به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، انتقال امامت از امام حسین علیهالسلام به برادر ایشان، امام حسین علیهالسلام، یکی از موضوعات و موارد استثنایی در مبحث امامت است. چراکه به اراده الهی، هر امامی فرزند امام قبل از خود بوده مگر امام حسین علیه السلام که به دستور خدای متعال بعد از برادر بزرگوار خود، امام حسین علیه السلام، به امامت رسیدند. این ماجرا که جزء استثناء دین است، در مقاطعی از تاریخ دستاویز و عامل بهانهجویی برخی از امامزادگان شد. چنانکه جعفر فرزند امام هادی علیه السلام و برادر امام عسکری علیه السلام، بعد از شهادت برادر خود ادعای امامت کرد و به جعفر کذاب مشهور شد. نظیر این موارد و نکات خاص در زندگی و امامت حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام موجب شده که سؤالاتی در ذهنها ایجاد شود.
خبررنگار در گفتوگویی که با حجتالاسلام رضا صدر، استاد حوزه و کارشناس دینی، انجام داده به بررسی برخی از این نکات و موضوعات شبهه برانگیز پرداخته است. آن طور که این پژوهشگر اسلامی توضیح میدهد، حضرت حق اراده کرده هر امامی فرزند امام قبل از خود باشد، اما در مورد امام حسین علیه السلام این طور نبوده و امر الهی بر این قرار گرفته بود. همان گونه که خدا اراده کرد نسل هر پیامبری صلب خود او باشد جز نسل پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله که از صلب امیرالمؤمنین است. در این میان یکی از ادله شیعیان، بر بطلان ادعای برخی از امامزادگان که متأسفانه گهگاه در برابر امام حق داعیه امامت داشتند، این بود که طبق اراده خدا و نقلهای معتبر بعد از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام دیگر امامت در دو برادر جمع نخواهد شد و هنگامی که امام حقی از دنیا رفت، اگر برادر او ادعای امامت کند به طور قطع ادعای باطلی است.
ماجرای امامت امام حسین علیه السلام بعد از برادر بزرگوارشان
یکی از پرسشهایی که در مورد امامت امام حسین علیه السلام مطرح میشود، آن است که چرا امامت بعد از امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام منتقل شد و بعدها از فرزندان آن حضرت یکی پس از دیگری به امامت رسیدند؟
مشخص کردن امام در عهده خدای متعال است و بندههای خدا در این امر نقشی ندارند. درواقع خداوند مشخص میکند که کدام یک از بندههای او شایستگی و لیاقت امامت مردم را دارد. این موضوع حتی در اختیار و عهده پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله هم نیست. آن حضرت تنها میتواند ائمه اطهار علیهم السلام را به مردم معرفی کنند. همان طور که در غدیر خم شاهد هستیم که نبی مکرم اسلام، بر اساس دستوری که از سوی خدای تعالی دریافت کردند، حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام را به عنوان امام مردم پس از خود معرفی کردند. بر اساس همین امر الهی هم بود که از مردم برای امام علی علیه السلام بیعت گرفتند.
در مورد سایر ائمه اطهار علیهم السلام هم موضوع به همین صورت است؛ یعنی خدای متعال ائمه را مشخص فرموده و هر امامی تنها میتواند به فرمان الهی، امام بعد از خود را معرفی کند. اراده خدای متعال بر این قرار گرفته بود که امام حسین علیه السلام بعد از امام حسن علیه السلام به امامت برسد.
امام حسین (ع) چگونه فطرس را شفاعت کرد؟
اما این نوع امر الهی که برادر بعد از برادر به امامت برسد در مورد امامان دیگر وجود ندارد.
بله. حضرت حق اراده کرده هر امامی فرزند امام قبل از خود باشد، اما در مورد امام حسین علیه السلام این طور نبوده و امر الهی بر این قرار گرفته بود. همان گونه که خدا اراده کرد نسل هر پیامبری صلب خود او باشد جز نسل پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله که از صلب امیرالمؤمنین است.
البته مقام امام حسن علیه السلام از امام حسین علیه السلام بالاتر است. زیرا بر امام حسین ولایت داشت، اما خدا این گونه اراده کرد که تداوم امامت در نسل امام حسین علیه السلام باشد و دیگر هیچ دو برادری امام نباشند.
