به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حال فوتبال ایران خوب نیست. به هر جایی که نگاه میکنیم پر است از حاشیه و مشکل فدراسیون بهعنوان متولی اصلی و اجرای فوتبال خودش با هزارویک بدبختی روبهرو بوده و با بزرگترین بحران اقتصادی تاریخ خود دستوپنجه نرم میکند.
این بحران برنامههای اجرایی تیمهای ملی را مختل کرده و باعثشده فوتبال ایران در مسیر درست حرکت نکند. وقتی آب چشمه فوتبال ایران در سرچشمه گلآلود است، به راحتی میتوان فهمید که اوضاع در داخل فوتبال از چه قرار است. در این گزارش تنها به بخشی از بحرانها رسیدگی میکنیم. قطعا اگر طرفدار این فوتبال هستید، میتوانید مثالهایی دیگر برای حال بیمار آن داشته باشید. حال بدی که هیچ فکر درست و اصولی برای درمان آن وجود ندارد. درواقع مواجهشدن با این روزهای بد، نتیجه نبود ساختار و فکر در سیستم مدیریتی فوتبال ایران بوده است. جریانی که با این روند روزهای سیاهتری برای فوتبال به ارمغان میآورد.
درآمدهای سازمان لیگ از قراردادهای تبلیغات محیطی در سالهای اخیر با دنیایی از ابهام روبهرو بوده است. شفافسازی واژه گمشده این قراردادها بوده و تکلیف تسویه حساب با چند اسپانسر هنوز پس از سالها روشن نشده است. سازمان لیگ از اسپانسر لیگ چهاردهم و پانزدهم با اینکه برای قرارداد دو ساله ١٦٠میلیارد و ٧٠٠میلیون تومانی، چیزی حدود ٦٩میلیارد تومان به شرکت خسارت داده، هنوز ١٧,٥میلیارد تومان طلبکار است. برای قرارداد لیگ برتر شانزدهم طبق گفته مسئولان سازمان لیگ حدود ٣٥میلیارد تومان از پول قرارداد ٥٠ میلیاردی وصول نشده است. برای لیگ برتر هفدهم، اما اسپانسر سازمان لیگ به تعهدات خود عمل نکرد و نزدیک به ٥٥میلیارد تومان از مطالبات وصول نشده است. تمام این قراردادها هم در پروسه حقوقی به داوری رفته و هیچ توضیح قانعکنندهای درباره سرنوشت این مطالبات به جامعه فوتبال با گذر زمان ارایه نمیشود. در فصل گذشته و فصل جاری هم با شرکت تیراژه فیلم قرارداد امضا شده که باشگاهها از میزان دریافتیهای خود رضایت ندارند.
نوزدهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران درحال برگزاری است و هنوز بسیاری از باشگاهها درگیر دریافت مجوز حرفهای هستند. سیستم آکادمی بسیاری از باشگاهها مطابق با استانداردها نیست. اکثر تیمها به افراد حقیقی و حقوقی بدهکار هستند. ترازنامه مالی و سیستم اقتصادی آنها ایراد دارد و این نقض در سیستم اداره فدراسیون و سازمان لیگ هم دیده میشود. حتی برخی از ورزشگاههای ایران با ارفاق، استاندارد ملی دریافت کردهاند. مثلا ورزشگاه نقش جهان که سالها برای بازسازی آن زمان گذاشتند، درجه ملی دارد و نمیتواند بهطور مثال میزبان مسابقات سپاهان در لیگ قهرمانان آسیا باشد. به این ترتیب مسئولان ناچار هستند در کنار سختگیریها باز هم آمار و اطلاعات غلط درباره گزارش مالی و عملکردی باشگاهها به کنفدراسیون فوتبال آسیا ارایهبدهند تا نمایندگان ایران از مسابقات بینالمللی حذف نشوند. عقبماندگی فوتبال کشور از نظر ساختاری و دور بودن از حرفهایگری البته علت بسیاری از مشکلات و بحرانهایی است که در طول سال با آن مواجه میشویم.
مدیران فوتبال ایران لیگ برتر را با یک ماه تأخیر آغاز کردند تا برخی الزامات در تمام ورزشگاههای کشور را باشگاهها انجام دهند. الزامات هم مربوط به نصب و راهاندازی دوربینهای مداربسته برای شناسایی متخلف و کنترل امنیت، ایجاد ورودی و خروجی اختصاصی برای تیمها، عوامل اجرایی و تماشاگران و البته شمارهگذاری صندلیهای ورزشگاهها و نصب گیتهای الکترونیکی برای فروش اینترنتی بلیت بود. منتهی اتفاق حیرتانگیز اینجاست که با وجود بلاتکلیفیهای بسیار زیاد، در هیچ ورزشگاهی این الزامات به صورت کامل اجرایی نشد. مردم از شرایط سیستم بلیتفروشی رضایت ندارند. باشگاهها هم منتقد سیاستهای اجرایی و اقتصادی این طرح هستند. قانون نشستن تماشاگران روی صندلی که هنگام خرید بلیت تعیین کردهاند هم درست اجرا نشده است. پس درست است که قدمهای مثبتی برداشته شد، اما در اجرای حرفهای الزامات فوتبال ایران شکست خورد و با مصلحتاندیشی و فشارهای بیرونی مجوز برگزاری بازی در برخی ورزشگاهها صادر شد.
فدراسیون فوتبال در ابتدای فصل تصمیم گرفت برای کنترل نظم و جلوگیری از درگیری و جنجالهای مختلف، برخورد سختگیرانه با اهالی فوتبال را در دستور کار قرار دهد. میزان جریان انضباطی چند برابر شد. این اتفاق البته به کم شدن ناهنجاریها هیچ کمکی نکرد. درست است که کمیته انضباطی درآمدی میلیاردی را برای فدراسیون با احکام خود به ارمغان میآورد، منتهی بیانیهنویسی، مصاحبههای جنجالی و حاشیه از فوتبال ایران دور نشده و باز هم صحبت از مهندسی نتایج، تبعیض و... در فوتبال میشود. این درحالی است که عملکرد کمیته انضباطی هم با رضایت اهالی فوتبال در این مدت به علت تبعیضهایی که وجود داشت، همراه نبود. الان هم که مدتی است اسماعیل حسنزاده از سمت خود استعفا کرده است و کمیته انضباطی رئیس ندارد.
داوران فوتبال ایران طبق آییننامه بدون مجوز کمیته داوران اجازه مصاحبه ندارند. به این ترتیب مثل سایر اهالی فوتبال نمیتوانند درباره مشکلات خود حرفی بزنند. منتهی در این شرایط سخت اقتصادی که قیمت همه چیز افزایش یافت و دریافتی مربیان و بازیکنان در فوتبال ایران هم رشد قابل توجهی داشت، میزان دستمزد داوران با اینکه شدیدترین فشارها روی آنها وجود دارد، تغییری نکرد. یک داور برای سوتزدن یک مسابقه زیر یکمیلیون تومان دریافتی دارد. حقوق کمکداور ٧٠٠هزار تومان و داور چهارم ٤٠٠هزار تومان است. به این ترتیب داوران فوتبال کشور هم از شرایط مالی و رفاهی خود به شدیدترین شکل ممکن ناراضی هستند، اما کسی صدای آنها را نمیشنود.
مدیریت فوتبال کشور استاد دادن وعدههای بیسرانجام است. مهدی تاج، رئیس فدراسیون از تعطیلات نیمفصل لیگ هجدهم وعده داد که تمام تلاش خود را خواهند کرد تا سیستم کمکداور ویدیویی را در تمام ورزشگاهها راهاندازی کنند. این وعده امیدواری زیادی در فوتبال کشور برای کاهش اشتباهات داوری به وجود آورد. منتهی همه چیز در حد همان حرف باقی ماند. الان داریم به تعطیلات نیمفصل لیگ نوزدهم میرسیم و خبری از VAR در فوتبال ایران نیست و تا پایان فصل هم طبق اعلام رسمی مسئولان، این تکنولوژی به ایران نمیآید. هرچند وعده دادهاند از لیگ برتر بیستم وجود VAR در تمام ورزشگاهها الزامی است،، اما با توجه به شرایط سخت اقتصادی باشگاهها و فدراسیون بعید نیست که باز هم این وعده عملی نشود. درست است که داوران مشکل مالی دارند و از سیستم کمکداور ویدیویی هم در این فوتبال استفاده نمیشود،، اما آمار اشتباهات تأثیرگذاری داوری در مسابقات این فصل به شکلی نگرانکننده زیاد شده و هر هفته شاهد اعتراض شدید مربیان و بازیکنان تیمهای مختلف به تصمیمات داوری هستیم. مسأله اصلی این است که تا پایان فصل همه اهالی فوتبال باید با این شرایط کنار بیایند و افقط امیدوار باشند داوران کمتر اشتباه کنند. با این حال، باید دید این نارضایتی از عملکرد داوران تا کجا پیش خواهد رفت و چه نتیجهای دربرخواهد داشت.
تیم المپیک ایران یک ماه دیگر باید در مسابقات قهرمانی آسیا در تایلند شرکت کند. تورنمنتی که تیمهای صعودکننده از آسیا به رقابتهای المپیک را هم مشخص میکند و تیمهای برتر جواز حضور در این رقابتها را به دست خواهند آورد. در چنین شرایطی اوضاع تیم امید ایران اصلا خوب نیست. پس از دوران نهچندان موفق با زلاتکو کرانچار و فرهاد مجیدی، هدایت تیم به حمید استیلی داده شده است و فشار زیادی روی این مربی و دستیارانش وجود دارد. امیدها در گروه مرگ بازیها باید به مصاف ازبسکتان، کرهجنوبی و چین بروند و روی کاغذ باید گفت که شانسی برای موفقیت ندارند. پس اگر این بار هم فوتبال ایران نتواند جواز حضور در المپیک را کسب کند، حسرت صعود ایران به این رقابتها چهلوهشت ساله خواهد شد.
