سیدورف در گفت و گویی پیرامون دوران پر افتخار فوتبالیاش صحبت کرد.
به گزارش خبرنگار دنیای ورزش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان، کلارنس سیدورف، بازیکن سابق تیم فوتبال میلان ایتالیا و تیم ملی هلند به تازگی به ایران آمد و چند روزی را برای تفریح به همراه خانوادهاش در تهران گذراند. سیدورف یکی از شبهایی که در ایران بود، به همراه برخی از چهرههای نامدار فوتبال کشورمان مثل علی دایی، کریم باقری و وحید هاشمیان دیدار کرد. در ادامه گفت و گوی این بازیکن پرافتخار را میخوانید.
به ایران خوش آمدی. تو بارها لیگ قهرمانان اروپا را فتح کردی، هر بار هم با یک مدل مو جدید این کار را انجام دادی. ۴ بار با ۳ تیم و مدل موهای متفاوت. حوصلهات از حضور در بازی فینال سر نرفته بود؟
آره در مجموع در ۵ فینال و با ۴ تیم مختلف حضور داشتم. ۴ بار نیز مدل موهای مختلفی در این بازیها داشتم. بردن لیگ قهرمان لحظه ویژهای است و میخواستم کاری کنم تا با دفعات قبل فرق داشته باشد. میدانستم که باز هم در فینالها شرکت خواهم داشت و برای همین میخواستم مدل مو جدیدی داشته باشم. البته افتخار است که در کنار بازیکنان و برای تیمهای بزرگی در فینال لیگ قهرمانان شرکت کردم. این موضوع حس خوبی به من میدهد و هر گاه به پایان لیگ میرسیدیم برای فصل بعد خودمان را آماده میکردیم. این ذهنیت ما بود و از آن درس میگرفتم. فقط آینده به ما انگیزه میدهد نه گذشته.
دلت برای موهای فرفری تنگ نشده است؟
نه هیچوقت دلم برای مو بلند تنگ نشده است چرا که برای مو بلند باید وقت زیادی گذاشت. عضلههای زیادی دارم چرا که مدام به تنهایی وقتم را برای درست کردن موهایم گذاشتم. زمان حضورم در رئال مادرید، بغل و پشت موهای من را کارلوس کوتاه میکرد و من نیز موهای او را کوتاه میکردم. هر گاه سر کارلوس به شکل بی نقصی کچل شده، کار من بوده است.
تو از نظر ایرانیها در یک نظر سنجی پس از آرین روبن و دنیس برکمپ به عنوان سومین بازیکن برتر تاریخ هلند انتخاب شدی، بازیکنان بزرگ دیگری مثل فندرسار، کلایورت، اشنایدر و نیستلروی پشت سر تو قرار گرفتند. نظر خودت درباره بازیکنان بزرگ هلندی چیست؟
خدا استعدادی را به هلند داد و ما باید آن را پرورش میدادیم. استعدادهای سوخته زیادی را هم در رده پایه و بالاتر از آن داشتیم. من مسیر طولانی را از ۱۴ سالگی طی کردم. فشار زیادی را به خاطر قرار گرفتن نامم در کنار بزرگان احساس میکردم. برایم با ارزش است که به جایگاهی رسیدم و انتظارات را برآورده کردم. خیلی اوقات برای جوانان سخت است که انتظار باشگاه و مربیان و طرفداران را برآورده کند. من از خودمم راضیام.
بیشتر بخوانید: سیدورف با بدرقه علی دایی به فرودگاه رفت +عکس
تو در ۱۳ سالگی ادعا کرده بودی که در جام جهانی ۱۹۹۴ درخشش خواهی داشت. مصمم بودن تو یکی از دلایل پیشرفتت محسوب میشود. آیا این مصاحبه را به یاد داری؟
بله در آن زمان هنوز با تیم اصلی فاصله داشتم. البته در ۱۶ سالگی در ترکیب اصلی قرار گرفتم. میخواستم در ۱۸ سالگی در جام جهانی بازی کنم. برای رویاهایم زحمت کشیدم. در لیست ۳۵ بازیکن نهایی بودم، اما انتخاب نشدم. اگر اهداف بزرگ باشند، گاهی ممکن است که به آنها نرسی. اما میتوان به آن نزدیک شد. بقیه رویاهایم محقق شدند و حتی خیلی بیشتر از آنها را کسب کردم. رویای من قهرمانی در ۳ لیگ قهرمانان بود. چون الگویم فرانک رایکارد بود و او نیز ۳ قهرمانی داشت. در انتها بیشتر از او لیگ قهرمانان را به دست آوردم. رویا داشتن مهم است، چون به آدم انگیزه میدهد.
