به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
میرزا محمدمهدی، فرزند محمدنصیر، در استراباد متولد شد. سال تولد وی در منابع ذکر نشده است. برخی مورخان، از جمله واله داغستانی، نام وی را «میرزا مهدی کوکب» ذکر کردهاند.
او در روزگار شاه سلطان حسین صفوی «باغبانباشی» بود. وقتی که اشرف افغان در شعبان ۱۱۳۷ به قدرت رسید، استرابادی برای وی شعری گفت که آن را بر سکه زدند. میرزا مهدی مدتی هم در استراباد در خدمت فتحعلی شاه قاجار (متوفی ۱۱۳۹ق) بود.
در سال ۱۱۴۲ق که نادر به اصفهان وارد شد میرزا مهدی استرابادی از طرف خود و اهالی استراباد تهنیتنامهای برای نادر نگاشت. در نوروز همان سال که نادر به فرمانروایی خراسان رسید، میرزا حکومت را به او تبریک گفت و از همان موقع جزء ملازمان نادر درآمد و سمت وقایعنگاری و منشیگری او را برعهده گرفت. استرابادی در آثار خود اشاره کرده است که در سفر نادرشاه به اصفهان در ذیالقعهده ۱۱۴۶ در ملازمت وی بوده است.
همچنین وی در محاصره گنجه در ۱۱۴۷ق با سمت منشی، همراه نادر بوده است. استرابادی در دربار نادر روزبهروز تقرب و منزلت بیشتر پیدا میکرد، بهطوریکه در رمضان ۱۱۴۸ مأموریت یافت با کالوشکین، نماینده دائمی روسیه در ایران، درباره روابط خارجی ایران و روسیه مذاکره کند (دائرةالمعارف بزرگ، همانجا). وی با نمایندگان کمپانی هند شرقی انگلستان نیز ملاقاتی کرد. به گفته محمدکاظم مروی، هنگامی که نادر در شوال ۱۱۴۸ در دشت مغان تاج شاهی بر سر نهاد، استرابادی هم به سمت «منشی دیوان اعلی» منصوب شد. چند ماه بعد از تاجگذاری، نادر وی را به مقام «منشیالممالکی» منصوب کرد. مقام وی نزد نادر چنان بود که نمایندگان سیاسی روسیه در ایران او را نخستوزیر ایران میدانستند.
نادر در سال ۱۱۵۲ به هندوستان لشکرکشی کرد و استرابادی هم همراه نادر به هند رفت و در مذاکرات خصوصی نادر و محمدشاه گورکانی حضور داشت. محمدشاه الماس درخشانی به وی هدیه داد که بعدها نادر از او گرفت.
در سال ۱۱۵۴ق نادر به استرابادی مأموریت داد تا کتب مقدس یهودیان و مسیحیان را به فارسی ترجمه کند. در سال ۱۱۵۶ق میرزامهدی هنگام ملاقات نادر با علمای نجف حضور داشت. نادر سعی میکرد که در این جلسه مذهب شیعه جعفری را به منزله مذهب پنجم اسلامی رسمیت ببخشد. وثیقهنامه این جلسه را میرزا مهدیخان نوشت.
در شعبان ۱۱۵۹/اوت ۱۷۴۶، از طرف دولت عثمانی شخصی به نام نظیف مصطفی مأمور مذاکره و مصالحه با دولت ایران شد. استرابادی یکی از پنج نفری بود که به نمایندگی نادر مأمور مذاکره با نظیف بود. این مذاکرات که در ساوجبلاغ صورت گرفت، به صلح انجامید و متن فارسی صلحنامه را نیز میرزا مهدی استرابادی نوشت.
او در ۱۰ محرم ۱۱۶۰، همراه با مصطفی خان شاملو، به سوی بغداد روانه شد تا صلحنامه را به امضای سلطان محمود اول عثمانی (حکومت: ۱۱۴۳-۱۱۶۸ق) برساند. آنها ابتدا در مرز ایران و عثمانی با هیئت عثمانی دیدار کردند و سپس در ۱۸ جمادیالآخر ۱۱۶۰ به طرف بغداد رفتند، در حالی که نادر در ۱۱ جمادیالآخر ۱۱۶۰ در خبوشان به قتل رسیده بود. هیئت ایرانی در ماه رجب به بغداد رسید، ولی قبل از ترک بغداد به قصد استانبول، خبر قتل نادر به آنها رسید. احمد پاشا، والی بغداد، هیئت ایرانی را از ادامه مأموریت باز داشت و آنها را به ایران برگرداند.
