به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اکثریت باستان شناسان برآورد کرده اند که حدود ۲۰۰٫۰۰۰ سال از زندگی انسانهای مدرن بر روی کره زمین میگذرد. برای چند قرن اخیر، تمدن مدرن شاهد تراژدیها و درگیریهای نظامی بیشماری بوده است. سخت است که تصویر کنیم انسانها در طول زندگی شان با چه وحشتهایی روبر خواهند شد تا اینکه با پیشرفت تکنولوژی توانستم تصاویر و ویدیوهایی هولناک ضبط کنیم. تصاویر ترسناک به ما نشان میدهند که جنگ و دشمنی چه بلایی بر سر انسانها آورده است. این درد و رنج به سن، کیش، نژاد و ملیت انسانها وابسته نیست و همگان را در بر میگیرد. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با برخی دیگر از تصاویر هولناک مربوط به جنگ و داستان ناخوشایند پشت آنها آشنا کنیم.
تمیزکاری در بندر سرد
جنگ یکی از ثابتترین، اما ناخوشایندترین و هولناکترین جنبههای زندگی انسان از آغاز زندگی بر روی کره زمین بوده که همواره بلای جان انسانیت بوده است.
این تصویر که کتابخانه کنگره توضیح «آمریکاییهای آفریقایی تبار در حال جمع آوری کردن استخوان سربازهای کشته شده در جنگ» را برای آن به کار برده نیم نگاهی ترسناک به جنگی است که همواره با نام ژنرال هایش به یاد آورده میشود. دو هفته وحشت که از آن با عنوان نبرد بندر سرد یاد میشود در ۳۱ می ۱۸۶۴ آغاز شده و با مرگ ۱۸٫۰۰۰ نفر از طرفین به پایان رسید. این جنگ در نهایت نیز هیچ فایدهای نداشت به طوری که ژنرال گرانت بعدها در مورد آن چنین گفت: «هیچ سودی نداشت، زیرا هر چیزی که بدست آمده بود در مقابل تلفاتی که داده بودیم هیچ نبود».
برای چهار روز پس از نبرد، مردان زخمی و در حال مرگ در زیر آفتاب به حال خود رها شده بودند در حالی که ژنرالها در چادرهایشان در حال نوشتن توافقی بودند تا بر اساس آن نیروهای امدادی بتوانند وارد باتلاق محل درگیری شده و به درمان مجروحان بپردازند. زمانی که نیروهای امدادی رسیدند دیگر دیر شده و بیشتر مجروحان جان باخته بودند. در نهایت نیروهای امدادی بازگردانده شده و نیروهای تمیزکاری به جای آنان به محل فرستاده شدند. برانکارد پس از برانکارد پر از سربازانی بود که آخرین نبرد خود را جنگیده بودند.
گردن زدن سیفلیت
جنگ یکی از ثابتترین، اما ناخوشایندترین و هولناکترین جنبههای زندگی انسان از آغاز زندگی بر روی کره زمین بوده که همواره بلای جان انسانیت بوده است.
وقتی که این عکس برای اولین بار در مجله LIFE منتشر شد، فریاد خشم در سراسر جهان طنین انداز شد. مردی که در این تصویر گردن زده میشود ظاهراً یک گروهبان استرالیایی دستگیر شده به نام لئونارد سیفلیت است. این عکس که پس از دستگیری سیفلیت در جریان یک عملیات شناسایی در پاپوآ گینه نو گرفته شده، یک سال بعد در جیب یونیفرم یک سرباز کشته شده ژاپنی پیدا شد. دو همراه سیفلیت نیز همزمان با او دستگیر شده و گردن زده شدند.
گردن زدن در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان روشی برای اعدام توسط ژاپنیها بسیار رایچ بود و به نظر میرسید که با فرو افتادن سر هر سرباز غربی توسط ژاپنی ها، روحیه سربازان غربی نزول میکرد. از اعدامهای انفرادی اینچنینی تا کشتار سه روزه در چانگجیائو که در جریان آن ۳۰٫۰۰۰ غیرنظامی چینی بدست شونروکو هاتا، فیلد مارشال ژاپنی، اعدام شدند، به نظر میرسید که ژاپن میخواهد نام خود را به عنوان بیرحمترین طرف منازعه در جنگ جهانی دوم تثبیت کند.
جیمزای کالاهان
جنگ یکی از ثابتترین، اما ناخوشایندترین و هولناکترین جنبههای زندگی انسان از آغاز زندگی بر روی کره زمین بوده که همواره بلای جان انسانیت بوده است.
در طی جنگ ویتنام، بخشی مرگبار از ۸۰ کیلومتری شمال سایگون با لقب «منطقه جنگی دی» شناخته میشد که نقطهای برای پنهان شدن تعدادی مجهول از نیروهای ویت کنگ به شمار میرفت. شبیخون و درگیریهای سنگین در این منطقه بسیار معمول بود و برخوردهای ناگهانی میتوانست به روزها مبارزه سنگین در میان جنگلهای انبوه و مزارع کائوچو منتهی شود. در روز ۱۷ ژوئن ۱۹۶۷، جیمزای کالاهان از سربازان بخش امداری همراه با گروهانی از نیروهای پیاده در عمق منطقه جنگی دی بود که شبیخون نیروهای ویت کنگ آنها را وادار به سنگر گرفتن کرد. نبرد بین دو طرف سه ساعت ادامه داشت و در پایان ۳۱ نفر از نیروهای گردان کشده و بیش از ۱۰۰ نفر نیز زخمی شده بودند.
