در دوران معاصر نیز مردم ویژگی‌های این اسطوره‌های ملی و مذهبی را میان افراد خاصی پیدا کرده‌اند. کسانی که بعضی وجهه مذهبی پررنگی داشته و برخی برای دفاع از وطن یا اعتلای آن بسیار تلاش کرده‌اند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نایاب شدن حجله‌های عزا در فاصله چند ساعت، تشکیل صف‌های طولانی از سفارش چاپ بنر برای تسلیت و شکل‌گیری دسته‌های عزاداری در سراسر ایران همه نشان از اتفاق نظر جامعه ایرانی در ارتباط با شهادت حاج قاسم سلیمانی دارد. یک سوگ عمومی که خارج از جناح و سوی سیاسی شکل گرفته، اما چطور جامعه متکثر ایرانی آن هم در شرایطی که به باور بسیاری از جامعه‌شناسان در وضعیتی نامناسب از جهت سرمایه اجتماعی قرار دارد، پیرامون شهادت حاج قاسم سلیمانی کنار یکدیگر قرار می‌گیرند؟ این سوال از آن جهت مهم‌تر به نظر می‌رسد که این اتفاق نظر پیرامون مساله‌ای ملی مثل شهدای غواص، حادثه پلاسکو یا کشتی سانچی شکل نگرفته است بلکه به واسطه شهادت فردی ایجاد شده که به دنبال تظلم‌خواهی و عدالت بوده است. اما آیا همین مفاهیم عدالت و تظلم‌خواهی می‌تواند ریسمانی باشد که بسیاری از افراد مختلف جامعه را با تمام تفاوت نظر و آرا کنار یکدیگر بنشاند؟ نشانه‌های سوگواری جمعی ایرانیان چه در فضا‌های عمومی و نمود‌های بیرونی و چه با اظهارنظرهایشان در فضای مجازی هویداست. حتی مخالفان و منتقدان خارج نشین هم با اظهارنظر‌های آشکار کنار افراد و اسامی قرار گرفتند که شاید تا چند روز قبل برای بسیاری احتمال چنین اتفاقی غیر ممکن بود. آیا می‌توان نظامی ثابت را از این رفتار جامعه ایرانی دریافت؟

شکل گیری وفاق پیرامون یک موضوع واحد را بسیاری از جامعه‌شناسان یکی از نشانه‌های توسعه‌یافتگی جوامع می‌دانند. این وفاق حتی می‌تواند در تعارض با خواسته‌های حاکمیت باشد که، اما وجودش حتما نشانه‌ای از همان توسعه‌یافتگی مورد اشاره است. بسیاری هم در این میان بر این باورند که مفاهیمی ثابت وجود دارد که اغلب جوامع حول محور آن اتفاق نظر دارند، به عنوان مثال یکی از آن‌ها «امنیت ملی»‌است.

به این مفهوم که هر قدر هم تشتت آرا در یک جامعه وجود داشته باشد، وقتی حرف از امنیت ملی پیش می‌آید افراد موافق و مخالف آرای یکدیگر زیر مفهوم همان «امنیت‌ملی» گرد هم می‌آیند. البته که عده دیگری هم معتقدند وقتی میزان سرمایه اجتماعی در کشوری-هر چند توسعه یافته-کاهش معناداری بگیرد دیگر این وفاق مفهومی ندارد و حتی مواردی همچون امنیت ملی نمی‌تواند این افراد را کنار یکدیگر قرار بدهد.

حجت الاسلام امیرعباس عبداللهی جامعه‌شناس است. از او می‌پرسیم ماجرای شهادت سردار قاسم سلیمانی چه ویژگی داشته که باعث شده جامعه متکثر ایرانی را در کنار هم قرار بدهد؟ او به جام‌جم می‌گوید: «برخی ازویژگی‌های شخصیتی افراد می‌تواند به ایجاد وفاق ملی در همان جامعه متکثر کمک کند. از ویژگی‌هایی مثل کاریزماتیک بودن این افراد بگیرید تا محبوبیت شخصی آنها. در مورد شهید حاج قاسم سلیمانی نیز چنین مواردی صدق می‌کند. او هم در داخل و هم در خارج از مرز‌های ایران وجهی کاریزماتیک داشت و همین ویژگی طرفداران بسیاری را برای او شکل داده بود. از آن مهم‌تر از جنس مردم‌بودن این شخصیت است.
این که افراد همان جامعه‌ای که ادعای متکثر بودن هم بر آن وجود دارد به فهمی رسیده‌اند که او را جزوی از خود می‌داند. دلسوزی‌اش نسبت به مسائل اجتماعی، او را در جایگاه یک پدر معنوی برای افراد جامعه قرار می‌داد. همین ویژگی‌های شخصیتی می‌تواند موجب همبستگی عمومی شود. آن هم در شرایطی که باور داریم کاستی‌ها و نارسایی‌هایی در سطح جامعه وجود دارد. همین جامعه در ارتباط با شخصیتی مثل حاج قاسم سلیمانی وقتی صحبت از امنیت ملی می‌شود، همچون یک مشت بسته عمل می‌کند.»