ادعای برخی امامزادگان به امامت
گاهی برخی از امامزادگان به همین موضوع برادری امام حسن و امام حسین علیهماالسلام استناد میکردند و بر اساس همین موضوع ادعای امامت میکردند. چطور میشود این ادعا را رد کرد؟
اتفاقاً یکی از ادله شیعیان، بر بطلان ادعای برخی از امامزادگان که متأسفانه گهگاه در برابر امام حق داعیه امامت داشتند، این بود که طبق اراده خدا و نقلهای معتبر بعد از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام دیگر امامت در دو برادر جمع نخواهد شد و هنگامی که امام حقی از دنیا رفت، اگر برادر او ادعای امامت کند به طور قطع ادعای باطلی است.
اهل بیت چه کسانی هستند؟
با این وجود چرا به فرزندان امام حسین علیه السلام اهل بیت میگویند؟
اهل بیت یک معنای خاص دارد که در قرآن به آن اشاره شده است. آنجا که خدای متعال در آیه ۳۳ سوره احزاب میفرماید: «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ به درستی که خداوند مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک و مطهر سازد.»
آن طور که از روایتها و تفاسیر قرآن مشخص میشود، معنی اولیه آیه فقط شامل پنج معصوم بزرگوار یعنی پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حضرت زهرا سلامالله علیها و امام حسن و امام حسین علیه السلام میشود؛ یعنی پنج تن آل عبا. اما طبق اعتقاد ما این معنا شامل ائمه معصوم علیهم السلام از نسل امام حسین علیه السلام هم میشود. یعنی چهارده معصوم اهل بیت خاص هستند.
اهل بیت معنای عام دیگری هم دارد که شامل همه فرزندان و بانوان حرم ائمه اطهار علیهم السلام که در مسیر حق و حقیقت چهارده معصوم باشند، میشود. کما اینکه کاروان اسیران کربلا در بیان محدثین و مورخین و حتی بالاتر از آنها در فرمایش بعضی از ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان اسیران اهل بیت یاد شدهاند. حال آنکه هیچ معصومی جز امام سجاد علیه السلام در میان آنها نبود. بانوان و کودکان امام حسین علیه السلام را با عنوان اسرای آل الله و اهل بیت تلقی میکردند.
در این مورد فرزندان و نسل امام حسن علیه السلام هم جزء اهل بیت محسوب میشوند؟
فرزندان و نسل امام حسن علیه السلام آنهایی که در مسیر حق قرار داشتند هم به این تعبیر جز اهل بیت عام نبی مکرم اسلام صلیالله علیه و آله به شمار میآیند.
روایتهای مختلف درباره تدفین سر مطهر امام حسین علیه السلام
در بعضی از منابع تاریخی نوشته شده که سر مطهر امام حسین علیه السلام همراه پیکر آن حضرت در کربلا دفن شده است. با توجه به اینکه میگویند سر مبارک امام را براى یزید به شام فرستادند، چگونه چنین چیزی ممکن است؟
بعد از پایان واقعه کربلا، ابتدا سر مطهر امام حسین علیه السلام را جدا کردند و توسط «خولی» به کوفه فرستادند، اما در مورد سرهای مطهر بقیه شهدا قبایل مختلف حاضر در این جنایت هر کدام سعی داشت تعداد بیشتری سر را برای تقرب بیشتر نزد عبیدالله با خود همراه داشته باشد.
عصر روز یازدهم محرم که از کربلا حرکت کردند، این سرهای مطهر را به کوفه آوردند و در شهر گرداندند. پس از آن به عبیدالله تحویل دادند و آن ملعون هم بعداً همراه با کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام این سرهای مطهر را به سوی شام فرستاد.
البته نقلهای متفاوتی در ارتباط با سرهای مطهر داریم. در اینکه این سرها را به کربلا برگردانده یا در جاهای دیگر مثل شام و مصر دفن کردهاند، نقلقولهایی به شدت مختلف و متضاد داریم. اما نقلی وجود دارد که فقط سر مطهر امام حسین علیه السلام از دست این جنایتکاران ربوده شد و در کنار پیکر مطهر آن بزرگوار دفن شد. ولی در پذیرفتن و نپذیرفتن این روایات به دلایل متعدد بودن و متضاد بودن آنها نمیتوان هر نقلی را پذیرفت یا رد کرد.
