به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، زندگی همیشه به آن صورتی که ما دلمان میخواهد، رفتار نمیکند. گاهی ممکن است در اوج احساس خوشبختی، زندگی آن روی خود را به ما نشان داده و تمام آرزوهایمان را بر باد دهد.
برای مثال ممکن است در شرکتی کار میکنید که رئیس آن در حال بازنشستگی است و به نظر میرسد تنها گزینه احتمالی برای جایگزین او، شما هستید. بعد از بازنشستگی رئیس، ناگهان مشاهده میکنید که کسی از بیرون از شرکت و احتمالا با پارتی بازی و بدون اینکه لیاقت این پست را داشته باشد، رئیس میشود و تمام آرزوهای شما را نابود میکند.
یا ممکن است در زندگی مشترک خود احساس خوشبختی میکنید. روزی علائم بارداری را مشاهده کرده و آزمایش میدهید. آزمایش بارداری شما مثبت میشود و تصمیم میگیرید این خبر خوش را به شوهرتان بدهید، ولی ناگهان متوجه میشوید که او به شما خیانت میکرده است و پای کس دیگری در میان است.
در این گونه شرایط معمولا شایعترین احساسی که به هر کسی دست میدهد، احساس شکست و افسردگی است. زمانی که زندگی با شما بی رحمی میکند و شما را در بدترین موقعیتهای ممکن قرار میدهد، مهمترین مسئلهای که وجود دارد این است که «چگونه باید از این موقعیت به سلامت عبور کنید؟»
در این مطلب به:
روشهای عبور از شرایط سخت زندگی
اشاره خواهد شد. لطفا با ما همراه باشید.
۱ – بیش از حد مسئله را بزرگ نکنید
اینکه شما رئیس نشده اید و یا این که شوهر شما خیانت کرده است مشکل بزرگی است. ولی نباید این مشکل را بیش از حد بزرگ کنید. زندگی شما ادامه دارد و این مشکلات به معنی پایان زندگی و مرگ نیستند. قرار نیست همیشه به تمام چیزهایی که انتظارش را داریم برسیم و تمام لحظات همان گونه که ما دوست داریم سپری شوند.
شما در زمان برخورد با این مشکلات راههای زیادی پیش رو دارید. میتوانید افسرده شده به داروهای ضد افسردگی پناه ببرید. یا میتوانید خودتان را جمع و جور کرده و برای رسیدن به خوشبختی و هدفتان، دوباره تلاش کنید.
در هر صورت بسیار مهم است که خودتان را از بازی زندگی بیرون نکشید و در زمین بازی بمانید. بیرون آمدن از زمین بازی فقط به ضرر خود شماست و کسی جز خود شما از این موضوع ضرر نخواهد کرد.
۲ – این بدترین اتفاقی نیست که میتوانست بیافتد
همیشه زمانی که اتفاق بدی برای شما افتاده است، سعی کنید از بیرون و از نظر دیگران به زندگی خودتان و شرایطی که در آن قرار دارید نگاه کنید. مطمئنا در اکثر موارد (و نه همیشه) این بدترین اتفاقی نیست که ممکن بود بیافتد.
مطمئنا داستان کشاورز و اسب گمشده او را شنیده اید:
کشاورزی اسب خود را گم کرد. همسایگان به او گفتند که وای عجب اتفاق بدی.
کشاورز گفت: میتواند بد باشد و یا خوب باشد. نمیدانم.
چند روز بعد اسب او پیدا شد. همسایهها گفتند: عجب اتفاق خوبی.
کشاورز گفت: میتواند خوب باشد و یا بد باشد. هنوز نمیدانم.
پسر کشاورز سوار اسب شد و افتاد و پایش شکست. همه گفتند عجب اتفاق بدی.
کشاورز باز هم همان جواب را داد.
چند روز بعد جنگ شد و پسر کشاورز را به خاطر اینکه پایش شکسته بود به جنگ نبردند؛ و باز هم همسایهها همان نظرات قبلی را دادند و کشاورز هم همان جواب همیشگی را.
