ابوالنجم محمد توفیق بن علی بکری (۱۲۸۷-۱۳۵۱ق) ادیب، شاعر، صوفی و دولتمرد مصری است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بار‌ها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صد‌ها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.

با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.

برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.

ابوالنجم محمد توفیق بن علی بکری (۱۲۸۷-۱۳۵۱ق) ادیب، شاعر، صوفی، اشراف‌زاده و دولتمرد مصری است.

بکری در قاهره به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه‌ای گذراند که پدرش، خدیو توفیق، برای فرزندان خود تأسیس کرده بود. پس از تعطیلی این مدرسه، در ۱۳۰۲ق/۱۸۸۵م، در خانه به تحصیل ادامه داد و دوره دبیرستان را در ۱۸۸۹م به پایان رسانید. مدتی نیز نزد شیخ ازهر انبابی درس خواند و از او اجازه دریافت کرد.

فراگیری علوم نوین و زبان‌های خارجی، به‌ویژه فرانسه، از اموری بود که بکری در کنار علوم عربی و دینی به آن همت گمارد.

پس از مرگ خدیو توفیق، عباس حلمی به حکومت مصر رسید و پس از چند روز عبدالباقی، برادر ارشد بکری نیز از دنیا رفت و همه مناصب وی، به صورت موروثی به بکری منتقل شد و عباس حلمی دوم کرسی‌های «ریاست سادات بکریه»، «ریاست صوفیه» و «نقابت اشراف» را به او تفویض کرد. همچنین به عضویت دائم مجلس قانون‌گذاری و مجمع عمومی انتخاب و خلعت رسمی درجه اول و نشان عالی درجه دوم نیز به او اعطا شد. بکری معتقد بود قواعد دست‌وپاگیر و تشریفات زائد صوفیه باید اصلاح و نظام‌مند شود و کوشید تا این کار را با انتشار مقالات و کتاب‌هایی همچون التعلیم و الارشاد که ویژه آموزش صوفیان بود، پیش بَرد.

او که متوجه حضور فرهنگ‌های بیگانه و شیوع واژه‌های اروپایی در مصر و شام شده بود، به فکر اصلاح زبان و تأسیس انجمنی برای رفع این معضل افتاد. اولین جلسه «فرهنگستان زبان و ادب عربی» در منزلش، به ریاست او و با حضور شخصیت‌های مهمی، چون شنقیطی، محمد عبده، حفنی ناصف و دیگران تشکیل شد. هدف این فرهنگستان پالایش زبان، معادل‌یابی و وضع واژه‌های عربی به‌جای واژه‌های دخیل بود.

بکری در سال ۱۳۱۱ق/۱۸۹۳ به اروپا سفر کرد و ضمن دیدار از شهر‌های پاریس، وین و استانبول با سید جمال‌الدین اسدآبادی نیز ملاقات کرد. این سفر و این دیدار‌ها افکار تازه‌ای در وی به وجود آورد. در استانبول سلطان عبدالمجید از او استقبال کرد و نشان اول عثمانی به او اعطا شد.

در اواخر سال ۱۸۹۵م، محمد توفیق برای اصلاح مقررات با هدف کسب استقلال تلاش‌های بسیاری کرد. عباتس حلمی، که از بلندپروازی‌های بکری برای کسب اعتبار به شدت نگران شده بود، با اقداماتی او را به استعفا از مقام نقابت اشراف مجبور کرد. بدین ترتیب، روابط خدیو و بکری تیره شد.

سرودن قصیده‌ای در وصت پیروزی سلطان عبدالحمید عثمانی در جنگ یونان و چاپ قصیده‌ای در ذم خدیو که ظاهراً به تحریک بکری سروده شده بود و عوامل دیگر باعث شد که بکری را محاکمه کنند، اما حمایت رسمی لُرد کرومر، نماینده انگلیس از بکری سبب تغییر سیاست خدیو و روی آوردن او به ملت‌گرایان شد و بار دیگر، نقابت اشراف در سال ۱۳۲۱ق/۱۹۰۳ به بکری تفویض شد.

بکری در ۱۹۰۷م همایشی با حضور ۶۰ تن از دانشمندان تشکیل داد که یکی از موضوعات آن بررسی علل عقب‌ماندگی مسلمانان بود. پس از لُرد کرومر، اِلدن گرست به جای وی منصوب شد و توانست حمایت عباس حلمی را در تأیید سیاست انگلیس به‌دست آورد. این امر موجب شد که روابط خدیو و بکری دوباره رو به وخامت نهد. اندکی بعد، حسین کامل به ریاست مجلس قانون‌گذاری انتخاب و بکری ناچار به استعفا شد. ریاست طریقه‌های صوفیه را نیز به پسر برادرش، عبدالحمید بکری واگذار کند.

با ترک سمت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، از ۱۹۱۱ میلادی به بعد زندگی علمی و سیاسی بکری نیز عملاً به پایان رسید. اندکی بعد، وی دچار اوهام شد تا حدی که حتی به نزدیک‌ترین اعضای خانواده خود هم اعتماد نداشت. در سال ۱۹۱۲ او را در بیمارستانی در لبنان بستری کردند. وی ۱۶ سال در آنجا بستری بود و در ۱۳۴۷ق/۱۹۲۸ میلادی با تلاش دوستانش به مصر بازگشت و در ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲، در همان‌جا درگذشت.

بکری از آخرین نمایندگان سبک کلاسیک ادب عرب به حساب می‌آید. وی به سبک شعرای عباسی شعر می‌سرود و نثری مصنوع و پرتکلف داشت.

از بکری آثار مهمی به جا مانده است. آثار وی به دو دسته چاپی و خطی تقسیم می‌شوند:

آثار چاپی:

۱. اراجیز العرب، کتابی درباره «رجز» و شرح و تفسیر معانی و لغات رجزسرایان عرب است. این کتاب در ۱۳۱۳ و ۱۳۴۶ق در قاهره چاپ شد.

۲. بیت السادة الوفائیة، در تاریخ سادات وفایی که در ۱۳۲۳ق در قاهره چاپ شد.

۳. بیت الصدیق، در تاریخ سادات بکری که در ۱۳۲۳ق در قاهره به چاپ رسید.

۴. التعلیم و الارشاد، در آموزش صوفیان که در واقع یکی از صوفیان آن را به سفارش بکری نوشته است و در ۱۳۱۷ق در قاهره چاپ شده است.

۵. سحر البلاغة، که در سال ۱۳۴۴ق با شرح عثمان ۱۶۷۵ شاکر چاپ شده است.

۶. صهاریج اللؤلؤ، مجموعه‌ای از نظم و نثر مصنوع با الفاظ غریب است که در ۱۹۰۶ با شرح در قاهره چاپ شده است.

۷. فحول البلاغة، گزیده‌هایی از اشعار هشت تن از بزرگان شعر و ادب عصر عباسی که در ۱۳۱۳ق در قاهره به چاپ رسیده است.

۸. المستقبل للاسلام، در این کتاب مشکلات کشور‌های اسلامی و چشم‌انداز آینده و نیز نقش چشمگیر فرقه‌های صوفی در انتشار اسلام در سده نوزدهم میلادی بررسی شده است. این اثر در ۱۳۱۰ق و ۱۳۶۸ق در قاهره چاپ شده است.

منبع: آنا

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.