به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، نواصلاح طلبی؛ انشعاب جریان اصلاحات یا بحرانی زود گذر؛ شاید ریشه این جریان را بتوان از مدتها قبل دانست؛ گواه این مدعا نیز این صحبت محمدرضا تاجیک در تیر ماه ۱۳۹۸ است که گفته بود چندین سال است جریانی را تحت عنوان نواصلاحطلبی مطرح کرده و بارها هم در این باره مصاحبه کردهام و شاید کتابی که مانیفست اصلاح طلبی است و البته ادبیات آن برای پنج سال پیش است، امسال منتشر شود. به اعتقاد من اصلاحطلبی موجود دیگر جواب نمیدهد و نمیتواند در جامعه نقشآفرینی داشته باشد.
محمود کیانوشراد فعال سیاسی اصلاحطلب در مرداد ماه ۹۸ هم در ارتباط با امکان بروز و ظهور یک جریان سیاسی جدید در سپهر سیاسی ایران بیان کرد: ایجاد جریان سیاسی جدید نیازمند وجود زمینهها و فضای مادی و معنوی است.
موضوعی که پس از انتخابات یازدهمین مجلس شورای اسلامی جلوه بیشتری به خود گرفت و فکر اکثر شخصیتهای این حزب را به خود مشغول کرده بود و نیاز به پوست اندازی در این طیف را بیش از پیش نشان داد؛ محمدعلی وکیلی نماینده اصلاحطلب مجلسشورای اسلامی در اردیبهشت ماه با بیان اینکه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در انتخابات اخیر مجلس یازدهم مشروعیتش را از دست داده است، گفت: ما نیازمند رونمایی نسخهای از نئواصلاحطلبی هستیم، در غیر این صورت نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ هم اصولگرایانه خواهد بود.
این قصه تا جایی پیش رفت که حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالواحد موسوی لاری عضو سابق شورای عالی سیاستگذاری یا به بیان دیگر یکی از موثرترین اعضای این نهاد اصلاحطلب روز جمعه پنجم اردیبهشت از عضویت در این شورا استعفا داد. استعفایی که در محافل خبری و سیاسی بازتاب بسیاری داشت و مورد توجه قرار گرفت. وزیر کشور دولت اصلاحات به بخشی از پرسشها درباره دلایل استعفای خود پاسخ داد و تصریح کرد که احزاب اصلاح طلب برای اثرگذاری در سیاست باید کارآمدتر و مصمم تر فعالیت کنند.
موضوعی که باعث شد پچ پچ های بیشتری درباره وجود انشعاب در جریان اصلاحات ایجاد شود، این درحالی است که برخی دیگر از اعضای این جریان نظر دیگری داشتند.
احمد شریف عضو شورای عالی اصلاح طلبان در گفتوگو با خبرنگار گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، علت استعفای موسوی لاری را اینگونه تشریح کرد: دلیل اصلی استعفای او مشکلات جسمی عنوان شده؛ البته من خبری دیدم مبنی بر اینکه ممکن است استعفایش به دلیل پیام کمیسیون ماده ۱۰ باشد که طی آن تمام ائتلافها باید از اعضای حقوقی تشکیل شوند.
اما موضوع این گلایه ها اما به همین جا ختم نشد و سر داستان به گله از رئیس دولت اصلاحات هم کشیده شد تا جایی که غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در گفتوگویی صریح تر از همیشه خواستار کنار گذاشتن تعارفات سیاسی میان اصلاح طلبان شد. دبیرکل کارگزاران در بخش هایی از مصاحبه خود که بیشتر تحلیل و جنجال را در پی داشت، گفته است: «با شخصیتهای محترم سیاسی رودربایستی نداشته باشیم. مثلا اینکه آقای محمدرضا عارف وقتی نامزد ریاست جمهوری شدند و اصلاح طلبان به هر دلیلی دنبال آقای روحانی رفتند نباید باعث این شود که بخواهیم جبران کرده و بگوییم که او حتما رئیس شورای عالی باشد. کار سیاسی که رودربایستی ندارد. درباره بقیه بزرگان هم همینطور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند. حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا.»
صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاحطلبان نیز به تازگی در گفتگو با «خبرآنلاین» سایر دوستانش انتقاداتی داشته و گفته که ما خبط و خطا کم نداشتهایم و یک جاهایی باید محکمتر میایستادیم و یک جاهایی باید یک کارهایی را میکردیم، ولی خطای اصلی این بود که ما بعد از ۲۲ سال نتوانستیم به مردم بگوییم که دنبال چه هستیم. اگر آقای خاتمی امروز همهکاره مملکت شده بود و قدرت میداشت، مقام معظم رهبری به ایشان چک سفید میدادند و میگفتند سید هر کاری خواستی انجام بده و به اطلاعات و سپاه و قوه و قضائیه و همه میگفتند که هیچکس حق ندارد معترض اینها شود، آقای خاتمی میخواست چهکار کند؟ ما نتوانستیم این را بگوییم که چهکار میخواهیم بکنیم. ما فقط کلمات زیبا گفتهایم، وقتی شما استراتژی نداشته باشید، نمیتوانید پاسخگوی مردم باشید.
