به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
علیقلیخان اعتضادالسلطنه (۱۲۳۴-۱۲۹۸ ق) شاهزاده دانشمند و نواندیش اواسط دوره قاجار و چهارمین پسر فتحعلیشاه است.
اعتضادالسلطنه که به خواندن و آموختن علاقه داشت، آموزش را از همان کودکی نزد میرزا نظرعلی حکیمباشی آغاز کرد. سپس به خواندن آثار فارسی و دیوانهای شاعران گذشته و معاصر خود پرداخت و پس از آن به جغرافیا و نجوم و دیگر دانشهای رایج پرداخت. محمدشاه قاجار پیشکاری مهدعلیا، همسر خود و مادر ناصرالدین میرزای ولیعهد را بدو داد. پس از مدتی، حکومت خلخال را به اعتضادالسلطنه داد که آن را نپذیرفت و به برادرش، عباسقلی میرزا، سپرد. وی از نزدیکان مهدعلیا به شمار میآمد و مورد اعتمادش بود
پس از درگذشت محمدشاه، مهدعلیا امور را در دست گرفت و با یاری اعتضادالسلطنه به کارها رسیدگی کرد. مهدعلیا، پس از برکناری حاج میرزا آقاسی، با یاری اعتضادالسلطنه، درصدد برآمد تا میرزا آقاخان نوری را به صدارت بگمارد، اما موفق نشد و ناصرالدین شاه جوان و امیرکبیر به اعتضادالسلطنه بدگمان شدند. به این ترتیب، در دوره صدراعظمی امیرکبیر، او از داشتن مقام و منصب مهم دولتی محروم بود.
اعتضادالسلطنه در همین دوره به دانشهای نوین روی آورد و به تکمیل معلومات خود پرداخت. وی کتابخانه ارزشمندی برای خود فراهم کرد، چنانکه در جوانی اهل دانش به حساب میآمد. او از محضر میرزا عبدالرحیم هروی بسیار استفاده کرد و بعدها میرزا عبدالرحیم به پیروان محمد باب پیوست که دردسرهای بسیاری برای اعتضادالسلطنه در پی داشت. میرزا عبدالرحیم پس از دستگیری باب پنهان شد. اعتضادالسلطنه از ترس امیرکبیر مجبور شد که وی را تحویل بدهد، اما بعد او را شفاعت و آزاد کرد.
اعتضادالسلطنه پس از برکناری و کشته شدن امیرکبیر، وارد کارهای سیاسی و دولتی شد و پیشرفت کرد، چنانکه به ریاست دارالفنون برگزیده شد. او در نوروز ۱۲۳۵ش / شعبان ۱۲۷۲ق لقب اعتضادالسلطنه را دریافت کرد. وی خدمات ارزشمندی در توسعه دارالفنون انجام داد و برخی از دانشجویان آنجا را برای ادامه تحصیل به اروپا فرستاد. اعتضادالسلطنه از آغاز تأسیس وزارت علوم در ۱۲۷۶ق، رئیس آنجا بود و در زمان ریاست خود چند روزنامه تأسیس کرد. از خدمات دیگر اعتضادالسلطنه ایجاد خطوط تلگراف بود که آن را به پیشنهاد میرزا ملکمخان، از مدرسان دارالفنون به اجرا درآورد. پس از اجرای موفقیتآمیز طرح اولیه این کار، اعتضادالسلطنه مأمور کشیدن تلگراف تهران به سلطانیه و تهران به تبریز شد. او این کار را در رجب ۱۲۷۷ / ژانویه ۱۸۶۱ به اتمام رساند و پس از تشکیل وزارت کل تلگرافخانه در ۱۲۹۴ق، تصدی آن نیز بدو واگذار شد. آخرین خدمات او در این وزارتخانه کشیدن خطی از بوشهر تا جلفا و نیز کشیدن خطی تا گیلان بود.
وی مشاغل و سمتهای بسیاری داشته است. اعتمادالسلطنه سمتهای او را در سال ۱۲۸۳ق چنین میشمارد: وزارت علوم و صنایع تجارت، ریاست مدرسه دارالفنون، وزارت تلگرافخانه، معادن، روزنامههای دولتی و علمی، باسمهخانههای تهران و ولایات، کارخانجات، حکومت ملایر و تویسرکان. ظاهراً حکومت این شهرها را به این علت به او دادند که مالیات و درآمد آنها را برای دارالفنون خرج کند.
اعتضادالسلطنه در سالهای پایانی زندگانی خود، افزون بر ریاست وزارت علوم، تقریباً بر همه دوایر علمی و فرهنگی کشور نظارت و سرپرستی داشت. او برای وزارت علوم تشکیلاتی فراهم کرد. از جمله کارهای عامالمنفعه او نظارت بر آبلهکوبی کودکان در سراسر کشور بود. از دیگر مشاغلش تصدی اداره بنای دیوان، مدیریت دارالتألیف و ریاست اداره انطباعات بود. در ۱۲۸۸ق که ناصرالدین شاه دارالشورای کبرا را تشکیل داد، وی از اعضای اصلی آن بود.
