به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، انسانها موجودات واقعاً پیچیدهای هستند. مثلاً رفلکسها یا همان واکنشهای غیر ارادی بدن مان را در نظر بگیرید. این واکنشها برای سادهتر شدن زندگی مان به ما اعطا شده اند، اما واقعیت آن است که اغلب نتیجهای غیر منتظره برای ما دارند. آیا میدانید که ما انسانها چرا کنجکاو هستیم؟ تنبلی ما را از چه چیزی محافظت میکند؟ میل به ادرار کردن در حمام از کجا میآید؟ و احساسات دیگران چطور به ما «سرایت» میکند؟
در ادامه به حقایقی جالب و شگفت انگیز درباره واکنشهای غیر ارادی بدن انسان میپردازیم.
همه نوزادان ۳ تا ۶ ماهه وقتی به زیر آب میروند در واکنشی غیر ارادی نفس خود را حبس میکنند. علاوه بر این، به طور غریزی شروع به حرکت میکنند. اگر آب وارد دهان شان شود، تارهای صورتی و اپیگلوت (زبانهای غضروفی در بالای حنجره) آنها بسته میشوند و به این ترتیب از ورود آب به درون ریهها جلوگیری میشود. نوزادان بالای ۶ ماه این تواناییها را از دست میدهند و باید شنا کردن را از ابتدا یاد بگیرند، به طوری که انگار هرگز قبل از آن شنا بلد نبوده اند.
هشدار: از تلاش برای آموزش شنا به نوزاد تازه متولد شدهی خود بدون نظارت یک مربی حرفهای جداً خودداری کنید.
ترکیبات مواد اشکهای ما همیشه یکسان نیستند. مثلاً وقتی پلک میزنید یا مدت زمان زیادی را جلوی کامپیوتر میگذرانید، مایع درون چشم تان سرشار از عناصر آنتی باکتریال است و رطوب چشم هایتان را حفظ میکند. به علاوه اشک چشمها میتواند حاوی عناصر مختلفی باشد و منشأ ایجاد آن یک عامل تحریک آمیز خارجی باشد، مثل وقتهایی که پیاز خرد میکنید یا یک مژه داخل چشم هایتان میرود و یا اطراف تان را دود گرفته.
وقتی از روی احساس گریه میکنیم، اشکهای ما حاوی هورمونهای مخصوصی هستند که به بدن کمک میکنند سریعتر از پس اضطراب برآید و حس درد را کاهش میدهند.
واکنش غیر ارادی مقاومت (آزادی) واکنشی است به هر گونه محرک بیرونی که سعی در محدود کردن شما در چیزی داشته باشد. برخلاف دیگر واکنشهای غیر ارادی انسان، هر چه مدت زمان بیشتری این محدودیتها را تجربه کنیم، بیشتر دلمان میخواهد که از شرشان خلاص شویم. ما هرگز به آنها عادت نمیکنیم.
به همین دلیل، بعضی دانشمندان معتقدند تنبلی نه یک عادت بد، بلکه نوعی شورش درونی است که در آن بدن سعی میکند خود را از موقعیت اضطراب آوری حفظ کند که به نوعی او را محدود میسازد.
این واکنش غیر ارادی برای فضانوردان و طرفداران مدیتیشن بسیار آشنا است و به آن «سینمای زندانی» (The Prisoner’s Cinema) گفته میشود. به گفتهی دانشمندان، این بارقههای نور میتوانند تغییر رنگ دهند و به اشکال مختلفی درآیند. علت ظاهر شدن این تودههای نورانی در تاریکی، تنش روانی، قوی بودن میدانهای مغناطیسی و مواد شیمیایی است و آنها حتی میتوانند چشمها را تحت تأثیر قرار دهند؛ بنابراین هیچ جادویی در کار نیست.
کنجکاوی یکی از نمونههای واکنش جلب توجه است. اندامهای بدن دائماً در حال دریافت اطلاعاتی دربارهی دنیای پیرامون ما هستند و مغز دادههای جدید را با دادههایی که پیش از این به دست آورده، مقایسه میکند. اگر تفاوت زیادی میان دادههای قبلی و جدید وجود داشته باشد، یک واکنش جلب توجه رخ میدهد؛ یعنی مثلاً به طرف صدای غیر معمولی برمی گردیم یا توجه مان را روی چیز جدیدی متمرکز میکنیم.
واکنش جلب توجه، هستهی اصلی رفتاری است که ما را وا میدارد به دنبال یادگیری چیزهای جدیدی باشیم. مغز با حس مفرح بودن به خود پاداش میدهد که کنجکاوی را از قبل هم بیشتر میسازد.
عصب شناسان معتقدند کسانی که از حس کنجکاوی زیادی برخوردارند به یادگیری چیزهای جدید، حتی در سنین بالا، ادامه میدهند، عمر طولانی تری دارند و از زندگی شادتری برخوردارند، چون با استفاده از هورمون ها، به مغز خود توان دوبارهای میدهند.
وقتی مجبور میشوید کار یکنواخت و خسته کنندهای را انجام دهید، مغزتان دست از کار میکشد، اما از فرآیند در حال انجام چشم برنمی دارد و بر آن نظارت میکند. اگر کار نیمه تمام بماند، ممکن است مغز وارد حالت خاصی بسیار شبیه به مدیتیشن شود. در این حالت مغز با حذف تمامی افکار غیر ضروری، برای کار نیمه تمام جا باز میکند و فضای خود را به آن اختصاص میدهد و سعی میکند متوجه شود چه کاری باید به پایان برسد. در اینصورت ممکن است کار جدیدی که شروع کرده اید درست جلوی چشمان تان باشد، اما مغز نتواند به طور کامل بر روی آن تمرکز کند.