در پی بالا گرفتن اختلافات در میان اصلاح طلبان، عباس عبدی هم در یادداشتی در روزنامه ایران نسبت به چالش اخیر جریان اصلاحات واکنش نشان داد و گفت: مهمترین مشکل کنونی اصلاحطلبان در راهبرد کلی آنان است. مشکلات دیگری نیز وجود دارد که آنها نیز یا متأثر از همین مشکل اصلی است یا حداقل تا رفع مشکل اصلی سایر مسائل نیز قابل حل شدن نیستند. عضو سابق حزب اعتماد ملی درباره پوست همچنین قربانعلی قائمی عضو سابق حزب اعتماد ملی درباره پوست اندازی جریان اصلاحات هم گفت: نه تنها طیف اصلاح طلب، بلکه حتی طیف اصولگراها و هر طیفی که در حال فعالیت است باید همیشه به روز باشد و نمیتواند از جامعه خودش عقب بماند، زیرا هرگاه از جامعه خود عقب ماند باید مطمئن باشد که تصمیماتش مورد اقبال جامعه عمومی مخاطبان خودش قرار نمیگیرد. در طیف اصلاح طلبان هم به همین شکل است و قاعدتا باید ساختار قانونمند و دموکراتیک باشد که برخاسته از بدنه فعالان و بدنه اشخاص حقیقی و حقوقی تاثیرگذار در حوزه اصلاح طلبی باشد که بتواند مجموعه را نمایندگی کند و الان به نظر من شورای عالی یک مجموعه نمایش نمایندگی اصلاح طلبها را دارد تا اینکه واقعا بخواهد همه احزاب اصلاح طلب را واقعا نمایندگی کند.
محمد قوچانی عضو شورای مرکزی کارگزاران با انتقاد از فرم و محتوای شورای عالی اصلاح طلبان نوشت: جبهه اصلاحات در شرایط کنونی به مجمعالجزایری از اشخاص حقیقی، احزاب تکنفره، تشکیلات موازی و سازمانهای سایه تبدیل شده است. پارهای از این احزاب فقط برای ایجاد توازن سیاسی در جبهه اصلاحات شکل گرفتهاند و در واقع احزاب نیابتی هستند و در حالی که پارهای گرایشهای اصلاحطلبانه فاقد نماینده واقعی در شورای عالی هستند برخی گرایشها چند حزب در شورا را دارند! تردیدی نیست مثل همیشه «فرم» در تکوین «محتوا» نقش اساسی دارد.
او افزود: فرم» کنونی جبهه اصلاحات یا آن را به بیعملی سیاسی مانند انتخابات مجلس یازدهم سوق میدهد یا آن را به ابزار اعمال نظر یک جریان سیاسی خاص بدل میسازد. این جریان میتواند نام مستعار دکتر عارف برای ریاستجمهوری ۱۴۰۰ باشد یا نام مستعار طیفی که در پی تحریم انتخابات هستند و اصلاحات را مصادره کردهاند.
قوچانی بار دیگر طرح پارلمان اصلاحات را به اصلاح طلبان پیشنهاد داد و گفت: کارگزاران برای بازسازی جبهه اصلاحات راهکار عملی ارائه کرده است. طرح پارلمان اصلاحات (یا مجمع ملی اصلاحطلبان) که به صورت مدون و مکتوب به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ارائه شده طرحی است که میتواند جبهه اصلاحات را به سازمانی متحد و منسجم در رابطه با ملت و حاکمیت بدل کند.
شواهد نشان می دهد که مقصود اصلاحطلبان از کمرنگ کردن نقش خاتمی در جریان اصلاحطلبی این است که بتوانند در دورههای بعدی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در قامت یک جریان زنده سیاسی قد علم کنند؛ جریانی که به گفته صادق زیباکلام بعد از اعلام نتایج انتخابات یازدهمین مجلس شورای اسلامی، رسما مرد. اصلاحات تمام شد و مُرد، در دوم اسفند (انتخابات مجلس)۱۳۹۸، همه چیز تمام شد، چون کرونا بود نمیشد ختم و شب هفت گرفت. آقای خاتمی باید پاسخگو باشد، عارف، حجاریان، موسوی لاری، تاجزاده و صادق زیباکلام و ... باید پاسخ آرائی را که با ترغیب ما داده شدهاند، بدهند.
حال باید دید که جریان اصلاحات چگونه قرار است با بحرانهای پیش روی خود برخورد کند و این نظریات ضد و نقیض را به سر منزل مقصود برساند.
انتهای پیام/