به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۶ سال قبل رسیدگی به یکی از پروندههای جنجالی جنایی، با ناپدید شدن دختری ۱۹ ساله به نام غزاله کلید خورد و چند روز بعد از حادثه جوانی به نام آرمان که به غزاله علاقه داشت به قتل او و رها کردن جسدش در سطل زباله اعتراف کرد. جسدی که هرگز هیچ اثری از آن یافت نشد.
با طی روال قانونی پرونده، آرمان در دادگاه به قصاص محکوم شد و یک ماه قبل، درست شش سال بعد از قتل غزاله، پای چوبه دار رفت، اما با مهلت یک ماهه اولیای دم بار دیگر فرصت زندگی پیدا کرد.
از سوی دیگر، طرح ابهامهایی درباره این پرونده و ماجرای قتل غزاله در چند روز گذشته این پرونده را به سمت اتفاقاتی حاشیهای برد.
ماجرای تمدید مجدد دفترچه بیمه غزاله و مرخصی او از دانشگاه و بسته شدن صفحه فیسبوک مقتول که همگی بعد از وقوع قتل اتفاق افتاده بود، ابهاماتی بود که باعث شد حتی دو نفر از قضات پرونده نسبت به رای صادر شده اعلام تردید کنند.
حالا با سر رسیدن فرصت یک ماهه آرمان بار دیگر شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص آغاز شده است. خانواده غزاله با داغی که به خاطر از دست دادن تنها دخترشان بر دل دارند خواستار اجرای حکم هستند و خانواده آرمان در تلاش برای جلب رضایت هستند.
باید دید که حکم قصاص این بار اجرا میشود یا باز هم به تعویق میافتد. شاید هم بخشش، سهم آرمان از این پرونده شود. در روزهایی که آرمان در برزخ مرگ و زندگی قرار دارد پای صحبتهای پدر و مادر غزاله نشستیم و آنها از دلهرههایی گفتند که در این سال ها، شب و روز همراهشان بوده است. همچنین خانواده غزاله به ابهامات پرونده پاسخ دادند.
لبخند دخترک در قاب خشکیده و لباسهایش روی رخت آویز کنار اتاقش، شش سال است به جای او در آغوش مادرش جای میگیرند. در این شش سال اتاقش دست نخورده باقی مانده است.
مادر غزاله کتابها و وسایل او را روی تختتش پهن میکند و کنار آن مینشیند و آرامآرام اشک میریزد: «دلم برای آغوش گرفتن دخترم تنگ شده. من و پدرش گاهی دلمان میخواهد برای او خرید کنیم. حتی چند بار وقتی چیزی مثل کفش یا کتابی دیدیم که فکر میکردیم اگر غزاله بود از آن خوشش میآمد، آن را برایش خریدیم و در کمدش گذاشتیم.»
داغ ترین اخبار حوادث امروز:
پدیدهای عجیب در علم پزشکی/ از شکم پسر ۷ ساله جنین سه ماهه خارج شد!
اخراج ناظم مدرسه به دلیل ضرب و شتم دانش آموز تبریزی
دستور قتل زن مطلقه از داخل زندان
ناگفتههای دردناک دختری که مادرش بر اثر سرطان فوت کرد/ تا آخرین لحظه باور نداشتیم که میمیرد
اعتراف عجیب عامل قتل عام خانوادگی در باغ کلاته
قتل خانم پرستار به خاطر پول دیه!
اعدام قاتلان مهندس جوان در زندان
هقهقکنان میگوید: «گاهی در خیابان راه میروم و دختران جوان را میبینم که هم قد و قواره غزاله هستند. دستانشان شبیه دستان غزاله است. به آنها زل میزنم و قلبم برای یک بار دیگر دیدن دخترم پر میکشد، اما این رویایی است که آرمان آن را از من گرفت. باور اینکه جگرگوشهام دیگر نیست و برنمیگردد خیلی سخت است. صدای خندههایش دیگر در خانه نمیپیچد.»
