در حالی که حدود یک سال تا موعد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده، زمزمههای رقابتی برای انتخاب چهل و ششمین رئیس جمهور آمریکا آغاز شده، ترامپ هم در این میان فرصتی را برای کنایه زدن به رقبای انتخاباتی خود از دست نمیدهد. استفاده از عبارات توهین آمیز از سوی ترامپ برای از صحنه خارج کردن افرادی نظیر «جو بایدن» طی ماههای اخیر بسیار متداول بوده، است.
رفتار تهاجمی ترامپ نشان دهنده نگرانی بسیار زیاد و جایگاه متزلزل وی در انتخابات آتی آمریکا است. شکست سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران، بی نتیجه ماندن طرح خلع سلاح اتمی کره شمالی و از همه مهمتر رسوایی «اوکراین گیت» از جمله مسائلی است که کار ترامپ را در رقابت با دموکراتها در انتخابات آینده آمریکا مشکل کرده است.
علی واعظ تحلیلگر ارشد و مدیر میز ایران در «گروه بین المللی بحران» در گفتگو با خبرنگار گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان دیدگاه خود را درباره مسائل پیرامون انتخابات آتی آمریکا از جمله استیضاح ترامپ و موضوعات دیگری از قبیل گام چهارم اقدام برجامی ایران و آینده توافق هستهای بیان کرد.
واعظ همچنین در مقطعی عضو «فدراسیون دانشمندان آمریکایی» بوده و سابقه همکاری مستمر با رسانههای مطرح غربی را در کارنامه خود دارد. علی واعظ در این گفتگو میگوید که بدعهدی آمریکا در توافقهای بینالمللی از جمله برجام، به اعتبار آمریکا ضربه جدیای وارد کرده و همچنین بر این باور است که برکناری جان بولتون از سِمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید تفاوت چندان در رویکرد تهاجمی دولت آمریکا نسبت به کشورهای دیگر ندارد چرا که اخراج بولتون به معنای حذف «بولتونیسم» از فضای سیاسی حاکم بر آمریکا نیست.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دیدگاه غالب در بین کاندیداهای دموکرات و مشاورانشان این است که اقدام ترامپ در خروج یکجانبه و غیر منطقی از برجام اعتبار بینالمللی آمریکا را خدشهدار کرده و بدست آوردن توافق با کشورهای دیگر را دشوارتر کرده است؛ بنابراین باید آمریکا به تعهداتش بازگردد و این اقدام با دستور اجرایی رئیس جمهور در ظرف چند روز عملی خواهد بود. البته بی شک بسیاری از جمهوری خواهان (و حتی بخشی از دموکراتها) از این اقدام انتقاد خواهند کرد و از دست دادن اهرم فشار آمریکا بدون بدست آوردن هیچ امتیازی از ایران را یک اشتباه راهبردی تلقی خواهند کرد. اما به احتمال زیاد رئیس جمهور دموکرات بلافاصله به ایران اعلام خواهد کرد که در صورتی که توافق جدیدی تا پیش از سال ۲۰۲۳ که برخی از محدودیتهای اصلی برجام غروب خواهند کرد بدست نیاید، آمریکا مجددا تحریمها را بازخواهد گرداند. با توجه به اثبات اینکه آمریکا میتواند به سرعت و بدون حمایت بین المللی از حربه تحریم استفاده کند، این یک هشدار جدی محسوب خواهد شد. البته میتوان این هشدار را نوعی باج خواهی تصور کرد، ولی از آنجا که ایران هم از رفع تحریمهای برجام در سال ۲۰۱۶ راضی نبود، میتوان آن را بعنوان فرصتی برای یک توافق بهتر برای هر دو طرف تفسیر کرد.
