به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، رسیدگی به این پرونده از اوایل آذر سال 93 و با گزارش ناپدید شدن پسر 22 سالهای به پلیس آغاز شد. پدر یاشار این موضوع را به پلیس اعلام کرد و گفت: پسرم دو روز قبل با 100 میلیون تومان پولی که داشت و میخواست با آن سکه طلا بخرد خانه را ترک کرد اما دیگر از او خبری ندارم. برای یافتن پسرم به بیمارستانها و کلانتریها سر زدم اما پیدایش نکردیم دوست و آشنا هم از او خبری نداشتند.با شکایت مرد میانسال تحقیقات به دستور بازپرس جنایی پایتخت برای یافتن یاشار ادامه یافت. اما هیچ رد و سرنخی از پسر جوان به دست نیامد.
فروش سیم کارت
در ادامه بررسیها مشخص شد که یاشار روز حادثه با مردی تماس تلفنی داشته و برای دیدن او خانه را ترک کرده است. در بررسیهای صورت گرفته هویت صاحب خطی که یاشار با آن تماس گرفته بود شناسایی شد. بررسیها نشان میداد سیمکارت متعلق به مرد میانسالی در مشهد است. زمانی که مأموران به سراغ مرد میانسال رفتند مشخص شد که او سیمکارتش را به مرد ناشناسی فروخته است.
کارآگاهان در ادامه تحقیقات دریافتند پدر یاشار یک مغازه جگرکی داشته که آن را به پسر جوانی بهنام امیر اجاره داده است با مشخصاتی که از فروشنده سیمکارت بهدست آوردند تیم جنایی به امیر مستأجر مغازه جگرکی مشکوک شدند. این در حالی بود که بررسیها نشان میداد یاشار روز حادثه به مغازه جگرکی اش رفته بود اما امیر این موضوع را مخفی کرده است.
بدین ترتیب پساز 8 ماه از ناپدید شدن پسر 22 ساله، سرانجام امیر بازداشت شد.پسر جوان ابتدا منکر جنایت شد اما در نهایت به قتل یاشار اعتراف کرد و گفت: یاشار، بچه محلمان بود و مغازه پدرش را نیز اجاره کرده بودم. اوایل آبان سال 93، یاشار از پس اندازش برایم گفت و اینکه قصد خرید خانهای دارد. من هم گفتم بازار مسکن راکد است و چون وسوسه شدم پولهایش را سرقت کنم، گفتم دوستم طلا را به قیمت ارزان میفروشد، میتوانی از این راه سود خوبی بهدست بیاوری.
او ادامه داد: سه روز قبل از حادثه هم به مغازهام آمد و از تصمیمش برای خرید طلا خبر داد و از من خواست با دوستم تماس بگیرم تا برایش طلا بیاورد. همان روز از یکی از مشتری هایم اسلحه شاه کشی به مبلغ یک میلیون و 800 هزار تومان خریدم. با کمک دو کارگر هم یک چاه شش متری داخل مغازه حفر کردم. صبح روز حادثه با یاشار تماس گرفتم و از او خواستم به مغازه بیاید. وقتی او وارد مغازه شد کرکره را پایین کشیدم و یک ساعتی باهم حرف زدیم. ناگهان اسلحهای را که زیر کاپشنم مخفی کرده بودم، بیرون آوردم و دو تیر به او شلیک کردم. بعد هم جسد را داخل چاه انداختم و او را دفن کردم. چهار میلیون تومان از پولها را بابت بدهی به پدرم دادم. برای فرار از عذاب وجدان چند معتاد را برای ترک به کمپ فرستادم و به چند پیرزن هم کمک مالی کردم. باقی پولها را هم برای زنم طلا خریدم و مقداری از آنها هم در حسابم است. بعد از مدتی مغازه را تخلیه کردم و مغازه دیگری در سه راه آذری اجاره کردم.
در دادگاه چه گذشت
با اعتراف متهم جوان به قتل، بلافاصله تیم جنایی راهی مغازه جگرکی شده و جسد یاشار در چاه 6 متری پیدا شد. با بازسازی صحنه جنایت و تکمیل تحقیقات متهم جوان در دادگاه پای میز محاکمه رفت.با توجه به درخواست اولیای دم برای قصاص و اعترافات متهم به جنایت و مدارک موجود در پرونده، دادگاه امیر را به قصاص محکوم کرد.
چندی قبل پسر جوان در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته و پرونده این جنایت بسته شد.
منبع: ایران
انتهای پیام/