مادر غزاله ادامه میدهد: «از شب دلهره آوری که دخترم دیگر به خانه برنگشت، روزهای خیلی وحشتناکی گذراندیم. چند روز از گم شدن غزاله گذشت تا اینکه آرمان اعتراف کرد غزاله را کشته. اما ردی از جسد غزاله پیدا نشد تا کمی آرام شویم.
شنیدن آنچه بر سر دخترم آمده بود خیلی سخت بود. همیشه فکر میکنم شاید غزاله در لحظهای که آرمان داشته با میله بارفیکس به سرش میکوبیده به او التماس کرده باشد. شاید زمانی که او را در نایلون پیچیده هنوز زنده بوده. تصور تمام آن لحظات، قلبم را به درد میآورد. جسد دخترم پیدا نشد و حالا فرزند ما حتی قبری ندارد که بالای آن گریه کنیم.»
اجرای حکم آرمان
حکم قصاص آرمان اواسط دی ماه در مرحله اجرا قرار گرفت. موج حمایت سلبریتیها از آرمان و طلب بخشش از خانواده غزاله در فضای مجازی راه افتاد و خانواده غزاله شکور، در لحظه اجرای حکم یک ماه به آرمان وقت دادند.
مادر غزاله در مورد روز اجرای حکم گفت: آن روز قصد داشتیم حکم قصاص را اجرا کنیم. صبح زود به سمت زندان راه افتادیم. در راه با همسرم صحبت کردم و گفتم نکند آرمان جای جسد غزاله را بداند و نگفته باشد. هنوز هم به پیدا کردن ردی از دخترم امیدوار بودم.
به همسرم گفتم بیا فقط برای دل خودمان به او یک ماه فرصت بدهیم. شاید در این مدت رازی در قلب او باشد که فاش کند و قلب ما را آرام کند. وارد راهروی سرد و تاریک زندان شدیم. متهمان را آوردند و آرمان هم میان آنها بود. بار دیگر با او صحبت کردم و خواستم حرف بزند و محل جسد غزاله را بگوید. من حرف او را در مورد اینکه جسد غزاله را در سطل زباله رها کرده است، باور نکردهام.
پاسخ به ابهامات پرونده
قبل از اجرای حکم، اخباری در رسانهها منتشر شد که اذهان را به سمتی میبرد که شاید غزاله زنده باشد. ادعا شده بود دفترچه بیمه غزاله بعد از وقوع قتل تمدید شده و همچنین چند ماه بعد از حادثه غزاله از دانشگاه مرخصی گرفته است. مورد دیگر غیرفعال شدن صفحه فیسبوک غزاله بعد از تاریخ وقوع حادثه بود.
پدر غزاله در این باره گفت: «پذیرفتن مرگ دختری که هیچ اثر و نشانهای از او باقی نمانده بود برای ما سخت بود. غزاله رشته مرمت ابنیه دانشگاه قزوین قبول شده بود، چون قصد مهاجرت داشت قبل از حادثه ترم اول را مرخصی گرفت. اما وقتی زمان شروع ترم دوم رسید، من و مادرش که هنوز به پیدا شدن دخترمان امیدوار بودیم؛ از دانشگاه برای او یک ترم دیگر هم مرخصی گرفتیم.
دانشگاه با شرایط خاص ما موافقت کرد. بعد از آن من میخواستم دفترچه بیمه خودم و همسرم را تمدید کنم. شناسنامه غزاله هنوز باطل نشده بود، چون جسد او کشف نشده بود و با حکم قاضی باید شناسنامه باطل میشد. همسرم اصرار کرد دفترچه غزاله را هم تمدید کنیم. باور نبود غزاله و حذف شدن نشانههای او در زندگی برای همسرم خیلی سخت بود. صفحه فیسبوکش هم خود به خود غیرفعال شد. علتش را نمیدانیم.»
مداخله سلبریتیها آزارمان میدهد
حالا تا تاریخ مجدد اجرای حکم چند روزی زمان باقی مانده است و کسی نمیداند عاقبت آرمان بخشیده میشود یا نه.
«ببخشید. بگذرید... چقدر گفتن این کلمات راحت است و چقدر شنیدن قضاوت دیگران سخت است.» مادر غزاله این را میگوید و ادامه میدهد: «دلم نمیخواهد افرادی که در جریان این روزهای سخت و دردناک من و پدر غزاله نبودند در مورد بخشش حرفی بزنند.
