به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ساعت ۲۲:۳۰ شنبه ۲۵ آبان امسال، دو نفر در منطقه افسریه با مردی که از ناحیه پا دچار خونریزی شده و روی زمین افتاده بود، روبه رو شدند.
دو مرد جوان به سرعت این فرد را که نیمه بیهوش روی زمین افتاده بود، سوار بر خودرویشان کردند و به بیمارستان بعثت بردند و برای نجات جان وی درخواست کمک کردند.
تیم پزشکی در بررسیهای ابتدایی مشاهده کردند که این جوان از ناحیه پا هدف ضربه سنگین قمه قرار گرفته و به شدت دچار خونریزی شده است.
تلاش برای نجات جان وی ادامه داشت تا این که مرد زخمی روی تخت بیمارستان به کام مرگ فرو رفت.
بدین ترتیب ماجرای مرگ مرموز این مرد به ماموران پلیس مخابره شد که ماموران با حضور در بیمارستان در گام نخست به بررسی لباسهای وی پرداختند و از طریق کارت بانکی که همراهش بود، مشخصاتش به دست آمد.
تحقیقات تیم جنایی
با توجه به قتل این مرد، تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات پلیسی به دستور بازپرس پرونده وارد عمل شدند و در گام نخست کارآگاهان به سراغ خانواده مرد ۴۵ ساله رفتند.
خانواده مرد جوان وقتی شنیدند پسرشان به قتل رسیده، شوکه شدند تیم جنایی پس از تحقیق از خانواده قربانی جنایت، به چند مظنون در این پرونده جنایی رسیدند و عملیات دستگیری مظنونان پرونده یکی پس از دیگری در دستور کار ماموران قرار گرفت. کارآگاهان پس از دستگیری چند مظنون و تحقیق از آنها متوجه شدند که هیچ یک از این مظنونان در قتل نقشی نداشتند تا این که به آخرین مظنون پرونده رسیدند که از دوستان صمیمی قربانی جنایت بود.
تیم پلیسی در این مرحله پی بردند که مقتول چندی قبل با یک مرد جوان دوست شده است و آنها آن قدر صمیمی بوده اند که با هم رفت و آمد خانوادگی داشتند، اما از چندی قبل بین آنها یک اختلاف کوچک رخ داده است که ماموران با توجه به اختلافی که این دو جوان داشتند، تجسسهای پلیسی را آغاز کردند.
بازداشت قاتل
کارآگاهان با اقدامات فنی و میدانی موفق به شناسایی خانه مظنون اصلی این پرونده جنایی شدند و ظهر سه شنبه ۱۹ آذر ماه در یک عملیات غافلگیرانه، حمید در خانه اش دستگیر شد.
حمید ابتدا خود را از ماجرای قتل مرد ۴۵ ساله بی خبر نشان داد و وقتی شنید دوست اش به قتل رسیده شوکه شد، اما خیلی زود پرده از یک درگیری خونین برداشت و تاکید کرد که من هیچ وقت قصد کشتن دوستم را نداشتم.
حمید در اعترافاتش گفت: چند ماه قبل در یک قهوه خانه با قربانی جنایت آشنا شدم و دوستی مان از همان شب خیلی صمیمی و نزدیک بود. پس از گذشت مدتی با توجه به اعتمادی که دوستم داشتم او را به خانه ام دعوت کردم.
وی افزود: دوستم مجرد بود و من متاهل هستم وهیچ وقت فکر نمیکردم رفت و آمدهای او باعث شود که نگاهم به زندگی تغییر کند. از چندی قبل احساس کردم همسرم با دوستم رابطه پنهانی دارد. همسرم تاکید داشت که هیچ رابطهای در کار نیست، اما من حرفهای همسرم و دوستم را باورنمی کردم و هر روز بیشتر شک میکردم تا این که یک بار سر این موضوع با دوستم درگیر شدم.
عامل جنایت گفت: نخستین بار به خاطر شکی که داشتم با دوستم درگیر شدم که او مرا با چاقو زخمی کرد و بعد از آن ماجرا به همه دوستان مشترکمان گفته بود که من چه فکری کرده ام و شروع به بدنام کردن من کرده بود. این در حالی بود که من به رفتارهای همسرم و او مشکوک بودم.
مرد جوان ادامه داد: مرد ۴۵ ساله اصرار داشت اگر مدرکی برای اثبات حرف هایم دارم رو کنم و چند بار خواست با هم درگیر شویم که نشد تا این که تصمیم گرفتیم با هم دعوا کنیم و این اختلافات و حرفهایی را که او به دوستام میزند، تمام کنیم.
مرد جوان گفت: شب حادثه در محل قرار حاضر شدم. هیچ کسی خبر نداشت ما میخواهیم با هم دعوا کنیم.
دوستم دست به قمه بود. به سمت اش که رفتم، چند قدم عقب رفت. ناگهان پایش داخل جوی آب رفت و روی زمین افتاد. در این صحنه قمه از دستش رها شد و من آن را برداشتم و یک ضربه محکم به ساق پایش زدم و از آن جا دور شدم.
