شکوه ایثار و از خودگذشتگی در افرادی تجلی عینیت پیدا کرده که با انتخاب شغل معلمی چراغ راه فرزندان سرزمینم و آینده روشن کشور می شوند.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از همدان؛  هفته معلم بهانه خوبی برای قدردانی از انسان های است که با آموزش و پرورش فرزندان این سرزمین  آینده روشن پیش روی آنان قرار می دهند.

معلمی شغلی از جنس عشق و ایثار

افرادی از جنس عشق و ایثار که با از خودگذشتگی چراغ راه فرزندانمان هستند و آینده روشن را برای کشور رقم می زنند.

در گوشه و کنار این کشور هستند معلمانی که با ایثار و از خودگذشتگی خود جان شیرین خود را به خطر می اندازند تا کودکی را که رسم امانت به او سپرده شده  نجات دهد.

افرادی که با وجود مشکلات جدی شخصی با تمام عشق گوهر وجودی خود را بین دانش آموزان که همچون فرزندان خود او هستند انفاق می کند.

معلمی شغلی از جنس عشق و ایثار

 

دومین مدرسه بشر دوست کشور به نام معلم نهاوندی

معلم نهاوندی دومین مدرسه بشر دوست کشور  را در روستای تکه نهاوند را به نام خودش کرد.

معلم

ماجرا از این قرار بود که ۷ سال پیش و درست در همین روزهای اردیبهشت خانم فاطمه مولوی به همراه همه معلمان و دانش آموزان مدرسه شهید ثانی روستای تکه نهاوند به یک اردوی دانش آموزی در سراب گاماسیاب می‌روند که یک دانش آموز دختر کلاس چهارم ابتدایی به نام آتنا زرینی در کنار رودخانه خروشان و پر از آب بهاری سرش گیج می‌رود و به داخل آن سقوط می‌کند با صدای داد و بیداد دانش آموزان معلم دلسوز و فداکار سرکار خانم مولوی بدون اینکه شنا بلد باشد خود را به داخل رودخانه می‌اندازد و آتنا را نجات می‌دهد

اما خانم معلم خود اسیر تنداب رودخانه می‌شود رودخانه گاماسیاب نهاوند او را یک و نیم کیلومتر با خود می‌برد، اما با لطف خدا و کمک یک رهگذر که در کنار رودخانه در حال شستن ماشین خود بود از آب گرفته می‌شود و به طور معجزه آسایی نجات پیدا کرد.

معلم

خانم مولوی در آن سال به عنوان معلم فداکار کشور معرفی شد و به خاطر این رشادت او ،از طرف سازمان جمعیت هلال احمر استان مدرسه شهید ثانی روستای تکه نهاوند به عنوان دومین مدرسه بشر دوست کشور معرفی شد.

او در مورد شرح آن اتفاق در اردیبهشت سال ۹۲ می‌گوید؛

صبح یک روز بهاری دانش‌آموزان مدرسه ابتدایی شهید ثانی در روستای تکه نهاوند که اتفاقا معلم کلاس چهارم و دوم آن بودم را برای برگزاری اردوی سالانه به همراه معلمان و رئیس مدرسه و رئیس انجمن اولیا و مربیان به سراب گاماسیاب نهاوند بردیم.

همه چیز به خوبی در حال طی شدن بود که ناگهان صدای داد و فریاد دانش آموزان ، گردش شیرین و بازی کودکانه بچه‌های مدرسه را تلخ کرد.

خانم معلم آتنا را آب برد...

مولوی بیان کرد: آتنا زرینی دانش‌آموز پایه چهارم ابتدایی برای شستن دست‌هایش به کنار رودخانه گاماسیاب می‌رود و با دیدن خروش آب، وحشت کرده و به داخل رودخانه سقوط می‌کند.

