به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، عید نوروز عید باستانی ایرانیان است و ما هر سال فرا رسیدن آن را جشن میگیریم.
به مناسبت فرارسیدن نوروز با کمال شفیعی شاعر کودک و نوجوان، گفت و گو کردیم. متن کامل این گفت و گوی را در ادامه می خوانید:
مهمترین اتفاق سال ۹۸ از نظر شما چه بود؟
سال ۹۸ همه اش اتفاق بود. همه این اتفاقات هم مهم بود. اتفاقات غم انگیز زیادی رخ داد اما سال ۹۸ هم مثل همه سالهای دیگر معجونی از حوادث تلخ و شیرین بود. من سعی کردم از همه سختیهای این سال چیزهایی را یاد بگیرم؛ شیوع بیماری کرونا به من یاد داد چقدر نعمتهای زیادی داریم که به آنها توجه نمیکردیم. نعمت دست دادن، نعمت محبت کردن، نعمت دوست داشتن و اینکه چقدر لحظههای با هم بودن ارزشمند است. خود آمدنش هم چیزهایی به ما یاد داد؛ اینکه چقدر میتوانیم در خانه بنشینیم و از کنار هم بودن لذت ببریم. این همه عجله و شتابی که داریم میخواهیم جمع کنیم تا زندگی کنیم، اما اگر خوب نگاه کنیم میتوانیم در خانه بنشینیم به خودمان توجه کنیم. خودمان را ببینیم و در هر محدودیتی موفقیت کسب کنیم.
اصلا فکر کنیم اتوبوس بهار پنچر شده؛ بلیتش کنسل شده است و یک ماه دیرتر میرسد. بهار حتماً میآید. بهار اصلی دل ماست نوع تفکر ماست. اگر به سال ۹۸ نگاه کنم این جمله معروف را باید بگویم که «من همیشه از شکست هایم ممنون هستم، چون چیزهای زیادی به من یاد داد، اما فریب پیروزی هایم را هم نمیخورم» تمام تلخیهایی که برای مردم و خودم در سال ۹۸ به وجود آمد، همه را میتوانم به عنوان یک کلاس آموزشی در نظر بگیرم. در روی یک پاشنه نمیچرخد؛ چه کسی فکر میکرد یک ویروسی در ووهان چین بتواند تمام جهان را تحت تاثیر خود قرار دهد؟ با این حال، سال ۹۸ با تمام اتفاقاتش سال آموزنده و موفقیت آمیزی برایم بود. چهار کتابم تجدید چاپ شد و به چاپ دوم رسید. توانستم خیلی چیزها را بنویسم.
خاطره جالبی از نوروز دارید برایمان بگویید؟
خاطرات زیادی از عید دارم؛ بخشی از آن به دوران بچگی ام برمی گردد و بخشی هم به همین سالهای اخیر. جمع تمام عیدی هایم در سال ۵۵ یا ۵۶ نه تومان شد. شاید تصور نه تومان برایتان سخت باشد؛ اگر صد تومانیها را به ده قسمت کنید و یکی از ده کم کنید نه تومان میشود. با همین پول اولین کتابم را خریدم؛ نام کتاب «کلیه و دمنه» بود. آن کتاب باعث شد کتابخوان شوم و کتاب دغدغه ام در زندگی شود . هیچ وقت فراموش نمیکنم با چه شور و اشتیاقی دنبال کتاب میگشتم.
چهارشنبه سوریهای آن زمان هم با الان متفاوت بود؛ بیشترین عیدیهایی که میگرفتیم تخم مرغهای رنگی بود. در یک روز هفت تا هشت تخم مرغ آب پز را که رنگی شده بود میخوردیم یک فضای کاملاً متفاوت داشتیم. آمدن بهار از یک ماه قبل مشخص بود، چون مردم مهربانتر میشدند. یک فضا و لطف دیگری میان مردم بود. انگار از ۱۵ اسفند به بعد شوق زندگی و حرکتی که در بهار بود، به تمام ذرات جهان وارد میشد. ایام عید امسال فرصت خوبی است که مردم در خانه بنشینند؛ شکرگزار باشند و به چیزهایی که آرزویشان است، بپردازند.