کسانی که در حق امام حسین علیه السلام بیوفایی و ظلم کردند
بیوفاییهایی هم که در حق امام حسین علیه السلام شد، در تاریخ مشهور است. افراد زیادی به آن حضرت نامه نوشته و ایشان را به کوفه دعوت کردند، ولی در نهایت ظلم و بیوفایی آن حضرت را تنها گذاشتند و در مقابل ایشان شمشیر کشیدند. در این میان چه کسانی به آن حضرت نامه نوشتند و بعداً پشیمان شدند؟
در یک دستهبندی کلی میتوان گفت که دو گروه برای آن حضرت نامه نوشتند. یک گروه کسانی بودند که خواص جامعه از جبهه حق محسوب میشدند که بعداً جا زدند و امام حسین علیه السلام را یاری نکردند. کسانی مثل سلیمان بن صرد خزاعی، عبدالله بن وال، مصیب بن نجبه و رفاعه بن شداد بجلی از این گروه هستند.
از این افراد کسی بوده که در کربلا در مقابل امام حسین علیه السلام و در لشکر یزید و عبیدالله بن زیاد حضور داشته باشد؟
خیر. این افراد کسانی بودند که جزء شیعیان محسوب میشدند، ولی به کربلا نرفتند. باید دقت داشت که هرگز شیعهای با جنایتکاران کربلا در شهادت امام حسین علیه السلام همراهی نکرد. اهمال و کوتاهی این گروه در این بود که جا زدند و امام زمان خود را یاری نکردند. ولی هیچ شیعهای نبوده که در کربلا حضور داشته باشد و اقدام به کشتن فرزند رسول خدا صلیالله علیه و آله کرده باشد.
همین افراد بعد از قیام کربلا قیام توابین را به راه انداختند و خودشان هم جزء فرماندهها و سرکردههای این گروه بودند که به خونخواهی حضرت سیدالشهدا علیه السلام برخاستند.
اشاره کردید که دو دسته افراد به امام حسین علیه السلام نامه نوشته و درخواست حضور ایشان در کوفه را کردند و بعدها از این کار خود برگشتند. گروه دوم چه کسانی بودند؟
دسته دوم افرادی بودند که در کوفه زندگی میکردند، آنها هم با این که به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و با خواهش از ایشان درخواست حضور در کوفه را کردند، ولی نهتنها آن حضرت را یاری نکردند و به حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام هم خیانت کردند، بلکه حتی به طمع اموال دنیایی به لشکر منحوس عبیدالله بن زیاد هم پیوستند.
یعنی این افراد کسانی بودند که علیرغم دعوت از امام، بر روی امام شمشیر کشیدند و در صف قاتلان آن حضرت قرار گرفتند. ازجمله این افراد میتوان به کسانی مثال زد مانند عمرو بن حجاج زبیدی، قیس بن اشعث بن قیس، شبث بن ربعی تمیمی، عزره بن قیس احمسی و یزید بن حارث.
ماجرای مقتل نویسی
یک سؤال دیگر در خصوص قیام کربلا مطرح است و آن، اینکه در مقاتل میخوانیم که حتی برخی از جزئیات هم در خصوص قیام امام حسین علیه السلام عنوان شده است. این در حالی است که درباره ده سال اول امامت آن حضرت اطلاعات کامل و این اندازه جزئی در دست نیست. چرا این اندازه جزئیات این قیام مطرح شده و چه کسانی بودند که این مطالب را عنوان کردند؟
در میان همه منابع و مقاتلی که درباره قیام امام حسین علیه السلام وجود دارد، قدیمیترین آنها به اصبغ بن نباته مربوط میشود. او قبلاً یکی از یاران و اصحاب امام علی علیه السلام بود. در مورد این مقتل بعضی از اهل فن عنوان کردهاند که این مقتل نباید به او مربوط باشد بلکه مربوط به فرزند او یعنی قاسم بن اصبغ بن نباته است. از این کتاب در حال حاضر چیزی به دست نیامده است و جای تأسف است که از بین رفته است.
از دوران امام زینالعابدین علیه السلام و دوران بعد از آن حضرت هم بعضی از بزرگان و افرادی که به اهل بیت علیه السلام علاقهمند بودهاند، مقتل درباره امام حسین علیه السلام نوشتند. این مقاتل هم عموماً از بین رفتند. در این میان قدیمیترین مقتلی که هنوز هم اثری از آن باقی مانده، مربوط به ابومخنف لوط بن یحیی است که در اواسط قرن دوم هجری آن را ثبت کرده است.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/