معلم

او در ادامه بیان کرد: ناگهان متوجه فریاد زدن او در رودخانه شدم و در یک لحظه تصمیم گرفتم برای نجات آتنا تن به آب بزنم و خود را به کانال پر‌آب گاماسیاب پرت کردم و در آن لحظه فقط تلاشم نجات آتنا بود و حتی به مردن خودم هم فکر نکردم.

معلم فداکار نهاوندی افزود: بعد از این ماجرا به عنوان نخستین معلم فداکار و  بشردوست استان و کشور معرفی و ثبت تاریخ شدم و همه این‌ها را لطف خدا می‌دانم.

 معلم معلولی که اشتباهی معلم شد

 معلم معلولی که می‌گوید : به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم شغل معلمی بود.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از همدان؛ راویی این گزارش فردی است که به علت شرایط خاص جسمانی هیچ وقت فکر معلم شدن را نمی کرد، اما روایتی جالب از نخستین روز معلمی خود دارد. 

هنوز صدای تق‌تق عصاهایم در نخستین قدم‌ها پیش از ورود به کلاس درس را به یاد دارم.

برای من به عنوان یک دختر جوان دارای معلولیت که تا قبل از آن هرگز به شغل معلمی فکر هم نکرده بود، لحظات دلهره‌آوری در حال رقم خوردن بود چند بار پشت سرم را نگاه کردم.

معلم

 فرشته امرایی خانم معلم گزارش ما می گوید: هر لحظه که به کلاس درسم نزدیک‌تر می‌شدم ضربان قلبم تندتر می‌زد به دو قدمی کلاس درس که رسیدم پشیمان شدم می‌خواستم برگردم با خودم گفتم من کجا و تدریس کجا...

من برای کنترل هیجان‌های مهارنشدنی بچه‌های کلاس اول ساخته نشده بودم.

اما با توکل به خدا یک لحظه در کلاس را باز کردم با بهت به بچه‌ها نگاهی انداختم و وارد شدم همان لحظه مبصر، برپا داد دانش‌آموزان برخاستند فکرش را هم نمی‌کردم که نیم ساعت بعد همه چیز برای من و دانش‌آموزان حالت معمولی به خود بگیرد.

عصا‌ها و معلولیتم محو شده بودند از رفتار بچه‌ها متوجه شدم که از حضور من خوشحالند یکی از شیرین‌ترین روز‌های زندگی‌ام در لبخند گرم دانش‌آموزان و عشق بی‌دریغ من به آن‌ها رقم خورد.

خانم امرایی بیان کرد: از بچگی دوست داشتم نویسنده شوم، اما اتفاقی به سمتی رفتم که زیباترین احساسات را نثار زیباترین گل‌های زندگی می‌کنم.

این معلم سختکوش گفت: در تیرماه ۱۳۵۰ در نهاوند به دنیا آمدم از ۷ ماهگی به علت تب شدید به فلج اطفال هر دو پا مبتلا شدم در تهران چند مرحله عمل روی پاهایم صورت گرفت که تا حدودی بهتر شدم، اما پای چپم خوب نشد و از ۵ سالگی با عصا خو گرفتم در دوران تحصیل چه در مدرسه و دانشگاه با وجود اعتماد به نفس بالایم هیچ نگاه ترحم‌آمیزی به من نشد، همه این‌ها را مدیون خانواده‌ام هستم که با نوع تربیتشان مرا قوی بار آوردند.

او خطاب به معلولان می‌گوید: از گوشه گیری و انزوا پرهیز کنند، زیرا من در طول دوران تحصیل همواره سعی داشتم از گوشه‌گیری پرهیز کنم، به همین خاطر رابطه خوبی با همکلاسی‌هایم برقرار کردم و دوستان زیادی به دست آوردم ، سال ۷۱ در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، همان سال در دانشگاه آزاد بروجرد قبول شدم و در رشته ادبیات فارسی لیسانس گرفتم و بعد جذب آموزش و پرورش شدم.

خانم معلم  بیان کرد: مدیریت من در طول تدریس خوب بود و با وجود رابطه صمیمانه‌ام با بچه‌ها، کلاس‌هایم نظم خاصی دارند بین من و بچه‌ها احترام و دوستی توامان است.