به نظر تو بهترین بازیکن هلند در دروان پس از یوهان کرایف چه کسی بود؟ میتوانی یک یا ۲ نفر را نام ببری؟
نه، خودم را نمیتوانم در این لیست قرار بدهم. شاید کلایورت را انتخاب کنم. بازیکنان بزرگی در این سالها داشتیم. کاری که مهاجم میتواند انجام دهد را مدافع نمیتواند و برعکس. بازیکنان درجه یکی مثل داویدز داشتیم، که هافبک دفاعی معرکهای بود. مارک اورمارس را هم داشتیم، این فهرست خیلی بلند است.
لوییس فنخال در تبدیل تو به یک بازیکن بزرگ چقدر نقش داشت؟
فنخال کسی بود که برای اولین بار در آژاکس به من بازی داد. همیشه قدردان او هستم. این امکان را برای من ایجاد کرد تا در فدراسیون فوتبال هلند دروه شخصی مربیگری را طی کنم. هم در ابتدای دوران بازی و هم در ابتدای دوران مربیگری از من حمایت کرد.
زمانی که برای آژاکس بازی میکردی در بازی فینال لیگ قهرمانان مقابل میلانی قرار گرفتید که این تیم سلطهای را در فوتبال ایتالیا سپری میکرد، قبل از بازی فینال تصور میکردی که این تیم را شکست بدهید؟
در آن بازی میلان نیمه اول برتر بود. نیمه دوم کمی بهتر بود. حق ما بود که قهرمان شویم. چه چیزی از این بهتر که برادرم پاتریک کلایورت، که از ۱۰ سالگی با هم بزرگ شدیم آن گل جنون آمیز را بزند و خودش را جاودانه کند. آن لحظه خاصی برای من بود.
پس از آن راهی رئال مادرید شدی، این که گفته میشد فابیو کاپلو با تو برای این انتقال صحبت کرده، درست است؟
کاپلو یکی از مربیان خوب من بود. بعد از بازی از من خواست تا با او راهی رئال مادرید شوم و کار سختی برای تصمیم گیری نداشتم. سامپدوریا سکو پرتابی برای من بود. در آن برهه با یوونتوس قرارداد بسته بودم، اما قراداد فسخ شد، چون به هافبک جدید نیاز نداشتند. میخواستم به یک باشگاه بزرگ در سری آ بروم. اول سمپدوریا را به خاطر این که در آن زمان باشگاه بزرگی بود، انتخاب کردم. با گولیت، مانچینی و دیگران تیم خوبی ساخته بودند. آنها راهی یوونتوس شدند و من به سمپدوریا رفتم. سال خوبی داشتم و یاد گرفتم چگونه خارج از هلند زندگی و بازی کنم.
۳ سال بعد از اولین فینال شخصی، فینال دوم را مقابل زوج همیشگی ات در تیم ملی هلند، یعنی ادگار داویدز بازی کردی. آن بازی که بین رئال مادرید و یوونتوس برگزار میشد، چگونه بود؟
میدانید اگر وقتی بخواهیم آتش را با آتش خاموش کنیم، چه میشود؟ در آن بازی هم همین اتفاق افتاد. رئال مقابل تیمی فیزیکی و خشن بازی میکرد. بخت اصلی آن بازی نبودیم چرا که یوونتوس با داشتن بازیکنان بزرگی مثل زیدان، دلپیرو، داویدز و برخی دیگر، تیم خطرناکی بود و سال قبل نیز در فینال این بازیها شرکت کرده بودند. باید بیشتر تلاش میکردیم. تشنه برد در آن بازی بودیم و بعد از ۳۳ سال جام را به مادرید برگرداندیم. با شخصیت تیمی این کار را کردیم نه با فوتبال زیبا!