وی افزود: باور کنید من قصد کشتن نداشتم وگرنه ضربه را به قلب یا سرش میزدم. در این مدت هم فکر میکردم او زنده است و در این درگیری فقط زخمی شده و دیگر به سراغم نیامده است. یک درصد هم فکر نمیکردم او را کشته باشم. چند بار هم به جلوی در خانه شان رفتم که دیدم خبری نیست و دیگر بیخیالش شدم تا این که پلیس به جلوی در خانه مان آمد و مرا دستگیر کرد.
وقتی گفتند من قاتل هستم شوکه شدم و باور نداشتم که دوستم با یک ضربه قمه به پایش تسلیم مرگ شده است. پشیمانم.
بنا به این گزارش، مرد جوان برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
تحلیل کارشناس
بدبینی یک چالش جدی
دکتر مصطفی اقلیما آسیب شناس اجتماعی
بدبینی در روابط زن و شوهر، نظام خانواده را با چالشهای عدیدهای رو به رو میکند. بدبینی یکی از زوجین را میتوان در قالبهای مختلف رفتاری تحلیل و بررسی کرد. در برخی خانوادهها دیده میشود، مرد به خاطر وجود برخی روابط خانوادگی با مردان دیگر که مجرد هستند، احساس بدبینی میکند و ممکن است به همسر خود تهمتهایی را بزند. در ابتدا باید ریشههای بدبینی را که یک آسیب روانی است، بررسی و سپس به وظایفی اشاره کرد که زن در برخورد با همسر بدبین خود دارد تا بتواند رفتار خود را طوری مدیریت کند که به اتفاقات هولناکی از قبیل نزاع و درگیری و در نهایت قتل منجر نشود. مردانی که معاشرت گریز هستند در جامعه و جلسات خانوادگی و دوستانه همیشه به هر رابطهای به دید شک و تردید نگاه میکنند و چنان چه سرنخی از سوء ظن خود پیدا کنند، مشکلات را گستردهتر و ارتباطات خانوادگی و دوستانه را با چالشهای هولناکی رو به رو میکنند.
اگر زن یا مردی که از بیماری بدبینی خود رنج میبرد در نظام خانواده این بدبینی را تعمیم دهد تا جایی که به همسر خود انگ خیانت بزند یا باید به فکر درمان رفتارهای بدبینانه و بیمارگونه خود باشد یا اگر بیماری خود را قبول ندارد، باید طلاق بگیرد و کانون این زندگی را ترک کند قبل از این که خشمهای فروخورده وی به جنایتهای هولناک منجر شود. بدبینی ریشه در تربیتهای دوران کودکی دارد و والدین این افراد، چون مسئول تربیت فرزندان شان هستند، در محیط خانواده طوری رفتار میکنند که کودکان شان با این ویژگی ناپسند بزرگ میشوند. برخی مردان که در روابط خانوادگی به دوست و همسر خود شک میکنند، در حقیقت خود بیمار هستند و هیچ وقت این شک و تردید آنها واقعیت ندارد بنابراین همسران آنها اگر میخواهند به زندگی با این افراد ادامه دهند باید یاد بگیرند که چگونه برای مهار رفتارهای بدبینانه همسر خود اقدام کنند، زیرا با نزاع و درگیری نه تنها مشکلات حل نمیشود، بلکه از یکدیگر دورتر میشوند و بحث و جدال هر روز سبب میشود آنها در آستانه طلاق عاطفی قرار بگیرند که این مسئله نیز شک این مردان را بیشتر میکند. زنی که میداند همسرش بدبین است، ابتدا باید این مسئله را بپذیرد و با علم به این که همسرش از هر رفتاری برداشت منفی میکند، بر اساس ذهنیت و نگاه او رفتارهای خود را در جمعهای خانوادگی که مردان غریبه یا دوستان دیگر حضور دارند، مدیریت کند و ارتباطش را با مردان دیگر حتی در حد کلامی نیز کاهش دهد.
این قبیل زنان برای ادامه زندگی با مردان شکاک نیازمند آموزشهای لازم هستند تا بتوانند خانواده و همسر خود را از نظر فرهنگی ارتقا دهند و به مرور زمان همسر شکاک خود را به یک ذهنیت سالم و سازنده برسانند نه این که با شک و تردید زندگی کنند تا جایی که تهمتها و انگها سبب پاشیده شدن کانون خانوادگی شان شود. توصیه دیگر این است که گاهی اوقات این مردان هیچ گاه به زندگی سالم برنمی گردند و شاید همیشه به هر حرف و نگاهی از سوی همسر خود و مردان دیگر در خانواده و اقوام نگاه منفی داشته باشند و هر بار کارشان به نزاع و درگیری کشیده شود، زیرا آنها از نظر تربیت روحی و فکری بیمار هستند بنابراین ادامه زندگی با این افراد سخت است و برای تحمل این مصائب زنان نیازمند آموزش دیدن از سوی کارشناسان خانواده هستند.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/