او ادامه داد: در کلاس درس او دانش‌آموزان هیچ وقت با صدای بلند صحبت نمی‌کنند.

خانم امرایی گفت: بچه‌های روستا ساده و صمیمی هستند و احساساتشان پاک و لطیف است همیشه فکر می کنم کار با این بچه‌ها پاداشی است که خداوند به من هدیه داده است.

این معلم نهاوندی گفت: یکی از روش‌های تدریس من این بود که آخر سال تحصیلی از بچه‌ها می‌خواستم هر نظری در مورد من دارند بنویسند و غالب نظراتی که می‌نوشتند مثبت بود.

او افزود: یک بار در یکی از نوشته‌ها خواندم که خانم فرشته از شما ممنونیم که با این پای شکسته به ما درس می‌دهید عموی من پایش شکسته بود بعد از دو سه ماه خوب شد، اما شما هنوز خوب نشده اید این مطالب نشان از احساس کودکانه و سرشت پاک دانش آموزان دارد.

در پایان لازم به یاد آوری است شهرستان نهاوند  بیش از ۲ هزار و ۴۰۰ فرهنگی شاغل و بیش از یک هزار و ۵۰۰ بازنشسته دارد.

در این شهرستان نیز  نزدیک به ۳۰ هزار دانش آموز در ۲۴۷ واحد آموزشی مشغول به تحصیل هستند.

این نکته لازم است بگوییم شهدای فرهنگی حق بزرگی بر گردن مردم دارند چراکه سنگر‌های تعلیم و تربیت و جهاد و جنگ را با هم حفظ کردند تا نه یک وجب از خاک کشور به دست دشمن بیفتد.

یکی ار این شهدا شهید فرهنگی شاخص سال کشور حاج محمد طالبیان معلم شهیدی که هم سلولی مقام معظم رهبری بود و در وصف جایگاه رفیع این شهید بزرگوار همین بس که مقام معظم رهبری چند سال پیش در دیدار با برگزارکنندگان کنگره شهدای استان همدان از او به نیکی یاد کرده و گفتند که در دوران مبارزات انقلابی و اسارت در زندان‌های ساواک با او آشنا شده‌اند.

حضرت امام خامنه‌ای در این دیدار فرمودند: باید یاد این مرد زحمتکش و مبارز واقعی را که ما می‌شناختیم، گرامی بداریم که من از سرنوشت ایشان خبر ندارم اگر زنده هستند که خداوند توفیقشان دهد و اگر شهید شدند با اولیا و اوصیا خدا مشهور شوند.

شهید طالبیان ۷ دی ۱۳۱۶ در شهرستان نهاوند متولد شده و تحصیلات ابتدایی را تا دوره دبیرستان در زادگاهش گذراند و با شرکت در آزمون سراسری در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد

قابل ذکر است که شهرستان نهاوند در دوران دفاع مقدس و انقلاب اسلامی ۸۵۰ شهید سرافراز را که ۱۴ شهید آن فرهنگی و ۱۱۴ شهید دیگر آن دانش آموزمی باشد را تقدیم انقلاب اسلام کرده است.

معلم بازنشسته ای که هنوز به یاد بچه ها هست

واما این روز‌ها خانم معلم باز نشسته‌ای بنام اکرم حیدری توجه همه رسانه ها را  به شهرستان نهاوند جلب کرد وقتی مقام معظم رهبری در روز نیمه شعبان از بانوان جهادی تشکر کرد این خانم معلم بازنشسته که متولد ۱۳۴۰ است، یعنی الان ۵۸ سال دارد دست از تلاش نکشیده و دانش اموزان و مادران دیروز را برای کمک به مردم بسیج کرده است.