وقتی عدالتخواهی وفاق ملی ایجاد می‌کند
آخرین بار که چنین شوری شکل گرفت کی بود؟ سوگواری عمومی ایرانی‌ها درباره حادثه کشتی سانچی؟ یا همه واکنش‌هایی که در مورد ساختمان پلاسکو و رشادت آتش نشان‌ها شکل گرفت؟ موارد مشابهی که شبیه اتفاق امروز را در آن می‌توان یافت همگی درباره حادثه‌ای جمعی است. در مورد اخیر، اما حجم حضور شخصیتی حاج قاسم سلیمانی چنان سنگین است که یک فرد محور قرار می‌گیرد نه یک اتفاقی جمعی.

عبداللهی این موضوع را همچنان به وجوه شخصیتی این شهید بزرگوار نسبت می‌دهد. او معتقد است مفاهیمی که سردار سلیمانی به عنوان نمادی از آن شناخته می‌شد مفاهیمی جهانشمول است. عدالت‌طلبی محدود به این مرز و بوم نیست. به این مفهوم که محدود به یک جغرافیای خاصی نیست و همین است که بسیاری از افراد در اقصی‌نقاط جهان درباره شهادت او اظهار تاسف می‌کنند. چنین اتفاق نظری به باور این جامعه‌شناس شاید در سطحی جهانی همرده با نلسون ماندلا یا گاندی باشد. این که پیش از این همبستگی ملی پیرامون اتفاق‌هایی جمعی مثل حادثه ساختمان پلاسکو یا کشتی سانچی شکل می‌گرفته و حالا پیرامون یک شخصیت چه؟ عبداللهی به جام‌جم می‌گوید: «شهادت حاج قاسم سلیمانی هم ملی است، چرا که شخصیت او یک شخصیت ملی است.»

رفتارشناسی جامعه ایرانی سخت است
رفتارشناسی جامعه ایرانی در مواجهه با شهادت حاج قاسم سلیمانی هم قابل تامل است. اگر بخشی از شبکه‌های مجازی امروزی را آینه‌ای از حقیقت جامعه بدانیم متوجه تفاوت‌های عجیب رفتار ایرانی‌ها در رابطه با چنین اتفاقی می‌شویم.
در شبکه‌های مجازی شهادت حاج قاسم سلیمانی تبدیل به معیار شد. متر و عیاری برای شناخت افراد. برخی اعلام کردند افرادی را که حتی تسلیتی معمولی به واسطه این ماجرا داشتند، دیگر همراهی نخواهند کرد! بسیاری هم معتقد بودند که ممکن است نقد‌های بسیاری به حاکمیت داشته باشند، اما این دلیلی برای سوگواری نکردن آن‌ها برای از دست دادن سردار رشید اسلام نیست.
امیرعباس عبداللهی به عنوان جامعه شناس رفتار ایرانی‌ها را در این موارد عجیب می‌داند. او می‌گوید: «ساختار رفتاری ایرانی‌ها با همه جای دنیا متفاوت است! غیرت روی آب و خاک این سرزمین جزئی جدایی ناپذیر از فرهنگ ایرانی‌هاست.
مهم نیست چقدر تفاوت عقیده با یکدیگر دارند وقتی متوجه شوند کشورشان مورد تهاجم یا تهدید خارجی قرار گرفته است با همه تفاوت‌ها بنا بر همان فرهنگ دیرینه غیرتمندی‌شان کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.» شاید بتوان از کنار هم قراردادن اسامی افرادی که برای حاج قاسم سلیمانی پیام تسلیت ارسال کرده‌اند هم متوجه نکته مورد اشاره حجت الاسلام عبداللهی شد. از روشنفکرانی همچون محمود دولت آبادی بگیرید تا پیام تسلیت مولوی عبدالحمید و نماینده جامعه کلیمیان در ایران تا پیام‌های تسلیت پدر سرکیس به نمایندگی از جامعه آشوری و بابلی‌عراق.