این فرآیند مثلاً میتواند حس فراموش کردن چیزی را برایتان داشته باشد. در این حالت شما نمیتوانید روی کارهای خود تمرکز کنید. در نهایت، شما پی خواهید برد که در خانه را نبستید در حالی که حتی ورودتان به خانه را به یاد نمیآورید، چون در آن زمان در حال صحبت کردن با تلفن بودید.
علت این مسأله واکنش شیرجه است: به محض اینکه صورت تان با آب خنک تماس پیدا میکند، بدن شما وارد حالت متفاوتی از مصرف انرژی میشود. در این حالت، بدن با این تصور که فرد خود را برای شیرجه زدن آماده میکند، مقاومت خود را در برابر فشار بالا میبرد و مصرف اکسیژن را کاهش میدهد. از اینجا است که ضربان قلب پایین میآید، دمای بدن افت میکند، عروق خونی تنگتر میشوند، خون به سمت اندامهای حیاتی جریان پیدا میکند، سطح هموگلوبین بالا میرود و خون اکسیژن بیشتری میگیرد.
لازم به ذکر است که شیرجهی سریع به داخل آب سرد روشی است مؤثر برای کمک به توقف تپش قلب در عرض یک دقیقه و در صورت ابتلا به میگرن میتواند سردرد را تسکین بخشد.
علت نیستاگموس یا همان حرکت مکرر و غیر ارادی چشمها میتواند خستگی، کمبود خواب، افراط در مصرف قهوه یا مصرف بعضی داروها باشد. این حالت در نتیجهی رفلکس دهلیزی-چشمی رخ میدهد یعنی زمانی که مغز سعی دارد تصویر دقیقی از آنچه در حال وقوع است به دست آورد، اما به دلیل تنش و اضطراب زیاد، درواقع قادر به تمرکز نیست.
برای اینکه تصوری از این حالت پیدا کنید، خودتان را سوار بر یک چرخ و فلک یا صندلی اداری چرخشی در نظر بگیرید. به محض اینکه از چرخش بایستید، مردمک چشم هایتان تا مدتی تکان خواهد خورد.
اعتقاد بر این است که سرخ شدن بخشی از مکانیزم دفاعی جنگ یا گریز است (واکنش جنگ یا گریز به عکس العمل اولیه و غریزی بدن در برابر یک تهدید یا حمله برای نجات جان ما اطلاق میشود). قبل از سرخ شدن، در واکنش به یک محرک بیرونی، در بدن آدرنالین ترشح میشود. اندازهی مردمکها بزرگ میشود، قلب با سرعت بیشتری میزند و خون مملوء از اکسیژن به درون عضلات پمپاژ میشود. این فرآیند تمام بدن را در برمی گیرد، اما قرمزی ناشی از آن در اطراف گوش ها، گردن، قسمت بالای قفسهی سینه و صورت، نمود بیشتری پیدا میکند.
به ادعای دانشمندان این واکنش غیر ارادی فقط در انسانها وجود دارد و راهی است برای ابراز پشیمانی، به همین دلیل ممکن است غریزهای اجتماعی محسوب شود. وقتی متوجه سرخ شدن کسی میشویم، دستپاچه میشویم که باید چه کنیم و سعی میکنیم در موقعیت پیش آمده یا نقش فرد در آن تجدید نظر کنیم. آدمها از کسانی که در موقعیتهای خجالت آور سرخ میشوند بیشتر خوش شان میآید تا کسانی که خونسردی خود را در ظاهر حفظ میکنند.
در گذشته این حالت واکنشی بود به تغییر ناگهانی دما؛ موهای بدن یک لایه هوای گرم را دور پوست نگه میداشتند و بر عکس، پوست از عرق پوشیده میشد تا دمای بدن را پایین آورد. ما نمیدانیم که چرا در تغییرات روحی ناگهانی هم این واکنش غیر ارادی را داریم، مثل وقتهایی که از چیزی میترسیم، لرز میکنیم یا موسیقی تأثیرگذاری میشنویم.
به نوزادان دقت کنید: وقتی پدر یا مادرشان ناراحت باشد، نوزاد هم متوجه میشود و شروع به گریه کردن میکند، با وجود اینکه دلیل آن را نمیداند. علت این مسأله سرایت هیجانی است. به همین خاطر است که ما به کسانی جذب میشویم که شاد هستند. گرچه خود لزوماً دلیلی برای داشتن این احساس نداریم، اما ناخودآگاه سعی میکنیم از طریق شخص دیگری به آن دست یابیم، به همین دلیل است که میخواهیم با آن آدمها ارتباط داشته باشیم.
در هر حال، توانایی سرایت دادن احساسات و دچار شدن به آنها امری غریزی است.
ما آدمها چطور سر خود را چپ و راست میکنیم و در عین حال، چشمهای خود را متمرکز روی چیزی نگه میداریم؟ این وظیفه بر دوش رفلکس دهلیزی-چشمی است که به کمک آن مغز تصویری که میبینیم را ثابت میکند.
این اتفاق در اثر واکنش عطسه نوری رخ میدهد. از هر چهار نفر یکی هنگام نگاه کردن به نور شدید خورشید عطسه میکند. دانشمندان هنوز به لزوم این واکنش پی نبرده اند، اما میدانند که این ویژگی از والدین به ارث میرسد.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/