تیمملی فوتبال بزرگسالان فوتبال ایران هم با دست گل فدراسیون فوتبال در نحوه همکاری با مارک ویلموتس بعد از باخت به بحرین و عراق حالا برای صعود بهعنوان تیم اول محکوم به پیروزی در چهار مسابقه باقیمانده خود است. مارک ویلموتس هم که با هزار امید و آرزو او را به ایران آوردند، قرارداد خود را فسخ کرد و با اینکه هفت ماه از زمان انعقاد قرارداد او با فدراسیون میگذرد، به همراه دستیارانش ٢میلیون یورو دریافت کرده و تنها ٢١ روز در ایران حضور داشته است و با چنین وضعیتی از تیمملی جدا شد و برای بند غرامت دارد با مهدی تاج مذاکره میکند. داستانهای قرارداد سنگین با ویلموتس البته عملا فدراسیون فوتبال را هم زیرسوال برد و علاوه بر فشار شدید جامعه فوتبال به عملکرد مهدی تاج و همکارانش، مجلس و نهادهای نظارتی هم با توجه به بحث حیف و میل بیتالمال به این قضیه ورود کردهاند و وزیر ورزش هم به مجلس احضار شده است. این پرونده قطعا تبعات سنگینی برای فوتبال ایران در هفتههای بعدی به وجود خواهد آورد. عقد قرارداد با برانکو ایوانکوویچ هم کمکی به جمع شدن این حواشی نخواهد کرد. شاید شرایط فنی تیمملی بهتر شود، اما داستانهای قرارداد ویلموتس قطعا برای مدیران فوتبال بیهزینه نخواهد بود.
اختلاف فوتبال با اداره مالیات سالهایسال است که با مصلحتاندیشی و دخالت مدیران دولتی کنترل شده، اما هیچ وقت فکری اساسی برای آن نشده است. فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ فوتبال، پرسپولیس، استقلال و بسیاری از باشگاههای لیگ برتری به علت نبودشفافیت مالی و پرنکردن اظهارنامه مالیاتی با بدهیهای چند ١٠میلیاردی و سنگین روبهرو شدهاند. فوتبال و اداره مالیات به معنای واقعی در مقابل هم قرار گرفتهاند و به راحتی نمیتوان گفت حق با چه کسی است. از طرفی اداره مالیات باید قانون را اجرا کند و از طرفی دیگر فوتبالیها هم یک دنیا قرارداد مالی پر از ابهام دارند.
اگر زمانی برگزاری لیگ برتر منظم بود، حالا دیگر مدیریت فوتبال این امتیاز مثبت را هم از دست داده است. جدا از این مسأله که مردم و باشگاهها به شدیدترین شکل ممکن از نحوه برگزاری مسابقات ناراضی هستند و بازیها هم در بدترین زمان برگزارمیشود و باعث دوری مردم از ورزشگاهها شده، تعطیلی چندین مسابقه هم باعث شده در آستانه نیمفصل چند تیم بازیهای عقبافتاده داشته باشند. البته برگزاری بازیهای عقبافتاده بعد از پایان هفته پانزدهم با اردوی آمادهسازی تیم المپیک برای حضور در مسابقات قهرمانی آسیا و انتخابی المپیک همراه میشود و قطعا شاهد درگیری باشگاهها با تیم امید خواهیم بود. جدول و برنامه بینظم بازیها قطعا در ادامه صدای اعتراضها را بلندتر خواهد کرد.
لیگ برتر سه باشگاه نفتی دارد. پارسجنوبی جم که با حضور در رتبه چهاردهم جدول شرایطی کاملا بحرانی دارد. بازیکنان مطالبات خود را دریافت نکردهاند و دیروز هم در خبرها آمد آب خوابگاه بازیکنان و مربیان این تیم در شهرستان جم به خاطر بدهی ٢میلیون تومانی قطع شد. این درحالی است که پارسیها برای سفر به شهرهای مختلف حتی پول بلیت هواپیما و اقامت در هتل را هم ندارند. صنعت نفت آبادان تیم ریشهدار و پرطرفدار هم امسال جزو تیمهای شگفتیساز لیگ بوده و در رتبه پنجم جدول قرار دارد. منتهی بد نیست بدانید میزان واریزی پول به حساب اعضای تیم طبق قراردادها صفردرصد بوده و صدای آبادانیها هم نسبت به این موضوع در آمده است. اسکوچیچ در آستانه استعفا قرار دارد و ممکن است در نقل و انتقالات، بسیاری از بازیکنان این تیم مثل پارسجنوبی جم از باشگاه جدا شوند. نفت مسجد سلیمان دیگر تیم نفتی شگفتیساز لیگ هم شرایط خوبی ندارد و به سختی روزگار سپری میکند. دلیل تمام این اتفاقات هم این بوده که وزارت نفت طبق قانون نمیتواند برای این تیمها هزینه کند و تمایلی هم به تیمداری در سطح حرفهای ندارند، پس هر سه تیم در آستانه نابودی و تعطیلی قرار دارند.
منبع: روزنامه شهروند
انتهای پیام/