به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، سه گانه «جان ویک» یکی از خلاقانهترین و بهترین فیلمهای اکشن با سکانسهای بدلکاری چشم نواز است که در دهه اخیر به محبوبیت بالایی دست پیدا کرد.
ترکیب توالی مبارزات خیره کننده با ساختاری پیچیده باعث میشود، شاهد فیلمی با هیجانی بالا باشیم که نقش اصلی آن را هم کیانو ریوز بازی میکند. ریوز نقش یک آدمکش بازنشسته را روایت میکند که دوباره و به طور ناخواسته وارد دنیای آدمکشی میشود تا بعد از مدتها برای گرفتن انتقامش ماموریتی جدید را به پایان برساند.
هر سه فیلم جان ویک نشانی از افت نداشتند و هر فیلم جدیدی که منتشر شد بیشتر از فیلم قبلی مورد استقبال قرار گرفت. اما با این همه تعریف و تمجید، موارد و سکانسهایی در این فیلم هستند که اگر به آنها دقت کنیم، اصلاً عقلانی نیستند و برای فیلمی که در ژانر تخیلی نیست کمی عجیب است. اینجا چند مورد از این سکانسهای نامعقول را مرور میکنیم:
از اولین فیلم جان تا آخرین آن، بزرگترین قاتل جهان صدمات سنگین و زیادی را متحمل شد. گلولههای زیادی به او برخورد کرده و بارها مورد ضرب و شتم قرار میگیرد؛ اما سوال اینجاست در حالی که داستان فیلم زمان کوتاهی را روایت میکند چگونه جان ویک خودش را به این سرعت درمان میکند؟!
در دومین فیلم از مجموعه فیلمهای «جان ویک»، جان یک کت و شلوار ضد گلوله میپوشد و به یک محل حمل سلاح در کانتیننتال دسترسی دارد. دنباله این فیلم داستان پنج روز بعد از اتفاقات قسمت دوم را روایت میکند، اما چرا «بوگی من» این لباس را پیش از این نمیپوشید و حتی دیگر شاهد آن در قسمت سوم نبودیم.
در دنیای فیلم سینمایی جان ویک، سکههای طلای خاصی به عنوان پول رایج استفاده میشود و با آن کالاهایی مثل سلاح، مهمات، لباس، کمکهای پزکشی و حتی هزینه اقامت در هتلی به نام «کانتیننتال» استفاده میشود. در حالی که اتفاقات عجیب در فیلم سینمایی جان ویک معمولی شده است، در این بخشها ارزش این سکهها مدام تغییر میکند. ارزش یک نوشیدنی با یک شب اقامت در هتل کانتیننتال ارزش برابری دارند که قابل غیر قابل باور است. هیچ وقت روش ارزش گذاری این سکهها باری مخاطب آشکار نشده است.
اگر به یکی از سکانس های پایانی قسمت دوم جان ویک نگاه کرده باشید، تمامی جمعیت ناگهان علیه وی میشوند. با داشتن دنیایی پر از قاتلان مشخص میشود که نیمی از دنیای جان ویک برای همان سازمان مخفی که ویک در آن حضور داشته کار میکنند. در حقیقت قاتلهای زیادی در این فیلم هستند. آیا قرار است تصور کنیم که هر فرد بی خانمان یک آدمکش بالقوه است؟ این ممکن است هیجان انگیز باشد، اما یک موضوع قابل باور نیست.
در ابتدای قسمت اول فیلم جان ویک شاهد هستیم که این شخصیت هیچ اهمیتی به زنده بودن یا مردن خود نمیدهد. او تنها به دنبال انتقام گرفتن است، اما پس از آنکه انتقام میگیرد دلیل مقاومت او برای زنده ماندن در قسمت سوم چیست؟ به نظر میرسد او میخواهد زنده بماند تا یاد همسرش را زنده نگه دارد که با هدف او در فیلم اول کاملا متفاوت است.
پس از یک نبرد تمام عیار در کانتیننتال، دوست قدیمی جان ویک به او خیانت میکند و به وی چندین بار شلیک میکند تا او از بالای ساختمان کانتیننتال به خیابان سقوط کند. اما او از این حادثه جان سالم به در میبرد و از خود می پرسید چگونه این اتفاق روی میدهد. این اتفاق کفر خیلی از مخاطبان فیلم را در آورد.
انتهای پیام/