در شرایطی که گلولهها بالای سر آنها شلیک میشد، کالاهان وارد عمل شد. هنری هوت، عکاس همراه گروه، عکس بالا را گرفته که کالاهان را در تلاش برای نجات جان یک سرباز در حال مرگ از طریق تنفس مصنوعی دادن به او نشان میدهد. درماندگی دیوانه کنندهای که در چهره کالاهان دیده میشود آینه تمام نمای دیدگاه مردم آمریکا نسبت به جنگ ویتنام در آن دوران است و این عکس به عنوان یکی از مشهورترین عکسهایی که در جریان جنگ ویتنام از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ صورت گرفته شناخته میشود.
حمله به اینچئون
جنگ یکی از ثابتترین، اما ناخوشایندترین و هولناکترین جنبههای زندگی انسان از آغاز زندگی بر روی کره زمین بوده که همواره بلای جان انسانیت بوده است.
هر نبرد در هر جنگ با هزینهای سنگین همراه است. شوربختانه، کسانی که بیشترین خسارت و رنج را متحمل میشوند غیرنظامیانی هستند که تنها پایان درگیریها را میخواهند. این تصویر تکان دهنده در جریان حمله به اینچئون، کره جنوبی گرفته شده و بهترین شرح بر حقیقتی است که گفته شد. جنگ کره در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ آغاز شد، زمانی که ارتش خلق کره شمالی عملیاتی تهاجمی را علیه کره جنوبی آغاز کرد. اگر چه سازمان ملل خیلی زود در پشتیبانی از کره جنوبی وارد عمل شد، اما نیروهای کره شمالی در تهاجم خود به جنوب شبه جزیره کره، یکی پس از دیگری در تمام نبردها پیروز میشدند.
برای ماه ها، ارتش خلق کره شمالی نشان داد که غیرقابل توقف است و نیروهای سازمان ملل و کره شمالی به سمت استان پوسان در انتهای شبه جزیره کره عقب رانده شدند. نیروهای سازمان ملل که به گوشه این رانده شده بودند، سعی کردند در ۱۵ سپتامبر عملیاتی شبیه قمار را از روی درماندگی انجام دهند؛ حمله آبی خاکی به شهر بندی اینچئون، درست در زیر خط مرزی کره شمالی. با در اختیار داشتن اینچئون به عنوان جای پای مستحکم، کره جنوبی توانست سئول سقوط کرده را بازپس گرفته و سرنوشت جنگ را تغییر دهد، هر چند این مهم تنها با چندین ماه جنگ خونین بدست آمد.
میراث عامل نارنجی
جنگ یکی از ثابتترین، اما ناخوشایندترین و هولناکترین جنبههای زندگی انسان از آغاز زندگی بر روی کره زمین بوده که همواره بلای جان انسانیت بوده است.
یکی از میراثهای بردوام بیرحمی و شقاوت طرفین در جنگ ویتنام استفاده از عامل نارنجی توسط نیروهای آمریکایی بود، همان ماده شیمایی و علف کش بدنامی که روی سراسر جنگلهای ویتنام ریخته شد تا نیروهای ویت کنگ را وادار به نشان دادن جای خود کرده و منابع غذایی آنها را نابود سازد. ارتش ایالات متحده تقریباً ۷۵٫۵ میلیون لیتر عامل نارنجی روی مناطق جنگلی ویتنام و بخشهایی از کامبوج ریخت. اگر چه پایان جنگ ویتنام میتوانست پایان رنجهای مردم ویتنام باشد، اما زندگی همیشه عادلانه با انسان بازی نمیکند.
چهار و نیم دهه بعد، مردمی که در منطقه استفاده از عامل نارنجی زندگی میکنند با اثرات ویرانگر مسمومیت با دیوکسین دست و پنجه نرم میکنند که وارد بدن و زمین هایشان شده است. در حالی که ایالات متحده به طور مدام از پذیرفتن بار این مسئولیت شانه خالی میکند، نوههای زنانی که در معرض این عامل قرار گرفته بودند با معلولیتهای جسمی به دنیا میآیند. تصویر فوق یک کهنه سرباز جنگ ویتنام را در حال حمام کردن پسر معلول ۱۴ ساله خود در سال ۲۰۰۶ نشان میدهد.
مراسم تدفین یک پدر
جنگ یکی از ثابتترین، اما ناخوشایندترین و هولناکترین جنبههای زندگی انسان از آغاز زندگی بر روی کره زمین بوده که همواره بلای جان انسانیت بوده است.
هیچ خشونت و خونریزی در این تصویر نیست. همچنین این تصویر به معنای معمول کلمه تکان دهنده نیست. تصویر تنها پسربچهای را نشان میدهد که سرش را بالا گرفته و سعی میکند گریه نکند. در حالی که تلاش دارد از سرازیر شدن اشکهایش جلوگیری کند، سربازی دیگر در مراسم تدفین پدرش پرچم کشور را به دست او میدهد. اما در جای خود این تصویر نیز به اندازه هر تصویر دیگری که بعد از یک جنگ را نشان میدهد تکان دهنده است، زیرا نشان میدهد که مردم هنوز هم مجبورند زندگی کنند و با از دست رفتن ویرانگر عزیزانشان کنار بیایند.
این پسربچه کریستین گولژینسکی است و ۸ سال دارد. پدرش، گروهبان مارک گولژینسکی از تفنگداران ویژه دریایی، تنها یک هفته پیش از آن که دوران ماموریتش در عراق به پایان برسد در استان الانبار کشته شده است. با صدای شاتر دوربین، کریستین به چهره لرزان افراد بدون برادر، پدر و پسر تبدیل شد. اما امید پایانی ندارد و کریستین با الهام از مرگ پدرش عضوی از یک سازمان خیره شد که برای کودکانی که پدرانشان را در جنگ از دست داده اند هدیه کریسمی میفرستد.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/
ای انسان چه چیزی توا نسبت به پروردگارت اینقدر مغرور کرده؟!!!