«دین به چه درد می‌خورد؟!» نوشته سید مهدی شجاعی به دنبال بازخوانی استفهامی چالش‌های دین‌داری در عصر مدرن است.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، در زندگی امروز این سوال که دین به چه درد می‌خورد؟ برای همه انسان‌ها پیش می‌آید. بسیاری از انسان‌ها به دنبال جواب سوال خود می‌روند و مطالعات زیادی انجام می‌دهند.

سید مهدی شجاعی یکی از نویسندگانی است که تجربه پخته‌ای در بیان عارفانه و زیبای زندگی ائمه و نیز قلمی تند در بازخوانی انتقادی رفتار‌های اجتماعی در قالب داستان کوتاه و بلند دارد. شجاعی کتابی را با عنوان «دین به چه درد می‌خورد؟!» در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ رساند که در آن دست به تلفیقی زیبا از این دو تجربه سترگ زده است و اثری خلق کرده که نه داستان است و نه متنی عارفانه؛ بلکه با درون مایه‌ای از طنزی ملایم و البته با استفاده از عناصر زبانی ساده به دنبال بازخوانی استفهامی از چالش‌های دین‌داری در عصر مدرن است.

شجاعی برای این موضوع کتاب خود را با روش اثبات معکوس شروع می‌کند و با برشمردن برخی از آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی ساختار‌های زیستی در جامعه دین‌مدار و قدم به قدم جلو آمدن و نفی کردن گزاره‌های ساده استنتاج شده از این موضوع، درباره کارکرد‌های واقعی دین‌مداری در زندگی اجتماعی صحبت می کند.

دین به چه درد می‌خورد!؟

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

قبل از طرح سؤال «دین به چه درد می‌خورد؟» یک سؤال مهم‌تر و واجب‌تر قابل طرح است؛ و آن سؤال این است که: تعریف ما از دین چیست؟ وقتی می‌گوییم «دین»، دقیقاً از چه چیزی حرف می‌زنیم؟ ممکن است گفته شود که دین عبارت است از مجموعه باید‌ها و نبایدها. ممکن است گفته شود که دین عبارت است از نقشه‌ای که در آن خطوط و حدود و مرز‌های میان خوب و بد، درست و غلط، واجب و حرام و مکروه و مستحب مشخص شده است. ممکن است گفته شود که دین عبارت است از سپردن تعهد یا تقید به انجام مجموعه‌ای از اعمال عبادی. ممکن است گفته شود که دین عبارت است از مجموعه‌ای از اصول و فروع؛ اصول از قبیل توحید و نبوت و معاد و... و فروع از قبیل نماز و روزه و حج و زکات و... ممکن است گفته شود که دین عبارت است از پایبندی به یک سری از قوانین و مقررات. با یک نگاه جامع‌تر می‌توان گفت که دین همۀ این تعاریف هست و نیست.

هست به این معنا که وجودشان را نمی‌توان انکار کرد؛ و نیست به این معنا که این، همۀ داستان نیست و همۀ داستان این نیست. با هر کدام از این تعاریف می‌توان به وجه و نمایی از دین رسید، ولی این وجه یا نما به یقین همۀ دین نیست. اگر موافق باشید برای دریافت بهتر ماهیّت دین، دست به دامن چند مثال ساده بشوم. مثال‌هایی که هر کدام به تنهایی برای ارائه مفهوم موردنظر ما کافی نیستند، ولی وقتی در کنار یکدیگر قرار بگیرند و دست به دست هم بدهند، ما را به مفهوم نسبتاً درست‌تر و کامل‌تری از ماهیت دین نزدیک می‌کنند.

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار