به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،در همدان، چند ماه قبل از فرارسیدن زمستان، کدبانوی خانه در فکر شب چله است و شروع به تهیه خوراکیها و شب چره شب چله میشود. قبلا دم مویز و شانی (شانی یا شاهانی از انگور شاهانی گرفته میشود و مانند مویز درست میشود) را میگیرد و تخمههای هندوانه را خندان و برشته میکند. در شب اول چله، وقتی که تمام اهل خانه دور هم جمع شدند، کدبانوی خانه کشمش، مویز، شانی، هندوانه و تخمه خربزه و هندوانه میآورد و روی کرسی میگذارد. وقتی که خوردنیها و بگوبخندها تمام شد، یک تکه پارچه تازه آبندیده میآورند؛ یک نفر از زنان مسن و با کمال که شعر از حفظ دارد، شعر میخواند و دختربچه کوچک و معصومی روی همان پارچه آبندیده سوزن میزند. حاضران مجلس در دل نیت میکنند. خواندن هر شعر که تمام شد، کسی که نیت کرده، شعر را جواب نیت خود میداند.
در بعضی خانوادهها رسم است که شب چله بیشتر در خانه بزرگ خانواده جمع میشوند و تمام میوهها و خوراکیهای زمستانی را میخورند. آنها همه میوههای زمستانی را روی کرسی یا وسط اتاق میچینند و به آن دست نمیزنند تا مرد خانه یا بزرگتر خانواده بیاید و قسمت کند.
یکی دیگر از رسوم شب چله فرستادن شب چلهای برای عروس عقد کرده است. عروس هم در عوض چیزی مانند پارچه پیراهنی برای داماد میفرستد.
در نهاوند کدبانوی خانه «شب چره» شب یلدا را از اوایل پاییز آماده میکند. او در شب چله بعد از خوردن شام، خوراکیها را روی کرسی میگذارد و بعد از خوردن «شب چره»، یکی از اعضای خانواده با صدای بلند شاهنامه فردوسی میخواند. در آبادی دره میانه سفلی ملایر یکی دو روز که به شب سیام آذر ماه باقی مانده باشد، زنهای آبادی هر چه لباس، فرش خانه، ظرف غذاخوری و ظرف چایخوری دارند سرچشمه میشویند تا برای برگزار کردن مراسم شب آخر پاییز یا شب چلهزری آماده باشند. آنها در شب آخر پاییز همراه با سایر اهالی آبادی دره میانه سفلی مراسم چلهزری را برگزار میکنند. آنها در قالب این مراسم شمعهای روشن را در یک سینی ورشو میگذارند و دو بشقاب نقل رنگارنگ را روی کرسی میگذارند. سپس با بانگ یکی از کاسبان آبادی بالای بام خانه میروند و خانوادههایی که دختر ازدواج نکرده دارند نام دختران را روی چند پاره کاغذ مینویسند و به میان یک کلاه نمدی میریزند و آن را به دست بزرگ آبادی میدهند. سپس نام یک دختر از داخل کلاه درمیآید و به اصطلاح قرعه چلهزری به نام این دختر میفتد. سپس لباس عروس به دختر میپوشانند و او را روی تختی که روی بوم قرار داده شده، مینشانند. اهالی آبادی دور تخت جمع میشوند و با خواندن شعر بزم عروسی را گرم میکنند.
سپس از هر خانه یک شمع میآورند و دور عروس که روی تخت نشسته، روشن میکنند. تمام زنها و مردها دستشان را روی شمع میگیرند و به صورتشان میمالند. سپس بچهها را از دور چلهزری رد می کنند و چلهزری از نقلهای رنگی دور و برش دو نقل به هر زن و مردی میدهد. زن نقلش را به شوهرش و شوهر نقلش را به زنش میدهد و نیت میکنند که به حق پیامبر اکرم همچنان که از دست چلهزری نقل خوردهاند، تا سال بعد با هم شیرین باشند. سپس دو زن چلهزری را از روی تخت بلند میکنند و بعد پدر دختر اناری به او میدهد. دختر انار را ریز میکند و دانههای آن را در کاسه چینی میریزد. سپس یک دانه از انار را به نیت شوهر کردن میخورد. زنها نیز جامهای پرآب روی طاقچه را میآورند و مردها را از مجلس بیرون میکنند. جامهای پرآب پیش از برگزاری مراسم چلهزری از آب چشمه پر شده بودهاند و روی طاقچه و به سمت قبله قرار گرفته بودند.
چلهزری در مراحل پایانی مراسم دست خود را با آب جامها میشوید و با زنها و دخترها روبوسی و خداحافظی میکند.
مراسم عمو چلهجون هم دو روز به شب چله مانده، برگزار میشود. در قالب این مراسم تمام اهالی آبادی به امید اینکه عمو چله در شب چله مهمانشان شود، هر چه فرش و لحاف دارند در آب رودخانه میریزند و تمیز میکنند. در شب چله هم نزدیک غروب، چراغ خانهها را روشن میکنند. پسر کوچک خانواده در زمان خوردن شام به بیرون خانه میرود و از عمو چله اجازه میگیرد تا شام بخورد. سپس والدین او از داخل خانه میگویند عمو چله جون اجازه داد، تو هم بیا و شامت را بخور.
بعد از شام چند نوع خوراکی از جمله شیر و شکر روی کرسی گذاشته میشوند تا خانواده شب شادی را در کنار هم بگذرانند و با دعای عمو چلهجون سال خوبی را در پیش رو داشته باشند.
منبع:کتاب جشنها و آداب و معتقدات زمستان نوشته سید ابوالقاسم انجوی شیرازی
انتهای پیام/