فردو در داستان بحران هستهای ایران یک ارزش نمادین دارد. ولی واقعیت این است که از لحاظ هستهای اقدام ایران دز مورد سانتریفیوژهای پیشرفته هم مهمتر و هم بازگشت ناپذیرتر است. با این حال گام چهارم در اروپا تفسیر به نزدیکشدن به مراحل بحرانی برجام شده و مقامات اروپا میدانند که گامهای بعدی به احتمال زیاد آنها را مجبور به واکنش خواهد کرد. آمریکا هم در حال استفاده از این گام و تنش جدید در روابط ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی است تا یک اجماع بین المللی جدید علیه ایران ایجاد کند و با سوقدادن اروپا به بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل، از برداشتهشدن تحریمهای این سازمان بر سلاحهای متعارف در اکتبر سال ۲۰۲۰ جلو گیری کند تا ایران را هم از لحاظ اقتصادی و هم نظامی تضعیف و مهار کند. در این مرحله هنوز نمیتوان گفت که ایران از برجام خارج شده، ولی شاید یک یا دو گام دیگر به خروج کامل فاصله ندارد.
استیضاح احتمالی ترامپ بعید است به برکناری او منجر شود، چرا که سنای آمریکا که تصمیمگیر اصلی در این مورد است در دست جمهوریخواهان است. ولی دموکراتها به دنبال این هستند که با رونمایی از سیاهکاری ترامپ او را در دادگاه افکار عمومی آمریکا محکوم و جلوی انتخاب مجددش را بگیرند. این امر البته برای ایران هم تبعاتی دارد چرا که ترامپِ تضعیف شده و تحت فشار داخلی ممکن است از یک درگیری نظامی با ایران برای منحرف کردن افکار عمومی استفاده کند.
تناقض در این است که شخص رئیسجمهور خواهان خروج از جنگهای خاورمیانه است، ولی متنفذین در سرای قدرت و لابی متحدین آمریکا در منطقه دائما او را از این کار بر حذر میدارند و یا چوب لای چرخ میگذارند. البته ما بیشتر شاهد جابه جایی نیروهای آمریکا در منطقه بوده ایم تا یک کاهش و یا افزایش چشمگیر. این همه در حالی است که اولویت اصلی برای پنتاگون نه خاورمیانه بلکه رقابت با قدرتهای بزرگ مثل چین و روسیه است.
این امر ناشی از عدم داشتن یک راهبرد معقول برای نقش نظامی آمریکا در سوریه و نیاز برای توجیه ادامه حضور غیرقانونی نیروهای آمریکا در شمال سوریه است. در این مرحله بعید میدانم ارتش سوریه و متحدانش بخواهند وارد درگیری مستقیم با نیروهای آمریکا بشوند. به گمان من آنها میدانند که هم صبر آنها از آمریکا بیشتر است و هم اینکه آمریکا پایگاه محکمی در سوریه ندارد و با تشویق اقوام منطقه برای مقابله با حضور آمریکا، میتوان سناریوی عراق ۲۰۱۱ را در سوریه هم پیدا کرد و نهایتا آمریکا را وادار به خروج از سوریه نمود.
تا این مرحله با وجود آنکه بولتون رفته، ولی بولتونیسم همچنان باقی است و دولت ترامپ همچنان به دنبال خواستههای حداکثری از طریق فشار حداکثری است. تنها امید تغییر این است که ترامپ پرونده ایران را از دست پمپئو و امثالهم خارج کند و به یک نماینده ویژه رئیس جمهور دهد ؛ شخصیتی که دارای دیدگاههای ایدئولوژیک نسبت به ایران نباشد تا بتواند راهکار معقول برای کاهش تنش و نهایتا خروج از این بحران با کمترین هزینه برای طرفین را طراحی کند. البته واسطههایی مثل مکرون هم همچنان میتوانند نقش مثبتی در این زمینه بازی کنند.
انتهای پیام/
امریکا هیچ وقت به ایران به چشم یک کشور دوست نگاه نمیکنه و دایم دنبال این هست که راهی پیدا کنه کشور مارا نابود کنه
چون تنها ایران هست که سد کارهای شیطانی امریکاست
خدا میفرماید، ما همیشه قومی را علیه قوم فاسدی را قرار میدهیم تا جلوی فساد انها را بگیرند
شما ببینید اگر ایران نبود ، تا حالا چه به سر فلسطین لبنان سوریه عراق یمن بوسنی اومده بود؟