او در امام زاده محمد وعلی با کمک معلم‌های فداکار کلاس درس ۴ نفره‌ای را برای دانش آموزان بی بضاعتی که گوشی هوشمند و تلویزیون ندارند رایگان برپا کرده و حتی کمک مالی هم به آن‌ها می‌کنند.

معلمی شغلی از جنس عشق و ایثار

خانم حیدری می‌گوید: در دوران دفاع مقدس سنین طلایی ۱۹ تا ۲۶ سال را پشت سر گذاشته ام سال‌هایی که در کنار تحصیل در دبیرستان و دانشگاه و کار در آموزش و پرورش، عضو پایگاه بسیج نهاوند هم بوده و آنجا هم در کنار بقیه نیرو‌ها هر کاری که از دستمان بر می‌آمد انجام می‌دادیم از بسته بندی اقلام خوراکی تهیه شده در خانه زرگری‌ها که پایگاه بزرگ مردمی نهاوند شده بود، تا فعالیت‌های عقیدتی، فرهنگی و نظامی این‌ها همه به عشق مردم و رهبر بود.

این معلم بسیجی افزود: شب‌ها کشیک در بیمارستان شهر را هم خوب به خاطر دارد شب‌های گرم تابستان که به همراه خواهران صالحی، رضوان هرمزی و نوشین امیدی (که در سراب گیان و حین آموزش نظامی شهید شد) در کنار بستر رزمندگان مجروح از منطقه برگشته تا صبح پلک روی هم نمی‌گذاشتیم تا مبادا منافقان به بیمارستان نفوذ کرده و مجروحان را به شهادت برسانند.

معلم بازنشسته دیروز و جهادگر امروز بیان می‌کند: هیچ وقت صحنه‌های ترس و دلهره از شیطنت منافقان با تهدید ریختن سم در اقلام خوراکی همچون مربا که در حال ارسال به منطقه بودند را از یاد نمی‌برم و باز این مادران و خواهران پشت جبهه بودند که پیشمرگ رزمندگان شده و با تست کردن خوراکی‌ها از صحت و سلامت آن‌ها مطمئن می‌شدند.

خانم حیدری هنوز به همان شدت ۳۰ سال پیش که معلمی پر تلاش و جهادی بوداست در تلاش می‌باشد این بار در مبارزه با کرونا او از همان روز‌های ابتدایی اسفند و بعد از شکل گیری پایگاه مردمی بقیه الله توسط برادران وپس از تشکیل چهار شعبه پایگاه جهادی بانوان در سراسر نهاوند و نظارت بر آنها، در تامین هزاران هزار ماسک برای همشهریانش مشارکت دارد.

ماسک‌هایی که برادران بسیجی و سپاهی پارچه‌ها و مواد اولیه اش را تهیه کرده و برش می‌زنند و کار دوخت و دوزش را به خواهران می‌سپارند.

معلمی  پرتلاش در روزهای کرونایی

یکی از معلمان فداکار نهاوندی به نام خانم احمدوند در این روزهای کرونایی با حضور در منزل دانش آموزان با نیاز ویژه، تدریس را ادامه داده است و جلوه ای دیگر از عشق و ایثار را به نمایش گذاشته است.

معلمی شغلی از جنس عشق و ایثار

او یکی از معلمان پرتلاش در حوزه آموزش و پرورش استثنایی استان همدان در شهرستان نهاوند می باشد به رغم سختی های فراوان، تلاش خستگی ناپذیری درتداوم تدریس داشته است و حتی با هزینه شخصی، در منزل برخی از دانش‌آموزان حضور پیدا کرده و آموزش به دانش آموزان را ادامه داد.

خانم احمدوند، آموزگار مدرسه شهید مطهری۲ شهرستان نهاوند یکی از این معلمان دلسوز و فداکاری است که در این روزهای تعطیلی مدارس به علت شیوع ویروس کرونا، در منزل دانش‌آموزان خود حاضر شده و با رعایت پروتکل های بهداشتی، فضای خانه را تبدیل به فضای کلاس و درس نموده است.

گزارشگر علی سهرابی

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.