ویژه برنامه «جهانمرد» به مناسبت اربعین شهادت سردار قاسم سلیمانی یکشنبه‌شب گذشته روی آنتن شبکه افق رفت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از اقدامات مهم صداوسیما پس از شهادت سردار سلیمانی، ساخت و تولید برنامه‌هایی پیرامون شخصیت و دلاورمردی‌های سردار دل‌ها بود. از این رو شبکه افق نیز به مدت ده شب برنامه‌ای با عنوان «جهانمرد» را به تهیه‌کنندگی هادی نعمت‌الهی روی آنتن داشت که دوشنبه‌شب گذشته به پایان رسید و قسمت نهایی آن روی آنتن رفت. در این برنامه کارشناسان ایرانی و خارجی در استودیو مقابل دوربین قرار گرفته و مطالبی را درباره سردار دل‌ها بیان می‌کردند. افرادی که در این برنامه حضور پیدا می‌کردند اغلب کسانی بودند که از نزدیک شهید سلیمانی را می‌شناختند و از این رو درباره رشادت‌های سردار و شخصیت و خاطرات این شهید بزرگوار سخن گفتند. در‌ادامه نگاهی به این برنامه داریم که از نظر می‌گذرانید.

سردار سلیمانی؛ یک دیپلمات حرفه‌ای
ویژه برنامه «جهانمرد» به مناسبت اربعین شهادت سردار قاسم سلیمانی یکشنبه‌شب گذشته روی آنتن این شبکه رفت. مهمان این برنامه حسین امیرعبداللهیان، دیپلمات سابق و مدیرکل امور بین‌الملل مجلس شورای اسلامی بود. امیرعبداللهیان در این برنامه گفت: امثال سردار قاسم سلیمانی چه در دوران حیات و چه پس از شهادتش شاید در هر قرن یک بار تکرار شود. یکی از کار‌های بزرگ سردار سلیمانی نیروسازی و کادرسازی بود. او در مجموعه خودش ده‌ها و صد‌ها سلیمانی ساخت که شما در آینده آن‌ها را خواهید دید. الان خیلی‌هایشان گمنام هستند.

دستاورد‌های سردار سلیمانی در منطقه و در سطح بین‌المللی چه در حوزه مبارزه با صهیونیسم و چه در حوزه مبارزه با تروریسم که هر دو تهدید امنیت ما و منطقه هستند برای دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران آن‌چنان تولید و بازتولیدی در میز مذاکره داشت که اگر جمهوری اسلامی ایران در مذاکراتش این عقبه را نداشت شاید هیچ‌گاه دیپلمات‌های ما در دنیا مورد توجه قرار نمی‌گرفتند.

سردار سلیمانی روحیه چسبیدن به میز نداشت. هیچ‌وقت ایشان را پشت میز ندیدم، حتی در اتاق کارش. حجم کارتابل‌های روی میز کارش نشان می‌داد حتی کارتابل‌هایش را خارج از میزش نگاه و بررسی می‌کرد.

سردار سلیمانی سرداری صرفا ایرانی نبود. ایشان ژنرالی بین‌المللی با برند بین‌المللی برای جمهوری اسلامی ایران بود. همیشه یکی از آرزو‌های حداقل ۵۰ درصد هیات‌های خارجی امنیتی، سیاسی، حقوقی یا نظامی این بود که وقتی در موضوعی به توافق خوبی می‌رسیدیم آخرش می‌گفتند آیا می‌توانیم ژنرال سلیمانی را ببینیم؟ برایشان خیلی مهم بود که ولو برای دقایقی ایشان را به خاطر تعاریفی که از ایشان شنیده بودند و بازخورد‌های گزارش‌هایی که در سطح منطقه‌ای راجع به شخصیت سردار سلیمانی منتشر می‌شد ببینند. وی در خصوص نظر هیات مصری حلقه اول مرسی، رئیس‌جمهور وقت مصر راجع به سردار قاسم سلیمانی گفت: سردار سلیمانی ژنرالی عالی‌رتبه در تراز معروفیت بین‌المللی و متواضع با صحبت‌های عمیق و راهبردی بود.

سردار سلیمانی در مذاکرات حساس و مهم و نه صرفا مذاکرات نظامی واقعا کم‌نظیر بود. ایشان ژنرالی سیاستمدار و دیپلماتی ورزیده و حرفه‌ای بود.

سردار سلیمانی در مذاکراتش دستورات مقام معظم رهبری را مو به مو دنبال می‌کرد و معتقد بود باید منطقی و با رعایت آداب اسلامی و دیپلماتیک مذاکره کرد. سردار سلیمانی در برخورد با نیروهایش جدی بود و با شجاعت مأموریت‌هایش را انجام می‌داد. در عین حال با روح بلندی که داشت در اتاق فرمان، در سخت‌ترین شرایط و وسط جنگ به ظرایف و مسائل اخلاقی توجه می‌کرد و با نیروهایش با لطافت و مهربانی برخورد می‌کرد و حواسش به اطرافیان و نیروهایش بود.

