به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، دستش را می گذارد زیر چانه اش ، به سبک آن نظامیِ سیاستمدارِ کهنه کارِ انگلیسی ، سِر وینستون لئونارد اسپنسر چرچیل دو انگشتش را به علامت پیروزی بالا می آورد ، گاهی هم به قول سهراب ، هم نورد در افق های دور و خاکستری می شود ، کمی به راست ، کمی به چپ ، فوکوس روی لبهایی که حالا می خندند و شمارش معکوس آغاز می شود ، سه... دو... یک ... ، آماده و صدای شاتر دوربین در فضا می پیچد و یک تصویر ثبت می شود ، تصویری که می رود تا تبدیل به بنرهای چند متری شود و تمام شهر را پر کند از یک لبخند ، از نماد یک سیاستمدار خارجی که همیشه سیگار برگ می کشید ، این حکایت تصاویری است که این روزها از خروس خوان اول صبح تا خروس خوان دوم شب ، روی دیوارهایِ تبلیغاتیِ رایگان شهر، پیش چشم هایمان رژه می روند.
رضا چند سالی است وارد حرفه عکاسی شده است ، پدرش عکاس بود، سندرم فرار از سیاست او را به هنر کشاند و حالا آتلیه ای دارد و فقط پرتره کار می کند ، هر پرتره بسته به جیب مشتری و زحمتی که با نرم افزار فتوشاپ با ورژن CS۶ برای ادیت عکسها میکشد از ۲ و ۳ میلیون تومان تا ۱۰ میلیون تومان متغیر است.
همینطور که پشت سیستم نشسته و کار روتوش را انجام می دهد، می گوید تا چند هفته قبل ، وقت سر خاراندن نداشتم ، اینجا محل رفت و آمد آدمهای اتوکشیده با یک لشکر بادیگارد بود که پر سر و صدا می آمدند و چند تایی عکس می گرفتند و پر سر و صدا هم می رفتند ، احتمالا نامزدهای انتخاباتی بودند چون می خندیدند.
عینکش را بالا می دهد ، بیرون را چک می کند یواشکی می گوید "خودم به هیچکدومشون رای نمی دم ، همشون ژسته و اونی هم که اهل ژسته اهل کار نیست ".
نمی دانم بیراه می گوید یا خیر که می پرسم دقیقا با عکس ها چکار می کنی که ادامه می دهد بعد از عکاسی با پرده آبی و سبز ، نوبت اصلاح رنگ و نور صورت و نرم کردن پوست با حفظ بافت می رسد و بعد ویرایش چشم و لب و مو و در آخر ترکیب همه این ها با فیلترها خلاصه هر عکس یکی دو روزی کار می برد.
می گوید: فتوشاپ سلاح مخوفی است ، مخوفتر از رمان های " استفن کینگ " آنجا حداقل پایان داستان را می فهمی ، اینجا مخاطب بیچاره نمی داند که برخی ها پول می دهند تا رنگ چشمهایشان آبی شود ، راستی عجب دربی شده بود امسال ، جوانمردانه ، عالی ، قدیما کمتر اینجوری بود.
سراغ یکی از قدیمی ترین عکاسان شهر باید رفت ، از پلههای راهروی عکاسخانه که پایین می روم ، بوی کاغذ و دارو مشامم را پر میکند ، همه چیز مرتب و تمیز است ، پرتره های قدیمی از آدم هایی که دیگر نیستند هنوز هم روی دیوارهست.
حسین صباغ از پیشکسوتان عکاسی شهر و رئیس اتحادیه عکاسان شهرستان است، که احتمالا در آرشیو او عکسهایی از دوران نوجوانی خودم را می توانم پیدا کنم ، موضوع را به او می گویم ، می گوید: ۳۰ سال پیش همه چیز ساده بود، حتی عکس های انتخاباتی.
از روزهایی می گوید که بنر نبود، دوربین های دیجیتال نبود ، فیلم رنگی نبود ، همه چیز سیاه و سفید بود ، هر چه بود هنرعکاس باشی بود و سایه روشن ها و نور پردازی ، روزهایی که یک پرده سفید بود ، یک پرده سیاه.
