به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سالهای آخر جنگ جهانی دوم همراه بود با ظهور سلاحهای جدید جنگی؛ مهمتر از همه موشک بود و بعد بمب اتم. قارچهای اتمی بر فراز شهرهای ژاپنی هیروشیما و ناکازاکی تنها اهداف سیاسی را دنبال میکردند، زیرا اوضاع ژاپن در مرداد ۱۳۲۴، نیازی به استفاده از چنین سلاحهای کشندهای از دیدگاه نظامی نداشت. این تنها یک قدرتنمایی از سوی آمریکا بهشمار میرفت و این در حالی بود که روسها دستشان از چنین ابزار جنگی نیرومندی خالی بود.
ظهور سلاحهای اتمی تهدیدی جدی برای اتحاد جماهیر شوروی سابق از سوی آمریکا به حساب میآمد. برای حل این مشکل روسها باید به دو کار موازی دست میزدند: ساخت سلاحهای اتمی و وسایل مطمئن برای رساندن آنها به اهداف دور.
آمریکا پس از ساخت بمبهای اتمی، نگرانی زیادی برای حمل آنها به نقاط حساس شوروی نداشت، زیرا صاحب پایگاههای نظامی متعددی در نزدیکی آن کشور بود. در این شرایط، با حکم شورای وزیران شوروی سابق، کمیته ویژهای برای فناوری سامانههای موشکی ایجاد شد. یکی از نخستین تصمیمها، ساخت یک پایگاه پرتابهای موشکی جدید بود، زیرا کاپوستین یار - پایگاهی که در آن زمان فعالیتهای موشکی در آنجا صورت میگرفت - شرایط لازم را برآورده نمیکرد. موشکهایی که برد پروازی آنها برای رسیدن به آمریکا کافی نبود.
سال ۱۳۳۳، کمیته مرکزی حزب کمونیست و شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی سابق، مسائل مربوط به آزمایش موشکهای بالستیک بینقارهای را در دستور کار خود قرار داد. کمیسیونی تشکیل شد که مکان ساخت پایگاه پرتاب مناسب برای پرتاب موشک را مشخص کند. این کمیسیون چند منطقه را مورد بررسی قرار داد؛ قفقاز شمالی، منطقه ولگا، قزاقستان و بعد از بحثهای فنی متعدد به دولت پیشنهاد داد پایگاه در منطقه بیابانی شرق دریای آرال در منطقه کیزل اوردای قزاقستان، در نزدیکی روستای تیوراتام ساخته شود.
در دهه ۱۳۳۰ این روستا محلی بود که حتی قطارها در آنجا توقف کوتاه هم نداشتند و تنها وسیله حملونقل، شتر بود. در ایستگاه متروکه راهآهن، چند چادر ترکمنی و سه ساختمان آجری وجود داشت، یک برج آب و چند خانه خشتی قدیمی.
چرا بایکونور؟
تیورا تام در زبان قزاقی به معنی «مکان مقدس» است. میگفتند که روزگاری در آنجا شهرکی به نام «تور» بوده که مرد مقدسی به همین نام، از نوادگان چنگیزخان آن را ساخته است. تیورا در اثر حادثهای غمانگیز، در رودخانه «سیر دریا» غرق شد. جسدش را در این مکان دفن کردند. «تام» در زبان قزاقی به معنی خانه یا آرامگاه است. به این ترتیب بود که آنجا تیورا تام نام گرفت.
واژه «بایکونور» در زبان قزاقی مفهومی طولانی و عجیب دارد: «سرزمینی سرشار از باد خنک، پر از خرگوش قهوهای» بایکونور بهعنوان نام پایگاه پرتابهای فضایی در سال ۱۳۴۰ اعلام شد. زیرا برای ثبت رسمی پرواز یوری گاگارین در فدراسیون بینالمللی حملونقل هوایی (FAI) لازم بود محل پرتاب مشخص شود، اما روسها در این مورد هم پیچیده عمل کردند و برای پنهانماندن محل تیوراتام، آن را به اسم بایکونور به ثبت رساندند که در حقیقت هیچ ربطی به تیورا تام نداشت!
اما چرا کمیسیون این مکان دور افتاده با طبیعتی خشن و آب و هوای شدید بیابانی را برای ساخت یک پایگاه فضایی انتخاب کرد؟
دلایل زیادی وجود داشت. نخست آن که وقتی یک موشک به فضا پرتاب میشود هرچه به استوا نزدیکتر باشد، توان بیشتری برای رسیدن به ارتفاعات پیدا میکند. گردش زمین به حول محور خود به هر جسمی که در مسیر موافق حرکت کند سرعت بیشتری میدهد. این سرعت در خط استوا ۴۶۵ متر بر ثانیه و در عرض جغرافیایی بایکونور حدود ۳۱۶ متر بر ثانیه است. به این دلیل در نیمکره شمالی، هر چه موشک از نقطهای جنوبیتر پرتاب شود، سرعت بیشتری از چرخش زمین دریافت میکند.