دور از انصاف نیست که بگوییم دروان حضورت در تیم ملی، مثل دوران باشگاهی ات درخشان نبود؟
چیزی که برای من حسرت برانگیز است، فرصتهای غیرمنصفانهای است که تیم ملی هلند در اختیارم گذاشت. اخیرا درباره آن در هلند هم صحبت کردم چرا که برای خیلیها این مثل یک زخمِ باز میماند. هلند از بهترین سالهای دوران بازی من استفاده نکرد. ۸ سال به تیم ملی دعوت نشدم. دلایل آن هم مهم نیست، اما اوضاع برای یک ورزشکار خارج شده بود. نمیتوانستم با میلان از این بهتر بازی کنم تا به تیم ملی دعوت شوم. دوران حضورم در تیم ملی فصلی غمگین است. البته ۹۰ بازی ملی هم انجام دادم.
بیشتر بخوانید: ستاره فوتبال جهان در کنار آتشنشانهای ایرانی +عکس
سال ۱۹۹۶، ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰. حسرت ناکامی در کدام یک از این سالها را به همراه تیم ملی میخوری؟
حسرتهای زیادی ندارم. اهل حسرت خوردن نیستم. در هر موقعیتی با تمام توانم بازی کردم. باید به خاطر چیزهایی که به دست آوردم، خوشحال باشم نه این که چشم مان به چیزهایی باشد که به آنها نرسیدیم. باید ماجرای تیم ملی هلند را بپذیرم. اصلا شاید این تیم ملی هلند باشد که باید به خاطر استفاده نکردن از من حسرت بخورد. من را در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ دعوت نکردند.
آن زمان شایعاتی درباره شعارهای نژادپرستانه علیه تو شنیده میشد. قبول داری که چنین مسائلی وجود داشت؟
مشکل نژادپرستی همه جای دنیا وجود دارد. حتی تا امروز. میتوانیم به گذشته نگاه کنیم و ببینیم تا امروز چه چیزی را نیاز داریم. چیزی که گذشته است، دیگر نیازی به او نخواهد شد. این سوال هم مربوط به کسی میشود که در گذشته مسئولیت داشته است. از نظر من برای این مسئله هنوز باید خیلی کار کنیم. حتی در جامعه هلند. وقتی بازیهای جام جهانی و لیگ قهرمانان را مشاهده میکنید، تنوع نژادی زیادی را در آن ملاحضه خواهید کرد. این قدرت ورزش است و ورزش رنگها را نمیشناسد، اما میدانیم که نژادپرستی و تبعیض وجود دارد. عوامل زیادی برای جا باز کردن نژادپرستی در جوامع تلاش میکنند، اما پویشهای زیادی شکل گرفته است. در ایتالیا این سالها چنین مشکلاتی از سوی هواداران رخ داده است و بازیکنان را هو میکنند. باید جوانترها را آموزش بدهیم، اما بزرگترها را نمیتوانیم تغییر بدهیم.
در زمان بازی کردنت تحصیلات دانشگاهی هم داشتی. میشود از دوران تحصیلاتت در زمان دانشگاه بگویی؟
۲۷ سالم بود و کنجکاو بودم که باز هم درس بخوانم حوزه کسب و کار و تجارت برایم جذاب بود. اما هیچوقت درس آن را نخوانده بودم. وقتی ۱۶ سالم بود دیپلم گرفتم و به فوتبال حرفهای پرداختم. هیچ کس من را تشویق نکرد که درسم را ادامه بدهم. یک سال فیزیوتراپی خواندم و وقتی به میلان رفتم انصراف دادم. بعدها به خودم گفتم باید دانشم را بالا ببرم، چون با وکلا و حسابداران سر و کار داشتم. میخواستم بهتر متوجه حرفهای آنها بشوم. با برخی از همکارانم دوره دیگری را گذراندیم و با مدیریت عمومی شروع کردم. سال دوم نیز امور مالی و اقتصاد. بیشتر از تحصیلات آکادمی، این کار به من کمک کرد تا متواضعتر شوم. در دنیای فوتبال و شهرت، آدمها در حباب زندگی و واقعیت را فراموش میکنند. وقتی با درس خواندن خودت را در موقعیت یاد گیری قرار میدهی این باعث تواضع میشود که نکته مهمی است. در نهایت ممکن است همه چیز تمام شود. با یک مصدمیت شدید ممکن است روبرو شوی. آن وقت باید چه کار کرد؟ همیشه فکر میکردم به محض تمام شدن فوتبالم برای جامعه آماده باشم.
انتهای پیام/