می گوید: سایز عکس ها انتخاباتی در آن دوران یا ۲۱ * ۱۶ یا ۴۰ *۳۰ سانتی متر بود و چون آن موقع هنوز بنر مد نشده بود ، داوطلبان عکس ها را یا روی کاغذ های شبیه اعلامیه چاپ می کردند یا روی پارچه.خودش چند ده تایی عکس انتخاباتی از نامزدها گرفته است تعدادی را نام می برد که یکی دو تایشان را می شناسم از ژستهای نامزدهای انتخاباتی آن زمان می گوید دو ژست کلی داشتند یا دست ها زیر چانه بود یا شبیه عکس های پرسنلی صاف رو به دوربین که بر روی فیلمهای تخت ۹*۷ ثبت میشد و بعد از چاپ یکی دو نسخه در دو سایز تحویل داوطلبان انتخاباتی می شد و آنها هم بسته به توان مالی خودشان ،عکس ها را کپی و منتشر می کرد.
می گوید آن موقع همه چیز ساده بود و واقعی ، الان همه چیز پیچیده شده درست به پیچیدگی فن آوری..
هر چه هست بالاخره ذائقه ها در گذر زمان عوض شده اند، می خواهد تاثیر رسانه ها و فن آوری بر سبك زندگی باشد یا تغییر در رفتارهای انتخاباتی یا چالش روش های سنتی تبلیغات که می گویند دیگر جواب نمی دهد یا هر سه مورد.
دکتر صادقعلی موحد منش رئیس سابق دانشگاه پیام نور مازندران در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، گفت: سلیقه افراد متناسب با تغییر سبک زندگی تغییر کرده است ، در گذشته مردم هر چه ساده تر بود را بیشتر می پسندیدند و اکنون جوانان به دنبال جاذبه هایی فراتر از سادگی هستند.
او ژست های تبلیغاتی داوطلبان را یک جاذبه برای اثرگذاری بین جوانان می داند و میگوید: شاید این ژست ها عامل تعیین کننده ای برای کسب آرای مردم نباشد اما می تواند فاکتوری تحریک کننده برای جلب توجه قشر جوان به داوطلبان باشد.
پر بیراه نمی گوید وقتی در حین مکالمه چند تصویر انتخاباتی پیش چشمم رژه می رود ، حتی جزییات عکس ها را حفظ هستم ، داوطلب خانمی که سلام نظامی داده بود یا آن یکی که توصیه پدرش را همراه با دستبوسی قاب کرده بود بر روی یک بنر چند متری ، اما این ژست ها آن روزها مرا تشویق نکرد تا نامشان را در صندوق رای بیندازم ، حتما چیزی فراتر از ژست های زیبا در تصمیم گیری برای انتخاب اصلح نقش داشته است ، پیگیری ها را بیشتر می کنم تا به پاسخی برای خودم برسم.
دکتر سلیلی کارشناس مباحث سیاسی است و همکار رسانه ای ، گفت و گویش را با جمله ای جالب شروع می کند " زبان بدن جواب نمی دهد زبان عمل پاسخگو است".
می گوید : افرادی که از عکسهای نامتعارف در تبلیغات خود استفاده می کنند احتمالا تازه وارد عرصه رقابت های سیاسی شدند و تجربه چندانی ندارند آنها می خواهند فضای جدیدی را تجربه کنند.
برخی ژست های تبلیغاتی را هم نام می برد ، از افه های مردم دوستی و دستبوسی کارگران تا استفاده ابزاری از پدر و مادر و عکس با بزرگان و مشاهیر و می گوید: برخی داوطلبان برای هویت جویی خود با برخی مشاهیر و نخبگان ورزشی و هنری عکس های انتخاباتی می گیرند ، این دسته از افراد هویت خود را در کنار نخبه ها جستجو می کنند در حالی که ما نماینده ای می خواهیم که به مجلس وزن بدهند نه اینکه از کسی اعتبار بگیرد.
در آخر هم اضافه می کند: داوطلبانی که از ژست های تبلیغاتی برای افزایش مقبولیت استفاده میکنند، معمولا ناکام میمانند و تنها نتیجه ای که می گیرند این است که اقدام شان به یک شوخی و طنز انتخاباتی تبدیل می شود.
پایان گزارش شال و کلاه می کنم و دوباره به خیابان میزنم ، خیابانی که حالا عکسها و پوسترهای انتخاباتی از درخت های بی برگش ، از دیوارهای شهر دارند بالا می روند و من میدانم تا پنج شنبه اول اسفند عاشق کف خیابان خواهم بود.
گزارش : سید رضا کریمی
انتهای پیام/ک