مداخله برخی سلبریتیها قلب ما را واقعا به درد آورد. تصورش برایم سخت است که قاتل فرزندم آزاد شود و در خیابان راه برود، اما من هیچ نشانی از فرزندم نداشته باشم. دختر من هم میتوانست حق زندگی و تحصیل و شادی و ازدواج داشته باشد. حقی که آرمان از او گرفت.»
مادر غزاله در ادامه میگوید: «از چند روز قبل از اجرای حکم تلاش برای جلب رضایت بیشتر شد. قبل از آن هم خیلیها برای طلب بخشش سراغ ما آمده بودند. این تلاشها تا زمانی که مقابل در زندان بودیم از سوی آشنایان متهم و اقوام او ادامه داشت. من هم تا قبل از قتل دخترم خیلی راحت در مورد بخشش حرف میزدم، اما گذشتن از خون دخترم به این راحتی نیست.»
حالا با گذشت حدود یک ماه از زمانی که آرمان پای چوبه دار رفت و از خانواده غزاله مهلت گرفت، شمارش معکوس برای رسیدن روز اجرای حکم بار دیگر آغاز شده است. تاریخ دقیق روز اجرای حکم هنوز به اولیای دم اعلام نشده و مادر غزاله در مورد اتفاقات این یک ماه میگوید: «خانواده آرمان در این مدت چند بار سعی کردند با ما صحبت کنند و رضایتمان را جلب کنند. یکبار به مطب یکی از دوستان پدر آرمان رفتیم و یکبار هم مادر آرمان به محل کار من آمد. من از همان اول هم گفته بودم اگر به من رحم کند و نشانی از جسد دخترم به من بدهد من هم به او رحم میکنم، اما حالا نزدیک یک ماه گذشته و آرمان هیچ حرف تازهای نزده است.»
شکور در ادامه گفت: «خانواده آرمان چند بار با اقوام و دوستانشان در حالی که شاخههای گل در دست داشتند، مقابل خانه ما تجمع کردند، اما من حاضر نشدم با آنها روبهرو شوم. فقط یکبار همسرم با پدر آرمان روبهرو شد و به او گفت که ما برای اجرای حکم مصمم هستیم. یک ماه به آرمان فرصت دادیم و این آخرین مهلتی بود که من و پدر غزاله به آرمان دادیم و تصمیم داریم این بار حکم را اجرا کنیم.»
منبع: جام جم
انتهای پیام/
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ میخوام از خارج وارد بشم
!گفت: یعنی وارد خارج بشید؟
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ میخوام خارج از وارد بشم !
گفت: یعنی کلا میخواید خارج بشید دیگه؟
گفتم پـَـ نـَـ پـَـگفت پـَـ نـَـ پـَـ و کوفت درست حرف بزن ببینم چه غلطی میخوای بکنی
دولت باید به جای اینطور خانوادهها ولی دم قرار بگیره تا بی خود به خاطر یک کینه نابجا جوون های کشور از بین نروند.
ضمن احترام به همه نظرات متفاوت،
به نظرميرسه.
پيدا شدن لكه هاي خون رو در و ديوار و اعترافات اوليه متهم و نامه اي كه از دختره به جا مانده كه گفته مورد ازار و اذيت بوده و گفته دوست ارمان كه تصديق ميكنه ارمان اعتراف به قتل در تلفن كرده و حرف قضات منطقي باشه و به احتمال قريب به يقين قتل كار خود آرمان باشه.
چون در پرونده گفتند نامه اي از دختره هست كه نوشته مورد ازار و اذيت ارمان است.
پسره به دوستش گفته كه مرتكب قتل شده و اعتراف كرده كه جسد رو در زباله داني انداخته و احتمالا با بوي گند اشغال قاطي شده و جسد و بوي گنديدگي اش عيان نشده است.
اما نكته اي كه اينجا وجود داره اينه كه قتل در ايران به سه نوع است : قتل غير عمد ، قتل شبه عمد ، قتل عمد.