بعد از قتل نادر، از زندگی و فعالیتهای استرابادی آگاهی چندانی در دست نیست. دستنوشته خود او در پشت مجموعهای از احکام و فرمانهای موجود در کتابخانه ملک نشان میدهد که وی در رمضان ۱۱۶۰ در بغداد بوده است. در برخی منابع عثمانی آمده است که ابراهیم شاه افشار، برادرزاده نادر، در سال ۱۱۶۲ق به میرزا مهدیخان مأموریت داد تا همراه مصطفیخان شاملو راهی استانبول شدند.
بعد از مرگ نادر، استرابادی به حج رفت، ولی تاریخ دقیق آن مشخص نیست. وی در اواخر عمر کارهای دولتی و سیاسی را کنار گذاشت و به کامل کردن تألیفات خود پرداخت. تاریخ دقیق مرگ گوی نیز روشن نیست، اما به استناد قطعه شعر موجود در پایان کتاب سنگلاخ میتوان گفت که وی تا ۱۱۷۳ق زنده بود.
میرزا محمدمهدیخان استرابادی در سیاست، امین و کارگشا بود. وی منشی توانا و وقایعنگار چیرهدستی بود. کتابخانه بزرگی شامل نسخههای خطی فارسی، عربی و ترکی و مجموعه مفصلی از خطوط استادان بزرگ خوشنویس در اختیار داشت. مجموعه خطهای میرعماد را جمع کرده بود و مهر خودش (میرزامهدیخان) را بر پشت آنها زده بود. استرابادی این کتابخانه نفیس را وقف فرزندانش کرد. این وقفنامه جزء منشآت وی به چاپ رسیده است.
محمدتقی بهار آثار میرزا مهدیخان را بر اساس شیوه نگارش آنها به سه دسته تقسیم کرده است:
۱. نثر بسیار پیچیده و متکلف که آن را در دره نادره میتوان دید؛
۲. نثر میانه، این نثر در جهانگشای نادری دیده میشود؛
۳. نثر لطیف و ساده، دیباچه منشآت به این نثر است.
به جز درّه نادره و جهانگشای نادری آثار دیگر استرابادی عبارتاند از:
۱. منشآت، مجموعهای از نامهها و احکام؛
۲. مبانی اللغة، مقدمهای بر کتاب سنگلاخ درباره صرف و نحو زبان ترکی جغتایی. تاریخ تألیف کتاب زمان نادرشاه است. دنیس راس این کتاب را در سال ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م در کلکته منتشر کرد. همچنین شیخ محمدصالح اصفهانی این کتاب را مختصر کرده و در ابتدای کتاب خود به نام آل تغمای ناصری (فرهنگ ترکی - فارسی) آورده است که در تهران و تبریز چاپ سنگی شده است.
۳. سنگلاخ، فرهنگی از لغات ترکی جغتایی به فارسی، شامل واژههای دشوار اشعار امیر علیشیر نوایی (متوفی ۹۰۶ق/۱۵۰۰م)، وزیر معروف تیموریان. استرابادی در مورد نام کتاب گفته است که «صلابت الفاظ و صعوبت لغات» باعث شده است که نام این کتاب را سنگلاخ بگذارد. این کتاب به کوشش جرارد کلاوسن همراه مبانیاللغة در لندن، در ۱۳۳۹ش/۱۹۶۰م، انتشار یافت.
۴. دیوان اشعار، برخی مورخان استرابادی را ملکالشعرای نادرشاه دانستهاند، اما اشعار اندکی از وی باقی مانده است. نسخهای با عنوان دیوان میرزامهدی منشی وجود دارد که در آن قصایدی در ستایش پیامبر و امامان و نیز مولود نادرشاه و ورود او به مشهد بوده است.
۵. وقایعنامه، میرزامهدی رویدادهای هر سال را گردآوری میکرد، در حال حاضر از وقایعنامه اثری به جا نمانده است.
۶. ظواهر الطبیعة، که در سال ۱۸۸۸ در حیدرآباد دکن به نام وی (میرزا مهدی استرابادی) به چاپ رسید (مشار، ج ۳، ص ۳۴۷۸).
منبع: آنا
انتهای پیام/
فقط اون فتحعلیشاه قاجارش با عقل جور درنمیومد