رضا عباسی مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در گفت و گو با خبرنگار
گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از
مشهد، گفت: خواه یا ناخواه امروز بحث عمومی عوام و خواص
بورس است، طبقات مختلفی در کشور جزو موافقین، مخالفین و ممتنعین هستندکه عمدتا نظرات آنها بواسطه تجربیات قبلیشان، نقل از دیگران و یا تاثیر بر کسب و کارشان اتفاق افتاده است.
این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه داد: موافقین سرمایه گذاری در بورس که عمدتا از قدمای بازار سرمایه میباشند که شاه کلید اقتصاد کشور را توسعه بازار سرمایه میدانند؛ بنابراین از هدایت نقدینگیبه سمت این بازار خرسندند.
عباسی بیان کرد: مخالفین خود به دو یا چند دسته تقسیم میشوند؛ گروهی که بواسطه رونق بازار بورس کسب و کار و فعالیتهای سفته بازی خود را در خطر میبینند، گروهی که با ادله اقتصادی صحبت میکنند و از روشنفکران حوزه اقتصادی کشور میباشند و در نهایت گروهی از مردم که نقل به مضمون می کنند و عمدتا تابع گفتار و توصیههای شفاهی دیگران میباشند.
او تصریح کرد: گروه آخر ممتنعین میباشند که هیچ کدام از برنامههای اقتصادی دولت را دنبال نمیکنند و هر آنچه برآنها حاکم شد میپذیرند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: در شرایط فعلی دیگر بسیاری از تحلیلهای تکنیکال بورسی سازنده نیست و واقعیت بازار فراتر از اهداف چارتی و کندل سازی تکنیکال کاران است، چرا که در حال حاضر نسبت تقاضا به عرضه در بازار بورس بشدت افزایشی است و در آینده این نسبت افزایش بیشتری هم خواهد داشت. این عامل سبب رشد قیمتی حتی در سهامایی شده که ارزش بنیادی پایینی دارند و میتوان گفت به نوعیاین سهامها دارای حباب است.
افق دیدی روشن، به سمت بازار بورس
دولت بواسطه بازار سرمایه و رشد آن کسری بودجه خود را تامین می کند؛ بنابراین چارهای در جهت افزایش حمایت از بازار و کاستن از میزان ریسک سرمایه گذاری در آن ندارد.
رشد بازار سرمایه غول تورم را به زانو در میآورد.
رشد بازار سرمایه حتی در کوتاه مدت به بهبود وضعیت تولید در کشور میانجامد.
رشد بازار سرمایه افزایش اشتغال و ارز آوری به همراه دارد.
رشد بازار سرمایه جذب سرمایه گذاری خارجی را به دنبال دارد.
رشد بازار سرمایه فعالیتهای سفته بازی در حوزه ارز، سکه، مسکن وخودرو را کمرنگ می کند.
رشد بازار سرمایه سپردههای مسکوت بانکی را کاهش میدهد.
رشد بازار سرمایه انگیزه تولیدکننده برای تولید و فروش و در آمد بیشتر و سرمایه گذاری در این حوزه را افزایش میدهد.
رشد بازار سرمایه و حضور پر رنگ مردم میتواند طبقات مختلف درآمدیجامعه حتی بی بضاعتها و کم بضاعتها را «بواسطه سهام عدالت» راهی بازار سرمایه نماید.
تمامی موارد فوق زمانی تحقق پیدا می کند که
شرکتهای بورسی ارزش ذاتی خود را افزایش دهند.
سرمایه گذاران جدیدالورود آموزش کسب نمایند.
استراتژی کل نظام در خصوص بازار سرمایه بلند مدت و دائمی باشد و با تغییر دولتها پایدار بماند.
بخشنامههای دستوری در جهت انضباط بازار از جانب دولت تصویب و اجرا گردد تا در نتیجه کاهش تقاضای مردم نسبت به برخی بازارهای رقیب همچون بازار خودرو، ارز، طلا و مسکن قیمتها در این حوزهها کاهش یابند و به نوعی انگیزه سفته بازی در این بازارها کاهش یابد.
کاهش نرخ سود سپردههای بانکی در یک بازه زمانی بلندمدت در اقتصاد تثبیت شود.
واگذاری سهامهای دولتی به مردم به تضعیف سایر سهامها منجر نشود.
دولت برای خروج احتمالی نقدینگی از بازار سرمایه برنامه ریزی نماید.
بواسطه رشد قیمت سهام شرکتها ممکن است قیمتهای بازاری محصولات افزایش یابد لذا دولت می بایست نسبت به کنترل قیمت و حتی کاهش آن در بازار اقدام نماید؛ و دو نکتهبسیار مهم اینکه اولا مردم با دید سهامداری و بلند مدت در بازار سرمایه حضور پیدا کنند نه با دید موقتی و کوتاه مدت و ثانیا در سهامای بنیادی سرمایه گذاری و از پذیرش سیگنالهای شارپی بی بنیاد خودداری نمایند.
بنظرمیرسد دورنمای بازار حداقل تا پایان سال با توجه به حمایت مقام معظم رهبری در سال رونق تولید، حمایت عملیاتی دولت بخصوص در زمینه کاهش نرخ سود سپردههای بانکی، تخصیص ندادن سود بانکی به سپردههای دولتی، آزادسازی سهام عدالت، واگذاری سهامای دولتی با تخفیف و از همه مهمتر حضور پررنگ مردم مثبت در نظر گرفته میشود.
انتهای پیام//ف.س