البته قبول دارم که کشاورز آدم بسیار اعصاب خوردکنی بود و به هیچ سوالی جواب درست و حسابی نمیداد، ولی در بیشتر مواقع اتفاقاتی که برای ما میافتند هم همین حالت را دارند و ممکن است بیشتر از ضرری که فکر میکنیم کرده ایم، برایمان سودمند هم بوده باشند.
۳ – برای مقابله با آن مشکل بیش از حد تلاش نکنید
در بیشتر مواقع زمانی که مشکلی برایمان پیش میآید و تلاش میکنیم که این اتفاق رخ ندهد، شکست میخوریم و ناراحتتر میشویم. در واقع در اکثر موارد کائنات و تقدیر بسیار قویتر از ما هستند و مبارزه کردن با آن فقط به ضرر خودماست. در این شرایط بسیار بهتر است که از مبارزه بی مورد اجتناب کرده و حقیقت را قبول کنیم و به راهمان ادامه بدهیم.
۴ – فکرهای بی نتیجه را رها کنید
زمانی که ظلم و یا خیانتی به ما میشود معمولا سوالاتی در ذهنمان شکل میگیرد.
چطور جرات کرد این کار را در حق من بکند؟
آنها مرا چه فرض کرده اند؟
انجام این کار در حق من نامردی بود
و سوالاتی مانند اینها.
این سوالات معمولا جوابی ندارند و فقط باعث هدر رفتن انرژی و روحیه فرد میشوند. انرژی خودتان را صرف پاسخ دادن به این سوالات نکنید و آن را برای ادامه راه و کسب موفقیتها در آینده نزدیک نگه دارید. حتی اگر پاسخی برای این سوالات پیدا کنید، بازم هم سودی برایتان نخواهند داشت.
۵ – سوالات درستی از خودتان بپرسید
بجای پرسیدن سوالات بی معنی که حتی پاسخ دادن به آنها هم سودی برایتان ندارد میتوانید سوالات اساسی تری مطرح کنید:
بجای اینکه بپرسید: چرا این اتفاق برای من افتاد؟ بهتر است بپرسید که: چه کنم دوباره این اتفاق برایم نیافتد؟
بجای اینکه بپرسید: چطور جرات کرد این کار را در حق من بکند؟ بهتر است بپرسید: چه کنم کس دیگری جرات نکند در آینده این کار را با من بکند؟
و ….
۶ – مثبت فکر کنید
کار خود را از دست داده اید؟ خیلی بد است، ولی ممکن است باعث شود شما به کار دیگری مشغول شده و آینده بهتری داشته باشید. از کجا معلوم اگر آن کار قبلی را ادامه میدادید آینده خوبی در انتظارتان بود؟
همسر شما خیانت کرده است؟ خیلی خیلی سخت است. ولی ممکن است از او جدا شده و با فرد بهتری آشنا شوید و زندگی شما از این رو به آن رو شود.
۷ – به اندازه بزرگی شکستی که خورده اید، عزاداری کنید
طبیعی است که به دلیل مشکلی که به وجود آمده است ناراحت باشید. چند روز را برای ناراحتی و عزاداری برای این مشکل اختصاص دهید و هر طور که دوست دارید این چند روز را سپری کنید. میتوانید گریه کنید. میتوانید به مسافرت بروید. میتوانید وقتتان را با دوستانتان بگذرانید. فرقی ندارد که شما چطور با این مورد برخورد میکنید. مهم این است که بعد از چند روز عزاداری، به زندگی عادی برگردید.
۸ – فکر انتقام را از سرتان بیرون کنید
برای انتقام گرفتن برنامه ریزی نکنید و وقتتان را برای این کار هدر ندهید. ممکن است در آینده اتفاقی بیافتد که به صورت طبیعی بتوانید انتقام این مشکل را از طرف مقابل بگیرید، ولی تا زمانی که این اتفاق به صورت طبیعی نیافتاده است، فکرتان را مشغول برنامه ریزی برای انتقام نکنید. پیشرفت شما و شکست نخوردن شما میتواند بزرگترین انتقام ممکن است.
نگرفتن انتقام به معنی بخشیدن نیست. نبخشید و فراموش هم نکنید. ولی انرژی خودتان را صرف کشیدن نقشه برای انتقام نکنید و به راهتان ادامه دهید.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/