متاسفانه ممكن ه آرمان در طي جر و بحث دختره رو هل داده باشه ، اما قصد كشتن اون رو نداسته است.
پاي دختره به پله گير كرده و در اثر ضربه مغزي ناشي از سقوط از پله ها كشته شده باشه.
اما شايد چون آرمان از اين مساله مطلع بوده كه اثبات قتل شبه عمد و فرار از اعدام كار اساني نيست تصميم گرفته كه جسد رو در سطل زباله بندازه.
تماس با دوستش و اعترافش هم دقيقا نشان ميده كه قصد قتل صد در صدي رو احتمالا نداشته است.
اما باز هم حدس ميزنم كه بين شون جر و بحثي شده و احتمالا اين حادثه پيش اونده است.
لذا پر واضح است كه سيستم قضايي هم نميتوانه خارج از قوانين راي بده و دستش باز نيست و خللي در اجراي حكم ايجاد نميتوانند بكنند.
مگر با رضايت خانواده مقتول كه اون هم در اين شرايط سخته.
حالا چمدون یا کیسه زباله بیرون آورده باشه چی ! شاید غزاله زنده اس و حافظه شو از دست داده! هزاران اگه و شاید در خصوص این پرونده وجود داره و ما نمی تونیم کسی رو قضاوت
کنیم! . فقط اگه زنده اس و نفس میکشه آرزو می کنم هر چ زودتر برگرد پیش خانواده اش و
اگه خدایی نکرده فوت کرده که روحش شاد!):و قاتلش ب سزای عملش برسه!!!^_^
اومدن چیکار کردن؟خود آرمان هم گفت که غزالرو توی ۱۵تا کیسه زباله پیچیده بوده.اما نگفت چجوری و مسلما یه آدم درسترو باهاش اینکار رو نکردن چون سریع جنازه پیدا میشد.پس اومدن اونو به۱۵تیکه تقسیمش کردن و هر تیکه رو توی یه کیسه زباله جدا.هر کیسه زباله رو هم توی یه سطل زباله جدا.اینجوری دیگه هیچکس هم فکرش سمت این نمیره که این یه تیکه گوشت قبلا یه آدم سالم بوده.در باره ی اعتراف دوم آرمان خب اینکه شایدDNAغزاله روی پله ها بوده میشه اینو گفت که خون از کیسه(ها)ریخته باشه روی پله.تو اعتراف اول راستش رو گفته ولی اعتراف دومش رو تو زندان همبنداش یادش دادن که اینجوری مجازاتت سبکتر میشه یا اینکه وکیلش بهش یاد داده که اینو بگو.آرمان توی اون سن کم چنین جنایتی رو مرتکب شده اونوقت حالا اگه قرار باشه زنده بمونه و راحت توی این کشور بزرگ بشه پس خدا به داد برسه برای قتلهایی که در آینده قراره انجام بده!
فوقش اگه آرمان اعدام بشه پدر و مادرش یه بچه ی دیگه دارن که دلشون به اون خوش باشه ولی غزاله تک فرزند بود و تنها امید و آرزوی پدر و مادرش بود و به جز اون دیگه بچه ای نداشتن.
با این شرایطی که از اول تا آخر گفتم واقعا ناجوانمردانست اگه آرمان اعدام نشه!
که هیچکس نمیتواند جای اونا باشد وغم وفقدان عزیز وفرزندشان رو درک کند. طبق حکم الهی وماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی.قاتل آگاهانه اقدام به قتل عمد نموده.وبنظرم اولیای دم وبخصوص پدر مرحومه برای اینکه درمقابل ارواح فرزندش مدیون نباشه وحق وولایت خود را کامل کند.وبا اعدام قاتل موافقت وبدون گذشت حکم الهی را به اجرا دراورد.که این به عدالت نزدیکترس وروح فرزندش به آرامش میرسد
اين آدم وقيح هيچ اظهار ندامتي نكرده و خانواده غزاله خيلي با ترحم پيش رفتن و اين ادم هيچ اعبايي از قتل دوباره نداره
لطفا زودتر اعدامش کنید .
خدا به هر دو خانواده آراااااااااامش بده خیلی سخته خیلی.