استفاده از ظرفیت سرمایه اجتماعی
تحریم‌های ظالمانه آمریکا، نابسامانی‌های اقتصادی و غم معیشت مردمان همه و همه بسیاری را به این باور رسانده که سرمایه اجتماعی در ایران بسیار کاهش داشته است. از سوی دیگر هم باوری وجود دارد مبنی بر این که حجم بالای همبستگی ملی در شهادت حاج قاسم سلیمانی بی نظیر بوده است. به این مفهوم که شهادت حاج قاسم سلیمانی توانسته است بخشی از این سرمایه اجتماعی را امیدوار کند. اما از این ظرفیت چطور می‌توان استفاده کرد؟ چقدر می‌توانیم از فضای به دست آمده در راستای آشتی ملی کمک بگیریم؟ پاسخ عبداللهی در این رابطه هم خواندنی است.
او به ما می‌گوید: «جامعه ایرانی بر مدار صلح و آشتی شکل گرفته است. شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌تواند به عنوان یک پیوند دهنده اجتماع و حاکمیت عمل کند. جامعه زمانی رو به انحطاط می‌رود که نتواند آن چسب اجتماعی یا همان پیوند دهنده را ایجاد کند. حاج قاسم سلیمانی یک فرد است و نمادی برای شناخت یک مفهوم. همان چسب اجتماعی می‌تواند مفاهیمی باشد که شهید حاج قاسم سلیمانی در پی تحقق آن بود. به این مفهوم که می‌توان از ظرفیت ایجاد شده برای گسترش عدالت در جامعه استفاده کرد تا بتوان سرمایه‌های اجتماعی جذب شده را نگه‌داشت.»

سردار اسطوره‌ای
دکتر احمد نادری- رئیس موسسه تحقیقات و مطالعات
اجتماعی دانشگاه تهران
در عصر مدرن وفاق ملی میان مردم یک جامعه معمولا حول عناصر اسطوره‌ای شکل می‌گیرد. این عناصر اسطوره‌ای می‌توانند نماد‌های قدیمی و تاریخی ملت‌ها باشند یا اسطوره‌هایی جدید که لزوما مربوط به دوران باستان نیستند و در همین عصر و میان مردم همین جامعه زندگی می‌کنند، اما، چون یک ملت در ذهن خود ارتباط خاصی میان این افراد و اسطوره‌های قدیمی پیدا می‌کنند، این‌ها را نیز همچون اسطوره‌های باستانی می‌بینند.

کشور ما نیز سرشار از اسطوره‌هاست؛ از اسطوره‌های ملی و باستانی گرفته تا شخصیت‌های نمادین مذهبی که در جای جای میهن از آن‌ها با احترام یاد می‌شود. در دوران معاصر نیز مردم ویژگی‌های این اسطوره‌های ملی و مذهبی را میان افراد خاصی پیدا کرده‌اند. کسانی که بعضی وجهه مذهبی پررنگی داشته و برخی برای دفاع از وطن یا اعتلای آن بسیار تلاش کرده‌اند.

سردار سلیمانی نیز دقیقا براساس همین ویژگی‌ها به شخصیتی اسطوره‌ای در میان بخش وسیعی از مردم ایران تبدیل شده است. او هم شخصیتی کاملا وطن‌دوست بود که عمر خود را صرف دفاع از میهن کرد و هم بعد مذهبی بسیار پررنگی داشت. این ویژگی‌ها باعث شد سردار سلیمانی یادآور شخصیت‌های تاریخی و مذهبی برجسته کشور شود و اکنون ما با افتخار از این شهید بزرگوار به عنوان یکی از اسطوره‌های عصر خود یاد می‌کنیم. اسطوره‌ای که مردم در طول حیاتش به او ارادت خاصی داشتند و بعد از شهادتش نیز عزاداری‌های باشکوهی برایش برگزار می‌کنند.

در ماجرای شهادت سردار سلیمانی، حتی بسیاری از شخصیت‌های مشهوری که معمولا مواضع مخالف حاکمیت می‌گیرند، از این شخصیت بزرگوار حمایت و اقدام آمریکایی‌ها را محکوم کرده‌اند. این مساله اسطوره‌ای بودن شخصیت این شهید را بیش از پیش اثبات می‌کند و به نوعی نشان‌دهنده جامعیت شخصیت اوست؛ چراکه حاج قاسم در دوران زندگی‌اش از همه دسته‌بندی‌های سیاسی، جناحی، قومی و حتی عقیدتی عبور کرد و در فراسوی همه این دسته‌بندی‌ها قرار گرفت؛ بنابراین امروز شخصیت سردار سلیمانی به دریایی تبدیل شده است که هر کسی از این دریا گوهری را که مورد پسند خود باشد، به دست می‌آورد؛ بنابراین شهادت سردار سلیمانی با این که اندوهی بسیار جانکاه برای همه ماست، می‌تواند فرصتی طلایی نیز برای ایجاد وحدت مردم و شخصیت‌های مختلف اجتماعی باشد. اصولا اسطوره‌هایی همچون حاج قاسم به طور کلی نقش انسجام‌بخشی در یک جامعه را دارند و می‌توانند باعث شوند نوعی وفاق در میان همه طیف‌ها و نیرو‌ها شکل بگیرد. اکنون هم شاهد آن هستیم، بسیاری از افرادی که در حوادث آبان به سیاست‌های نظام اعتراض داشتند، در سوگ سردار سلیمانی نشسته‌اند؛ بنابراین ما نیز می‌توانیم حول محور این شخصیت بزرگوار، باردیگر برای ایجاد وفاق ملی تلاش کنیم.

