به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در روزهای اخیر، شهادت سردار سلیمانی موج بسیار گستردهای از واکنشها را برانگیخته؛ دیروز صبح در اهواز و بعدازظهر در مشهد، جمعیتهایی برای تشییع به خیابان آمدند که نظیر آن کمتر دیده شده بود. از همان روز اول در برنامههای «نقد سینما» و «هفت» هم صحبتهایی درباره احتمال ساخت فیلم یا سریالی از زندگی این سردار پرافتخار، در فضای رسانهای مطرح شد. در ادامه دلایلی میخوانید از لزوم توجه هرچه سریعتر به این پروژه و پیشنهادهایی درباره آن:
دلیل اول: تجربیات موفق قبلی
پیشتر هم در همین صفحه از تجربیات سینمای ایران در تصویر کردن داستانهای واقعی در سالهای اخیر خواندهاید؛ آثاری که از اوایل دهه ۹۰ با «سیانور» و «ایستاده در غبار» شروع شد و در ادامه در ژانرهای مختلف، با «عرق سرد»، «ماجرای نیمروز»، «تنگه ابوقریب» و «شبی که ماه کامل شد» ادامه یافت.
این آثار فارغ از کیفیتشان، نمایشدهنده وجود رویکرد تازه سینماگران ایرانی در اقتباس از تاریخ معاصر کشورمان است. جالب این جاست که اغلب این فیلمها، آثاری باکیفیت و خوشساخت هم از آب درآمدهاند. هرچه هست، ظاهراً معضل فیلم نامه که سالهاست به یک اپیدمی در سینمای ایران تبدیل شده، در روایت داستانهای واقعی کمتر وجود دارد و همین مسیر موفقیت را برای آنها باز کرده است.
دلیل دوم: امید به اقبال عمومی
در ابتدای گزارش گفتیم، به شهادت رساندن فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که یک چهره محبوب فراجناحی و ملی بود، در روزهای اخیر واکنش یکپارچه همه اقشار را برانگیخته و ملت ایران را فارغ از دستهبندیهای سیاسی و عقیدتی حول محور محکومیت این ترور و لزوم پشیمانسازی دشمن با یک «انتقام سخت»، گرد هم آورده است.
همین توجهات عمومی که همه خبرهای روز را به حاشیه برده و دنیا را تحتتأثیر قرار داده، میتواند عامل موفقیت احتمالی فیلم در گیشه یا سریال روی آنتن باشد. چنین فیلم یا سریالی، به جز جمله «درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی» به هیچ تبلیغی نیاز ندارد. به علاوه این آثار از شانس توفیق بینالمللی هم برخوردارند، زیرا مطمئناً مردم سراسر دنیا نیز ماجرای این ترور را شنیدهاند.
دلیل سوم: خطر هالیوود
پس از ساخت فیلمهایی، چون «۳۰ دقیقه پس از نیمهشب» درباره عملیات قتل اسامه بنلادن و «کاپیتان فیلیپس» درباره ربوده شدن کشتی آمریکایی، دیگر همگان مطلعاند که هالیوود عملیاتهای برونمرزی نیروهای نظامی - اطلاعاتی آمریکا را برای اقتباسهای سینمایی از دست نمیدهد.
این روال حتی برای عملیاتهای گذشته هم وجود دارد و آثاری، چون «آرگو» و «پل جاسوسها» مؤید آن است. پس میتوان انتظار داشت عملیات تروریستی بامداد جمعه نیروهای آمریکایی که به شهادت سردار سلیمانی منجر شد، به زودی دستمایه یک فیلم هالیوودی قرار بگیرد. در جنگ روایتها، ما نیز باید روایت خود را ارائه دهیم؛ مشروط بر آن که آثار مرتبط را با استانداردهای بالا بسازیم و چنان سریع که اجازه ندهیم هالیوود پیشدستی کند.
اظهارنظرهای افخمی، برومند و لطیفی
در همین یکی دو روز اخیر، سه فیلم ساز باسابقه درباره ساخت فیلم یا سریال زندگی سردار شهید سلیمانی اظهارنظر کردند. اولین اظهارنظر در این باره را بهروز افخمی انجام داد.
او در برنامه «نقد سینما» جمعهشب که به شهادت سردار سلیمانی اختصاص داشت، گفت: «اگر برای ساخت سریال «رعدوبرق» متعهد نبودم که به صورت شبانهروزی وقتم را میگیرد و اگر همین الان تلویزیون و سیمافیلم اجازه میداد، حاضر بودم سریال «رعدوبرق» را زمین بگذارم و سراغ ساخت سریالی برای نمایش ارتباط و رفاقت ابومهدی المهندس و سردار سلیمانی بروم که از هماکنون میدانم داستان جذابی هم از آن درمیآید.»
محمدحسین لطیفی نیز دیروز گفت: «کسی که از همه محقتر است و این سردار سرافراز را میشناسد، ابراهیم حاتمیکیاست. بهتر است این اتفاق بیفتد و این اثر سینمایی را حاتمیکیا بسازد. معتقد نیستم هرکسی این کار را بسازد؛ چون او بیش از فیلم سازان دیگر حاجقاسم را درک و با او زندگی کرده است. در سینما همه مقاطع زندگی حاجقاسم را نمیتوانیم ببینیم، آنقدر که ابعاد آن گسترده و زیاد است؛ سریال قاعدتاً حق مطلب را بیشتر ادا میکند.»
مرضیه برومند کارگردان سینما و تلویزیون دیروز گفت: «سردار سلیمانی یک سرمایه ملی بود که از دست دادن ایشان حتما دردناک و تأسفآور است. وظیفه سینماست که از قهرمانهای ملی خود آثار واقعگرایانه تولید کند و حتما سینما هم باید به سردار سلیمانی با ساخت آثار واقعگرایانه ادای دین کند.»
چه کسی میسازد؟
همانطور که محمدحسین لطیفی اشاره کرده، در موضوعات اینچنینی، اولین نامی که به ذهن میرسد، ابراهیم حاتمیکیاست. بدون تردید او به خاطر سابقه درخشان خود در روایت قصههای انقلاب، دفاع مقدس و شهدای هستهای و مدافع حرم، انتظارها را بالا برده است.
احمدرضا درویش و محمدعلی باشهآهنگر نیز دو فیلم ساز باسابقه سینمای دفاع مقدس هستند که هرکدام با سابقه بیشتر از دو دهه فیلم سازی، همچنان آثاری قابل توجه در ژانر جنگی میسازند؛ در این میان درویش تسلط چشمگیری به تکنیک دارد و سینمای باشهآهنگر واجد نگاهی شاعرانه هم هست. در سالهای اخیر هم ظهور محمدحسین مهدویان به عنوان پدیده جوان سینما که ژانرهای اکشن و تریلر را میشناسد و توانایی به سرانجام رساندن پروداکشنهای بزرگ را دارد، مطرح شده است.
بهرام توکلی هم که تجربه کارگردانی عالی «تنگه ابوقریب» را در کارنامه دارد، دیگر گزینهای است که به ذهن متبادر میشود. نرگس آبیار با تجربه «شبی که ماه کامل شد» و حتی عبدالحسن برزیده که در نیمه اول «مزارشریف»، تسلط خود را بر کارگردانی ژانر اکشن به رخ کشید، میتوانند گزینههای دیگر باشند.
منبع: خراسان
انتهای پیام/