گفته خودش: ((عصبانی شدم و بین ما درگیری ایجاد شد. پس از اینکه به زمین خورد و سرش به گوشه تخت برخورد کرد، چند ضربه با میله بارفیکس به سرش زدم و نهایتا متوجه شدم نفس نمیکشد. جسد او را در چند لایه نایلون پیچیدم و داخل یک چمدان گذاشتم و آن را در سطل زبالهای نزدیک خانه انداختم. )) نامرد وقتی سرش خورد تخت چرا دیگه با میله زدی؟دروغگو
بعد میگه نهایتا دیدم نفس نمیکشه میخواستی با اون میله ها که زدی نفسم بکشه؟هیچکس جسدو نزدیک خونشون نمیندازه خدا لعنتت کنه اگه سرش به تخت خورده بود که باید زنگ میزدی اورژانس اعدامت که نمیکردن چرا پس کشتیش؟ اصلا به تخت نخورده خودت عمدی زدی
نفرین به این سلبریتیا چرا برا سردار و شهدا دلسوزی نمیکنن؟چرا برا این دختر طفل معصوم دلسوزی نمیکنن؟
ولش کنن تا بقیه کفتارا هم جسارت پیدا کنن؟ بگن راحت برامون حکم بخشش میگیرن؟
فقط اعدام
انطوريكه ميله فلزي را تا حد جان دادن دختر مظلوم به سر اون ميكوبيد بايد ضربه هاي رحي و رواني و نهايتاً طناب گردن شكن دار مجازات را به گردنش بيندازند و گردن نحس اورا بشكنند.
ننگ بر سلبریتی بی وجدان ، وطن فروش ، پورشه سوار سگ به بغل
اینکه دختری به اینصورت کشته شود مطمئنا بسیار ناراحت کننده است.
این روزها رابطه دوستی و رفت و آمدهای دختر و پسر ها به بهانه های مختلفی نظیر جشن تولد و ..... تقریبا عادی شده. رعایت اصول و موازین اخلاقی مانعی برای وقوع چنین جرایمی است. یکی از صدها مورد میهمانی ها و رفت و آمدها ختم به جنایتی هولناک و گرفتاری خانواده ها و جامعه می شود.
بارها و بارها خود شاهد تردد گروهی دانشجویان پسر و دختری بوده ام که در تعطیلات آخر هفته از شهری به شهر دیگر رفته و ..... و پدر و مادرها تصور می کنند فرزندانشان در شهرستان مشغول تحصیل اند
سن ازدواج جوانان و امید به تشکیل زندگی مشترک کاهش یافته و باعث افزایش روابط نامتعارفی نظیر مواردی گردیده است که می بینیم. اگر و اگر دو جوان واقعا به هم علاقمند اند برای ازدواجشان کمک کنیم و اگر فقط به فکر رفع نیاز مقطعی خود از این شاخه به آن شاخه می پرند راهش چیز دیگری است. ولنگاری و عدم نظارت بر روابط نامتعارف فرزندان در سن بلوغ به مشارکت در امحا آثار جرم برای حفظ فرزند خود می انجامد.
اگر دو مرد یا دو زن حالا در دعوا بصورت کاملا اتفاقی یکی بقتل رسده بود می شد بخشید
این ارمان نامرد قصد کشتن داشته باید قصاص بشه
اما برای اجرای حکم الهی و محوشدن امثال آرمان قصاص همراه با همراهی رسانه ها و تشکر از والدین غزاله بهترین عمل است.
آخر مگر می شود قاتل و خانواده اش اینقدر قصی القلب باشند که حتی حاضر تنها خواسته خانواده مقتول (ارایه اطلاعات مربوط به محل دفن مقتول) نگردند.
کمی منصف باشید این خانواده مصیبت دیده حق دارند
از قوه قضاییه خواهشمندم قاطعانه
واقعا سخت خدا ب پدر و مادر غزاله صبر بده
اینقدر حرف نزنید، کمی فکر کنیم ...
اگه طناب برید بیگناه است
اگه نبرید گناه کار
براحتی
خوب شد تو قاضی نشدی