اگر بخواهید از میان هفت سین نوروز یکی را انتخاب کنید، کدامیک را انتخاب میکنید؟
سنجد را انتخاب می کنم؛ سنحد پسر محجوب با قلبی مهربان و ارادهای استوار و محکم است. یک نوع تنوع بافتی در آن دیده میشود. اگرچه سیر خواص زیادی دارد، اما عطر سنجد در اوایل بهار هوش از سر جهان میبرد. با خاصیت درمانی که دارد ان شاء الله عطر سنجد در زندگی مردم جاری باشد.
متفاوتترین عیدی که گرفتید، چه بود؟
متفاوتترین عیدی که گرفتم یک تابلوی خوشنویسی بود با این عنوان «عاشق خویش فراموش مکن». این تابلو را خیلی دوست داشتم و الان هم دوستش دارم. متفاوتترین عیدی هم که دادم کتاب بود. یک اسکناس لای کتاب میگذاشتم و به بچهها عیدی میدادم.
اگر بخواهید به انتخاب خودتان به سینهای سفره هفت سین یک سین اضافه کنید، آن چه خواهد بود؟
اگر میتوانستم به سفره هفت سین چیزی را اضافه کنم یک سین دیگر با عنوان سلامتی را به آن اضافه میکردم. اگر سلامتی میوهای داشت آن را روی سفره هفت سین میگذاشتم.
در روز سیزده بدر برای ادبیات کشور چه آرزویی را به سبزه گره میزنید؟
موقع سبزه گره زدن برای مردم صلح و امنیت در همه زمینه ها، رفاه و دانایی، دوستی و مهربانی را آرزو میکنم. اینها را نه تنها برای کشور خودم بلکه برای همه مردم جهان میخواهم. میخواهم هیچ بچهای طعم نداشتن را نچشد و امکانات برای همه مردم وجود داشته باشد. شادی و مهربانی در قلب همه آدمها شکوفه بزند.
اگر بخواهید کتابی به مخاطبان عیدی بدهید چه کتابی است؟
یک کتاب دارم که تازگی به چاپ دوم رسید و چاپ نخست آن نایاب شده بود. کتاب «به یک زبان عاشق میشویم» عنوان کتابم است که آن را به مردم عیدی میدهم. چون این کتابم یک اثر عاشقانه برای همه است که توسط نشر مروارید منتشر شد. اگر امکانش بود آن را به تک تک مخاطبان هدیه میدادم. عاشقانهترین حرف هایم را نسبت به انسان و مردم در سراسر جهان در این کتاب زدم. به بچهها مجموعهای را به نام «ابرها مسافرند» را هدیه میدهم. این کتاب را نشر سوره مهر منتشر کرده است. در اینجا برای تمام بچهها صلح، عشق، آزادی و شادی را خواستارم.
اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید؟
ما مردم ایران و جهان داریم فرصتهای زیادی را از دست میدهیم؛ قدر فرصت هایمان را بدانیم همه چیز را میتوان با پول خرید تنها چیزی که نمیتوان با پول خرید عمر است. خون میچکد ز خنجر غفلت شبانه روز / از بس که در زمانه خود وقت میکشیم.
خیلی از مردم از عمرشان درست استفاده نمیکنند. اگر به کسی بگویند پدرت تنها شش ماه دیگر زنده است برای زنده ماندن او تلاش زیادی میکند؛ این همان عمری است که فرصت هایش را از دست میدهیم. قدر لحظه هایمان را بدانیم و بدانیم بالاتر از هر ثروتی عمرمان است. طول عمر با سعادت را برای همه مردم و خوشبختی را برای همه مردم جهان میخواهم.
انتهای پیام/