به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در روزگاری نه چندان دور در اردیبهشت ماه سال ۱۲۷۶ شمسی در تهران عالمی دیده به جهان گشود که آوازه و شهرتش علاوه بر شبه قاره هند در کل جهان اسلام پیچیده بود.
تهران، زادگاه یک عالم تقریبی
سیدمحمد اشرفی شیرازی معروف به سلطانالواعظین که نسبش به امام موسی کاظم (ع) میرسید تحت لوای پدر فاضل و روحانی خویش سیدعلیاکبر معروف به اشرف الواعظین شیرازی معارف حقه اسلام را آموخت و از همان کودکی با مفاهیمی مانند تقریب، وحدت، همبستگی آشنا شد.
مدارج بالای علمی را نیز نزد اساتید معززی نظیر آیات عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمد حجت، سیدمحمدتقی خوانساری و محمدعلی شاه آبادی در جوار بارگاه کریمه اهل بیت (س) تلمذ کرد و بعد از مدتی برای تکمیل علم و دانشش به کشورهای عراق، سوریه، فلسطین، اردن، مصر، پاکستان و هندوستان سفر کرد.
در همین سفرها با گروههای بسیاری از یهودیان، مسیحیان، برهمائیان و مسلمانان اهل سنت به بحث و مناظره در مسائل دینی و مذهبی پرداخت که نتیجه این سفرها در چندین جلد کتاب مانند «شبهای پیشاور»، «صد مقاله سلطانی» و «گروه رستگاران» انعکاس یافته است.
عالم ایرانی که در مناظره با گاندی پیروز شد
نقل میکنند سلطان الواعظین در ربیع الاول سال ۱۳۴۵ هجری قمری در حالی که بیش از سی سال نداشت، بعد از سفر حج از طریق دریا به کراچی پاکستان و برخی شهرهای مهم هند از جمله بمبئی، لاهور، پنجاب، حیدرآباد رفته و بنا به درخواست دوستان خود، جلسات مناظره متعددی با علمای هندو و سایر مذاهب اسلامی برگزار کرد. نکته جالب اینکه در همین جلسات با ماهاتما گاندی دیدار و در مناظره بر او پیروز شد که جریان این مناظره در روزنامههای آن زمان هند چاپ شد.
رابطه کتاب «شبهای پیشاور» با شهرت سلطان الواعظین
شاید بتوان گفت بیشتر شهرت سلطان الواعظین به خاطر کتاب «شبهای پیشاور» باشد. چرا که وی به قصد سخنرانی و خطابه راهی پیشاور شده بود. در سلسله نشستهایی که با حضور جمع زیادی از مردم پیشاور و حومه آن و نیز عدهای از علمای شیعه و سنی در امامباره (حسینیه) مرحوم عادل بیک برگزار میشود، این عالم شیعه مباحثی در زمینه خلافت، ولایت و عقاید شیعه مطرح کرد که در پایان یکی از این سخنرانیها ۲ نفر از علمای کابل به نامهای حافظ محمد رشید و شیخ عبدالسلام خواستار انجام مناظرههای متعدد میشوند که این جلسات از شب جمعه ۲۳ رجب ۱۳۴۵ هجری قمری به مدت ۱۰ شب به طول انجامید.
از آنجایی که در پیشاور و شهرهای اطراف آن، مذاهب مختلف اسلامی در کنار هم زندگی میکردند و با یکدیگر در ارتباط بودند، چنین محفلی با استقبال زیادی رو به رو شد و نتیجه این مناظرات در روزنامههای محلی آن زمان منتشر شد. البته آنچه ثمره جاوید این مناظره پر ارج به شمار میآید، انعکاس این مناظرهها در کتاب «شبهای پیشاور» با تأیید خود سلطان الواعظین است.
آن مدافع حریم ولایت که پس از سالها تلاش خستگیناپذیر در سالهای آخر عمرش قریب به ۱۰ سال با تشدید بیماری قلبی مجبور به خانهنشینی شد، سرانجام در روز جمعه ۱۶ مهرماه ۱۳۵۰ شمسی روح پاکش در تهران به ملکوت اعلی پیوست و پیکر مطهرش پس از انتقال به قم، با تشییع با شکوهی توسط علماء و فضلای حوزه علمیه در جوار بارگاه نورانی حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپرده شد.
سلطانی که هبه یک یهودی را پس داد
برخی از موثقین درباره طبع بلند و اوج اعتقادی این فاضل روحانی نقل میکنند: مرحوم سلطان الواعظین در اواخر عمر ـ که به بیماری قلبی شدیدی مبتلا بود ـ نیاز به معالجه پیدا کرد. فرزند او با یکی از یهودیهای متمکن تهران آشنا بود. این شخص یهودی که از طریق فرزند، پدر دانشمندش را میشناخت، یک چک سفیدامضاء به او میدهد و میگوید: این را به پدرت بده و بگو به هر کجا که میخواهند برای معالجه بروند. من تمام هزینه آن را خواهم پرداخت.
پسر سلطان الواعظین به پدرش این مطلب را انتقال میدهد. سید هم در جواب میگوید: من که یک عمر نوکر حضرت سیدالشهدا (ع) بودهام، حالا بیایم و از یک یهودی برای معالجه مریضیام پول بگیرم؟ و چک سفید را به صاحب آن پس میدهد.
منبع: فارس
انتهای پیام/