علاوه بر این، نیاز به یک محوطه وسیع برای فرود قسمتهایی از موشک است که در ارتفاعات بالا و بهدنبال تمامشدن سوختشان، جدا شده و سقوط میکنند. به همین دلیل پایگاه پرتابهای موشکی باید از مناطق مسکونی دور باشد. دوری از شهرها، وجود رودخانه سیر دریا و تقریبا ۳۰۰ روزِ بدون ابر و هوایی آفتابی از دیگر مزایای بایکونور بود.
ساخت پایگاه فضایی
برای ساختوساز پایگاه فضایی، سرهنگ گئورگی شووبنیکف، بهعنوان مدیر منصوب شد. در مرحله اول، گروهی از تیپ ۷ مهندسی سیمفروپل را به منطقه فرستادند که در نبردهای استالینگراد و سواستوپل کارهای مهمی را در زمینههای ساختمانی به انجام رسانده بودند. این گروه در ۲۲ دی ۱۳۳۳ وارد تیوراتام شدند. تا خرداد سال بعد، بیش از ۳۰۰۰ سرباز و افسر از تیپ تاشکند به آنها پیوستند.
به دلیل دورافتاده بودن مکان، تا زمانی که امکانات مسکونی ساخته نشده بود، افراد در واگنهای فرسوده و چادرهای نصبشده در محوطه باز زندگی میکردند. آنها از هر نظر در مضیقه بودند، حتی بیشتر از جبهههای جنگ و آب جیرهبندی را از رودخانه میآوردند. نائوم نارولیانسکی، از مهندسان بایکونور تعریف میکند در گرمای بیابانی تیوراتام و نبود امکانات زیستی مناسب، بعضی از کارگران، برای استراحت به سایه سرد زیر کامیونها پناه میبردند و مار و عقربها هم از این سایه، بدشان نمیآمد! به این ترتیب عدهای هم دچار گزیدگی میشدند.
حمل وسایل مورد نیاز با کامیون صورت میگرفت و عبور کامیونها روی زمین کمکم، شیارهای عمیق و چاله بهوجود میآورد و مانع حرکت میشد. بالاخره وضعیتی پیش آمد که ناهمواریهای زمین نمیگذاشت کامیونها بتوانند حرکت کنند و مجبور شدند راهآهنی را به تیوراتام بکشند که خودش ریلهای بعدی را با جرثقیل به نقطه نصب میرساند و بعد از آماده شدن هر قطعه، روی همان ریل، چند متری جلو میآمد.
سربازان و کارگران نمیدانستند در این بیابان برهوت چه میسازند. ساخت و سازی غیرمعمول که نه شباهتی به کارخانه داشت و نه سد و نیروگاه! این سوال برای همه مطرح بود: ما چه میسازیم؟!
بالاخره روزی رسید که همه را جمع کردند تا به این سوال پاسخ داده شود. گفتند «سرمهندس طراح» به بایکونور آمده است. هیچکس او را نمیشناخت. مردی با قد متوسط، چهارشانه و نگاهی نافذ روی سکو ایستاد و سربازان و کارگران را مخاطب قرار داد و گفت: شنیدهام که خیلیها میپرسید ما چه میسازیم؟ من امروز به شما جواب میدهم!
همه گوشهایشان تیز شد تا پاسخ سوالشان را بشنوند و او گفت: شما «فردا»ی کشورتان را میسازید.
همین جمله کوتاه که اهمیت کار را نشان میداد برای ایجاد انرژی و نشاط کاری در نیروها کافی بود. بعدها او را شناختند، او سرگئی کارالیف بود؛ کسی که تاریخ فضانوردی جهان مدیون دانش و مدیریت بینظیرش است. در مدت کوتاهی، ساختمانهای متعدد، جادهها، راهآهن، تأسیسات ذخیره سوخت موشک و خطوط برق و آنچه بعدا معلوم شد «سکوی پرتاب» نام دارد، ساخته شد.
سرانجام روزی رسید که سازندگان بایکونور، به ساخته دست خود افتخار کنند: ۱۲ مهر ۱۳۳۶ که نخستین ماهواره جهان، اسپوتنیک ــ ۱ از سکوی پرتاب این پایگاه، راهی مدار زمین شد و صدای «بیب، بیب» فرستنده رادیویی آن در سراسر جهان به گوش رسید. البته این آغاز کار بود.
پرواز لایکا، نخستین موجود زنده در فضا، کاوشگرهای تحقیقی ماه و زهره، پرتاب یوری گاگارین، نخستین فضانورد جهان، اولین ایستگاه فضایی مداری و بسیاری دیگر از اتفاقات به لطف بایکونور در تاریخ فضانوردی رخ داد.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/