آرزوی شهادت در زمان جنگ
سردار عزیز جعفری فرمانده سابق کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی یکی از مهمانانی بود که در این برنامه حضور پیدا کرد و درباره شهید سلیمانی صحبت کرد: ایشان از حدود ۳۰‌سال پیش و در زمان جنگ آرزوی شهادت می‌کرد و دنبال شهادت بود. با این حال خداوند مهربان با وجود این‌که ایشان را دوست داشت و لیاقت شهادت داشت، ایشان را برای ما نگه داشت.

به نظر می‌رسید این اواخر که مقاومت در منطقه تثبیت شده بود، آمریکایی‌ها از ایجاد نا امنی و در اختیار گرفتن حاکمیت کشور عراق و سوریه ناامید شدند، در این شرایط یک بار دیگر فشار آوردند و احساس می‌شد سردار می‌داند. چون وقتی می‌خواست از سوریه سوار هواپیما شود و به عراق بیاید، گویا به سردار الهام شده بود که قرار است اتفاقی بیفتد. به همین دلیل انگشتر و تسبیحش را از خودش جدا کرده و گفته بود که به دست دخترش زینب برسانند.

در این بین یک سوال از ایشان وجود دارد. این‌که چه کردی و از خدا چه خواستی که این همه محبت در دل مردم ایران وجود دارد.

این رفیق عزیز و شفیق از عملیات طریق‌القدس در جبهه بود که آن هم در پشت خاکریز عملیات و در وسط عملیات. حاج‌قاسم در آنجا فرمانده چهار گردانی بود که از استان کرمان با خودش به جبهه برای شرکت در این عملیات آورده بود. چون یگان ایشان در حین عملیات در جوار ما بود، برای هماهنگی که رفته بودیم همدیگر را در آنجا دیدیم و از آنجا با یکدیگر آشنا شدیم.

البته در طول هشت سال دفاع مقدس رابطه ما مستحکم‌تر شد تا سال‌های آخر جنگ که اوج ارتباطات در زیر آتش و خون باید از همدیگر کار می‌خواستیم و یا به هم مشورت می‌دادیم. چون مدل فرماندهی در سپاه دستوری نبود و باید فرمانده‌ها اقناء می‌شدند و پس از جمع‌بندی به اخذ تصمیم می‌رسیدیم که همین مساله رابطه‌ها را در آن دوران مستحکم می‌کرد. بعد از جنگ هم نقش حاج‌قاسم در برقراری امنیت نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای بود. ما پس از جنگ ناامنی‌های بسیاری در جنوب غرب کشور داشتیم.

از جمله سیستان و بلوچستان و بخشی در کرمان و هرمزگان. این ناامنی‌ها به حدی بود که در جاده‌ها عده‌ای ضدانقلاب کمین کرده و اسیر می‌گرفتند؛ بنابراین غیرت حاج‌قاسم این اجازه را نمی‌داد و با پی گیری‌هایی که کرد، مقاومت‌هایی صورت گرفت و خودش هم ماموریت پیدا کرد تا با اشرار سال ۷۴ مقابله کند و ظرف یک سال کاری کرد که اشرار سلاحشان را زمین گذاشتند و تسلیم شدند.

سردار سلیمانی دنبال آزادی اش از دنیا بود
هاشم الحیدری معاون حشدالشعبی عراق نیز یکی دیگر از افرادی بود که در این برنامه حضور پیدا کرده و با گویش عربی درباره شهید سلیمانی گفت: مصاحبه راجع به حاج قاسم واقعا خیلی سخت است و انسان به راحتی نمی‌تواند درباره این مرد بزرگ صحبت کند. اما خاطره‌هایی را راجع به ایشان می‌گویم. حاج قاسم واقعا یک انسان مخلص و عاشق امام و مقام معظم رهبری و شهادت بود.

ایشان ۴۰ سال مقابل داعش و آمریکا و اسرائیل ایستاد و دنبال آزادی منطقه و آزادی خودش از دنیا بود. یعنی همان شهادت که به معنی آزادی از دنیاست وحاجی به هدفش رسید؛ خوش به حالش. وی ادامه داد: ما باید برخودمان گریه کنیم، چون ایشان به دیدار معشوقش رسید.

یک قسمت حاج‌قاسم در ایران است و بخش دیگری در خاورمیانه و ما در جبهه دیدیم حاجی چه فداکاری‌هایی کرد. من دیدم حاجی غیر از عشقش به امام و حضرت آقا عاشق سید حسن نصرا... بود. هفت سال قبل خدمت سید حسن نصرا... بودم که از ایشان سوال کردم بعد از امام زمان و حضرت آقا چه کسی را دوست داری؟ بعد سریع گفت: حاج قاسم سلیمانی. وی با بیان خاطره‌ای دیگر از سردار سلیمانی افزود: در طول این سال‌ها خدمت حاجی زیاد رسیدیم. هر بار خواستم این خاطره را برای حاجی تعریف کنم، نشد. تا این‌که بالاخره به ایشان گفتم و حاجی گریه کرد و گفت: من کجا و سید حسن کجا؟

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.