جایگاه در کارنامه: شخصیت حاجنقدی بهرغم حضور کوتاه در فیلم "سگکشی" توی ذهن مانده. دلیل اصلی به موقعیتی است که بهرام بیضایی برای شخصیت ایجاد کرده و نیز درکی است که بازیگر از این کاراکتر دارد. داریوش ارجمند با بهرهگیری از خصلتهای تیپیک این تاجر زیرک و باهوش، شخصیتی چندوجهی را ساخته است.
او استفادهای درست از زبان بدن کرده؛ چه وقتی در قندان را باز میکند، چه آنگاه که قند تعارف میکند و چه زمانی که با تسبیح ور میرود. در زمان سکوت هم چشم و حرکات آن معرف آشوب درونی حاجی قندی است. ارجمند برای این نقش، سیمرغ مکمل گرفته است.
سریال ستایش
محصول: از ۸۹ تا ۹۸
اسم شخصیت: حشمت فردوس
کارگردان: سعید سلطانی
درباره نقش: سریال "ستایش" دو دسته مخاطب دارد؛ عدهای که بهشدت دوستش دارند و عدهای که متنفرند! درباره شخصیت حشمت فردوس، اما ماجرا فرق میکند و بهوضوح میتوان متوجه محبوبیت این شخصیت شد. از شمایل حشمت فردوس ۱۰ سال پیش در فصل اول ستایش رونمایی شد؛ مردی قدرتمند، خودخواه و پایبند به اصول خاص.
حشمت در فصل دوم هم یکهتازی میکرد تا اینکه به خاک سیاه نشست! در فصل سه سریال که پخش آن هفته پیش تمام شد، با موقعیت متفاوت حشمت فردوس مواجه بودیم. بالا رفتن سن، عاشق شدن و بازی روزگار او را از لجبازی و زورگویی دور کرده بود. این بار پیرمردی را دیدیم که خواستنیتر است!
جایگاه در کارنامه: حشمت فردوس در ذهن قاطبه مخاطبان میماند. نشان به آن نشان که این شخصیت در یک نظرسنجی با اندکی رأی پشت شخصیت مالک قرار گرفته است. تکیهکلامهای او مثل دکی، افتاد، ببین و ... ورد زبان خیلیهاست.
منبع: روزنامه هفت صبح
انتهای پیام/