اعتضادالسلطنه همراه شاه به اروپا رفت و پس از بازگشت به پیشنهاد و تشویق میرزا حسین خان سپهسالار مجلسی را، به نام مجلس تنظیمات حسنه، تشکیل داد و خود نیز مأمور اجرای آن شد و سپس به ریاست کل آن منصوب شد. اعتضادالسلطنه سرانجام در شب عاشورای ۱۲۹۸ق در تهران درگذشت. پیکر او را در حرم عبدالعظیم حسنی به خاک سپردند.
یگانه پسر وی محمدحسن میرزا بود که بعدها لقب معتضدالسلطنه یافت و در ۱۳۲۲ق، حاکم گلپایگان و خوانسار شد و در ۱۳۰۷ش درگذشت.
اعتضادالسلطنه مردی دانشمند، ادیب، مورخ و شاعر بود. در شعر تخلصش «فخری» بود. او همواره از ادیبان و شاعران حمایت میکرد، چنانکه با معرفی قاآنی به مهدعلیا، زندگی مرفهی برای او فراهم کرد. اعتضادالسلطنه از حامیان سروش و قاآنی بود، چنانکه با وساطت نزد امیرکبیر، قاآنی را از تنبیه و خشم امیرکبیر رهانده و شاعر را که کمی فرانسه میدانست به مترجمی زبان فرانسه گمارد. اعتضادالسلطنه با عالمان نیز با لطف و مهربانی رفتار میکرد و قصیدههای برخی از شاعران آن دوره در مدح اوست.
همچنین، برخی از آنان همنشین اعتضادالسلطنه بودند؛ مانند یغمای جندقی، میرزا طاهر شعری اصفهانی، میرزا عبدالرحیم هروی و میرزا احمد طبیب کاشانی.
اعتضادالسلطنه از مردان وطنخواه دوره قاجار است، هر چند که مشاغل و مقامهای بسیاری داشت، اما انگیزه اصلی وی خدمت به وطن بود و از زدوبندهای سیاسی گریزان بود. گفتهاند به هنگام مسئولیتش در ضرابخانه، چون به شاه پیشکش نداد، برکنار شد و پس از برکناری او ارزش پول ایران نیز سقوط کرد. اعتضادالسلطنه از کارهای امیرکبیر حمایت میکرد و او را باعث آبادانی ایران میدانست. اعتضادالسلطنه هنگام تصدی وزارت علوم، برای اصلاح خط فارسی، با آخوندزاده مکاتبه کرد و مزایای طرح خود را برایش نوشت.
اعتضادالسلطنه، پس از مرگ، کتابخانه ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت. میرزا حسینخان سپهسالار که ارزش آن را میدانست، کتابخانه او را خرید و به کتابخانه مدرسه خود افزود و اکنون نیز این کتابها آنجا نگهداری میشود.
از دیگر خدمات اعتضادالسلطنه تهیه نقشه تهران بود که به یاری مسیو کرسیس، معلم دارالفنون، و به دستیاری شاگردان وی در همان مدرسه کشیده و چاپ شد.
اعتضادالسلطنه آثار فراوانی از خود بر جا گذاشت که مهمترین آنها عبارتاند از:
اکسیرالتواریخ، یک دوره تاریخ عمومی در دو جلد است. جلد اول از کیومرث تا پایان دولت زندیه است. جلد دوم که ارزشمندتر است درباره تاریخ نخستین پادشاهان قاجار و پیشینه آنها تا سال هشتم پادشاهی محمد شاه قاجار است؛
المتنبئین، کتابی است در شرح مدعیان نبوت، چون مانی و مزدک. این اثر با شرححال و کارهای میرزاعلی محمد باب به پایان میرسد. چون مؤلف با برخی از سران این گروه دوستی داشت، بدان اهمیتی خاص میداد. بخش آخر این کتاب را عبدالحسین نوایی به نام فتنه باب تصحیح و منتشر کرده است؛
تاریخ وقایع و سوانح افغانستان، در جغرافیا، درباره پیشینه و نژاد افغانها و طوایف آنهاست؛
جغرافیای محال مازندران، بیشتر متن آن ترجمه مطالبی از معجم البلدان و مراصد الاطلاع است، اما او مطالب ارزندهای هم بر آن افزوده است؛
رساله در تفصیل رصدخانه مراغه، که حاصل سفر او همراه ناصرالدین شاه به این شهر، در ۱۲۷۶ق است؛
دیوان اشعار یا جواهر منظومه، که دربردارنده غزلها، رباعیها و دیگر قالبهای شعری است؛
تنبیه الخواص فی مقام الاخلاص، که مثنوی عرفانی است در ۸۱۰ بیت؛
نامهها یا مکاتبههای منظوم، به شیوه فرهاد و شیرین وحشی بافقی؛
سرگذشت امامزادگان شهرری، در شرح احوال عبدالعظیم حسنی و عبدالله ابیض معروف به امامزاده عبدالله؛
رساله سؤال و جواب با حاجی محمد کریمخان شیخی.
منبع: آنا
انتهای پیام/