به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بیستم دی سال ۹۳ وقوع درگیری خونین داخل کارخانهای در فشافویه به پلیس اعلام شد. ماموران وقتی به این کارخانه رفتند، با پیکر خونین یکی از کارگران کارخانه به نام محمد روبه رو شدند که با ضربههای چاقو کشته شده بود. انگشتان دست دوست وی به نام علی نیز قطع شده بود و عاملان جنایت از محل گریخته بودند. سپس جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و علی در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفت.
افشای راز قتل
علی چند روز پس از عمل جراحی به ماموران گفت: من چند سال است که در کارخانه کار میکنم. دو نفر از کارگران تازه وارد کارخانه به نام فرشید و عباس دوستم محمد را کشتند و انگشتان دست من را قطع کردند و گریختند. وی در تشریح جزئیات درگیری گفت: عباس چند سابقه دارد و قبلا به زندان افتاده بود. من مدتی است فرشید را هم میشناسم. آن روز در شیفت استراحتم خواب بودم که حرفهای فرشید و عباس را شنیدم. آنها با هم قرار گذاشته بودند همه کارگران کارخانه را بیهوش کنند و سپس دست به سرقت بزنند. من با شنیدن حرفهای آنها بلافاصله بیدار شدم و به آنها اعتراض کردم، اما فرشید با چاقو انگشتان دستم را قطع کرد. سپس محمد که صدای کمک خواهی من را شنیده بود وارد اتاق شد، اما آنها بی رحمانه او را کشتند و کارخانه را ترک کردند.
ردپای قاتلان
به دنبال اظهارات تکان دهنده این فرد، تلاش برای ردیابی عاملان جنایت آغاز شد و پلیس در بررسیهای میدانی دریافت که عباس مجرم سابقه دار است. بدین ترتیب ماموران با نشانیهایی که به دست آوردند، او را ردیابی و بازداشت کردند، اما ردی از فرشید به دست نیامد. چند روز از این ماجرا گذشته بود که پلیس دریافت مردی به پلیس آگاهی رفته و از ناپدید شدن پسر ۳۵ ساله اش به نام فرهاد خبر داده است. نام فامیلی فرهاد با نام فامیلی فرشید که متواری بود مطابقت داشت. پدر فرهاد به ماموران گفت: پسرم در یک کارخانه در حوالی فشافویه کار میکند. او چند روز است از محل کارش به خانه برنگشته، ما همه جا را دنبال او گشتیم، اما نشانی از او به دست نیاوردیم. پلیس در ادامه تحقیقات دریافت متهم فراری فرهاد نام دارد و برای این که پلیس را گمراه کند با نام برادرش در کارخانه استخدام شده و نشانی نیز از خانوادهاش در پرونده استخدام خود ارائه نداده بود. با افشای این ماجرا پلیس سرانجام فرهاد را بازداشت کرد.
جزئیات جنایت فجیع
وی به ماموران گفت: چند ماه بود در کارخانه مشغول به کار شده بودم که با عباس تصمیم به سرقت گرفتیم. قرار بود من قرص خواب آور بخرم و آن را در غذای کارگران بریزیم تا وقتی همگی خوابیدند ما بتوانیم به راحتی سرقت کنیم. اما من میترسیدم قرص اثر نکند و کارگران متوجه ماجرا شوند. به همین دلیل مرگ موش خریدم. میخواستم مرگ موش را در غذای کارگران بریزم. من و عباس در حال صحبت کردن درباره این موضوع بودیم که ناگهان علی بیدار شد. او با ما درگیر شد و من با چاقو چهار انگشت دست او را قطع کردم. همان موقع دوست او به اتاق استراحت آمد که با او هم درگیر شدیم و من و عباس او را کشتیم. وی درباره این که با نام جعلی در کارخانه استخدام شده بود نیز گفت: وقتی در کارخانه استخدام شدم، نقشه سرقت از آن جا را در سر داشتم. به همین دلیل با اسم برادرم استخدام شده بودم. بعد از ماجرای قتل بدون این که خانواده ام را مطلع کنم فرار کردم. به همین دلیل پدرم که از ماجرا بی اطلاع بود، به آگاهی رفته و ماجرای ناپدید شدن مرا گزارش کرده بود. عباس نیزمشارکت در قتل را گردن گرفت و پرونده این جنایت برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
۲ مادر مرموز
هنگامی که قرار بود متهمان در دادگاه محاکمه شوند، مادر محمد که بعد از فوت همسرش تنها، ولی دم بود به دادگاه آمد و برای عاملان درخواست قصاص کرد. اما در این میان زنی به دادگاه آمد و ادعا کرد مادر واقعی قربانی است و درخواست اثبات نسبت را مطرح کرد. با اظهارات جدید این زن، پرونده برای رازگشایی بار دیگر به دادسرا برگردانده شد تابعد از روشن شدن سرنوشت پنهانی قربانی، عاملان جنایت در دادگاه از خود دفاع کنند.
منبع: خراسان
انتهای پیام/