وفاقی که هم می‌تواند در بعد خارجی برای ایستادگی در برابر دشمنان ملت ایران به کار آید و هم می‌تواند در کنار تلاش و کوشش برای رفع مشکلات اقتصادی، موجب همبستگی میان اقشار مختلف مردم شود.

وحدت حول نماد ملی
مهدی شیخ- پژوهشگر فلسفه
در شرایط عادی سلیقه‌ها و عقاید مردم یک جامعه با یکدیگر تفاوت‌های بسیاری دارد. تفاوت‌هایی که افزایش آن می‌تواند باعث از بین رفتن وحدت و از هم پاشیدگی جامعه شود؛ در‌حالی که جامعه برای داشتن انسجام نیاز به وحدت دارد و با استفاده از این وحدت است که می‌توان به اهداف بسیاری در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دست یافت.
اما وقتی یک جامعه از سوی عاملی بیرونی مورد تهدید قرار می‌گیرد یا لطمه‌ای به یکی از جنبه‌های مشترک آن‌ها وارد می‌شود، افراد جامعه چند برابر شرایط عادی با یکدیگر وفاق پیدا می‌کنند. این اتفاق عموما در شرایط جنگی رخ می‌دهد، زیرا وقتی یک قدرت خارجی همه افراد یک‌جامعه را به طور مشترک تهدید می‌کند، مردم در این شرایط درک می‌کنند که باید برای پیروزی در این نبرد وحدت داشته باشند.

اکنون شهادت سردار سلیمانی نیز شرایطی مشابه را در جامعه ایران ایجاد کرده است. زیرا در حالی که کشور در جنگ اقتصادی قرار دارد و در ماه‌های اخیر بار‌ها با حرف‌ها و اعمال مختلف از سوی دشمن خارجی تهدید شده است، مردم ضمن ابراز ناراحتی از شهادت سردار سلیمانی، حول محور نفرت از دشمن مشترک با یکدیگر وفاق پیدا کرده‌اند؛ چراکه این دشمن مشترک اکنون هم با زبان تهدید با ملت ایران سخن می‌گوید و هم نماد ملی دفاع از وطن و آرمان‌های میهنی را ترور کرده است.

عامل دیگر وحدت ایجادشده حول محور شهید سردار سلیمانی، نمادین بودن شخصیت ایشان است. معمولا وقتی یک شخص تبدیل به یک نماد می‌شود، دیگر آن فرد یک نفر نیست، بلکه یک ملت است، به همین دلیل آسیب رساندن به او، به نوعی آسیب رساندن به ملت محسب می‌شود. اکنون نیز که آمریکا نماد ملی ایرانیان را به شهادت رسانده و به این شکل خیلی روشن با ملت ایران ابراز دشمنی کرده و همین مساله خود باعث وفاق هرچه بیشتر مردم ما شده است.
سردار شهید قاسم سلیمانی به نوعی پهلوان زنده کشور ما بود؛ شخصی که نماد مقاومت و مبارزه یک ملت محسوب می‌شد و در طول حیات خود نشان داد

به هیچ کدام از گرایش‌ها و دسته‌های سیاسی وابسته نیست. او به مردم نشان داد صرفا می‌خواهد از مکتب انقلاب و ملت ایران دفاع کند و همین باعث شد مردم در همه سال‌های گذشته تعصب خاصی روی او پیدا کنند؛ تعصبی که اکنون در زمان شهادت این سردار باعث ایجاد وحدت میان گروه‌های مختلف مردم شده است.

اکنون که کمتر از دو ماه از حوادث آبان می‌گذرد و هنوز شکاف‌های ایجادشده بر اثر این حوادث در میان گروه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی کشور قابل ترمیم است، نظام می‌تواند از این وفاق ملی شکل‌گرفته حول محور سردار شهید سلیمانی برای ترمیم شکاف‌ها استفاده کند. البته برای این منظور، هیچ کدام از گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی نباید شخصیت این شهید را به نفع خود مصادره کنند، بلکه امروز همه شخصیت‌های تاثیرگذار در عرصه سیاسی و اجتماعی باید برای ایجاد همبستگی برای ایستادگی در برابر دشمنی که دست به ترور نماد ملی ما زده است، استفاده کنند. انسجامی که اگر ایجاد شود، می‌تواند در حل بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی داخلی نیز نقش داشته باشد.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.