به گزارش خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، هنوز زمان فراخوان دوازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر تمام نشده بود که حادثه هواپیمای اوکراین پیش آمد و بلافاصله دبیران و داوران تعدادی از رشتهها به صورت گروهی در دنیای مجازی از حضور در این دوره از جشنواره انصراف دادند.
از اولین انصراف تا آخرین استعفا که مربوط به ابراهیم حقیقی دبیر کل جشنواره است، بیشتر از ۲۴ ساعت نگذشت که بزرگترین رویداد تجسمی کشور در پیچ و تاب عجیبی افتاد؛ زیرا به دنبال انصراف سردمداران جشنواره، شرکت کنندهها هم از حضور در جشنواره دلسرد شدند و حتی بعضاً فایل آثاری که ارسال کرده بودند را از روی سایت جشنواره پاک کردند.
بعد از چند روز بلاتکلیفی و اخبار ضد و نقیض، هادی مظفری مدیرکل تجسمی اعلام کرد که با استعفای ابراهیم حقیقی موافقت نشده و او همچنان به کار خود در سمت دبیری جشنواره هنرهای تجسمی فجر ادامه خواهد داد. دیگر خبری از جشنواره تجسمی فجر نبود تا اینکه نشست خبری برگزار و بخشی از جزئیات آن تشریح شد.
در این نشست مظفری از تشکیل شورای هنری خبر داد و ابراهیم حقیقی هم درباره استعفای خود گفت: من آخرین نفری بودم که واکنش نشان دادم و مستقیماً استعفا را بیان نکردم؛ بلکه گفتم دبیر کل جشنواره ای که دبیر و داور ندارد، نمیتواند کار خود را به خوبی انجام دهد.
پس از کشمکش و بالا و پایینهای بسیار سرانجام جشنواره تجسمی فجر در ۲۹ بهمن ماه کار خود را بدون مراسم افتتاحیه و تنها با افتتاح بخشهای نمایشگاهی آغاز کرد. یک روز بعد از افتتاح وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از این رویداد بازدید کرد و بعضاً گلایههایی را درباره خلوتی نمایشگاه از هنرمندان شنید.
گلایههایی که کاملاً بجا و منطقی بود؛ کم شدن تعداد آثار در بخشهای مختلف نمایشگاه نسبت به سالهای گذشته تا فضای نمایشگاهی که پرنده در آن پر نمی زد، گلایه هم دارد. درست است که ما نباید زحمات مدیرکل هنرهای تجسمی و تیم اجرایی را در مدیریت جشنواره با وجود این حجم از مشکلات نادیده بگیریم، اما گلایه ما از دوره دوازدهم جشنواره نیست، گلایه از جایگاه هنرهای تجسمی در جامعه است.
وقتی دوسالانههای مهم و معتبر با دلایل پیش پا افتاده مانند مشکلات مالی، عدم توافق شورای سیاست گذاری و... تعطیل میشوند، چه توقعی داریم که مردم این حوزه را مهم بدانند و برای حضور در فضای نمایشگاه وقت اختصاص دهند؟
همه میدانیم که حوادث اخیر جامعه نه تنها تجسمی بلکه جشنوارههای فیلم، تئاتر و موسیقی فجر را هم تحت تاثیر قرار داد و حواشی مختلف برای آنها پیش آورد، اما مظلومیت تجسمی که حرف دیروز و امروز نیست؛ حرف چند دهه بی توجهی است.
خالی بودن نمایشگاه جشنواره تجسمی فجر از بازدید کننده حتی در روزهای پنجشنبه و جمعه نتیجه انصراف نیست؛ نتیجه ندیدنها و نگفتن هاست. مسئولی که تجسمی را نمیبیند و برای توسعه آن سرمایه گذاری نمیکند و در مقابل هنرمندی که باندبازیها و بهره مندی عدهای خاص از امتیازهای دولتی را میبیند و لب به سخن و شفاف سازی نمیگشاید، در این زنجیره نقش شاه مهره را دارند.
کرونای نوظهور هم بهانهای شد برای مسئولین تا بگویند ما خریدار دعوت کردیم، اما خودشان از ترس کرونا نیامدند و اثر نخریدند! تیر آخر این حواشی را هم خوشنویسی زد که آثار نقاشیخط خود و همسرش را به قیمتهای گزاف دربخش چارسوی هنر به نمایش گذاشته بود. آثاری که میتوان نمونههای کپی آنها را به کرّات در نگارخانهها دید و اصل آنها هم متعلق به استاد حسین زنده رودی و... است؛ و نکته پایان اینکه هنوز هم مشخص نیست شورای هنری که قرار است آثار جشنواره هنرهای تجسمی فجر را داوری کند، دقیقاً متشکل از چه کسانی است؟!
انتهای پیام/