به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان ازقم ،آیت الله مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید در شرح دعای «یا علی یا عظیم» آورده است:ماه مبارک رمضان برای این است که مردم با دعاکردن، به همه این روزها و شبها اهمیت دهند، چرا که خداوند اجابت را در میان دعاها،در زمان ها و مکان هایی که مظان اجابت دعاست،پنهان کرده تا همه مردم به دعاها روی آورند.
در این میان، دعای «یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ» از جمله دعاهایی است که از مضامین و محتوای بسیار بلندی برخوردار است، و قرائت آن در ماه مبارک رمضان بعد از نمازهای واجب توصیه شده است؛ «سید بن طاووس» از امام صادق و امام کاظم علیهما السلام روایت کرده است که فرمودند: از اول ماه تا آخر ماه مبارک بعد از هر نماز فریضه ای، آن دعای شریف زمزمه شود.
«یا عَلِیُّ، یا عَظیمُ، یا غَفُورُ، یا رَحیمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ، الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ، وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ؛ای برتر و با عظمت،ای آمرزنده و مهربان، تویی پروردگار با عظمتی که چیزی همانندت نیست و تویی شنوای بینا». فرازهای فوق پیرامون مسئله خداشناسی سخن می گوید.
علو مقام و عظمت خداوند» اولین و دومین اوصاف الهی در این دعاست.پکلمه «علی» که از ماده «علو» گرفته شده به معنی بلند مقام است، و نیز به کسی گفته می شود که قادر و قاهر است و کسی قدرت مقاومت در برابر اراده او ندارد.
همچنین تنوع موارد استعمال کلمه «عظیم» در قرآن مجید نشان میدهد، این واژه به هر چیزی که به نوعی دارای بزرگی، عظمت و وسعت باشد اطلاق می گردد.
در ادامه دو صفت از صفات مهر آمیز خدا، یعنی «غفور» و «رحیم» ذکر شده که بیان کننده نهایت لطف و رحمت خداست،
و به جنبه آمرزش خداوند اشاره دارد،که بیان غفران و رحمت الهی جنبه امیدواری را در میان دعا کنندگان غلبه میدهد.
«اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ؛ تویی پروردگار با عظمت»؛ یعنی او هم «رب» است و پروردگار، و هم «عظیم» است و قادر و مقتدر.
واژه «ربّ» در اصل به معنای پرورش و تربیت کننده و سوق دهنده به کمال است، و هنگامی که به طور مطلق به کار رود تنها بر خداوند اطلاق می شود چرا که او مالک حقیقی و مربی و مصلح همه چیز است.
تعبیر به «رب» (مالک و مربی) در این دعای شریف، بهترین محرک برای تفکر و اندیشه است، چرا که مهمترین مساله در زندگی انسان این است که بداند از ناحیه چه کسی آفریده شده؟ و امروز صاحب اختیار و مربی و، ولی نعمت او کیست؟
«الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ؛ که چیزی همانندت نیست». این جمله در حقیقت پایه اصلی شناخت تمام صفات خداست که بدون توجه به آن به هیچ یک از اوصاف پروردگار نمی توان پی برد، زیرا خطرناکترین پرتگاهی که بر سر راه پویندگان طریق «معرفة الله» قرار دارد همان پرتگاه «تشبیه» است که خدا را در وصفی از اوصاف شبیه مخلوقاتش بدانند این امر سبب می شود که به دره شرک سقوط کنند.سپس اوصاف دیگر ذات مقدسش آمده است: «وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ؛ و تویی شنوای بینا».
مقصود از توصیف خداوند به این دو صفت این است که تمام دیدنی ها و شنیدنیها پیش او حاضرند، هرگز خداوند از آنها غافل نیست، به عبارت دیگر آنچه را که دیگران با چشم و گوش می بینند و یا می شنوند، او با علم نامتناهی خود از آنها آگاه بوده و اطّلاع دارد.
«وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَکَرَّمْتَهُ، وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَی الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذی فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَیَّ، وَهُوَ شَهْرُرَمَضانَ، الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ؛ و این ماهی است که عظمت بخشیده و گرامی داشتی و بر ماههای دیگر شرافت و برتری دادی، و ماهی است که روزه اش را بر من واجب فرمودی و این همان ماه رمضانی است که قرآن را در آن فرو فرستادی».
ماه رمضان، از ماههای بسیار پرفضیلت است به نحوی که آن ماه مبارک را «شهر الله؛ ماه خدا» می نامند.که اشاره به عظمت ماه مبارک رمضان است؛ وگرنه همه جا خانه او و همه ماهها ماه او است. اینکه ماه رمضان برای روزه گرفتن انتخاب شده به خاطر این است که این ماه بر سایر ماهها برتری دارد.
در ادامه خداوند متعال، اهمیت و ارزش ماه رمضان را به خاطر نزول قرآن در این ماه می داند. معنای این سخن آن است که قرآن آن قدر ارزشمند و والاست که شعاع آن، ماه رمضان، که بسان ظرفی برای قرآن است، را نیز گران بها کرده است.
این ویژگی مهم که در ماه رمضان واقع شد تصادفی نیست بلکه بین آن ارتباط وجود دارد، ماه رمضان ماه تربیت است و تربیت بدون تعلیم نمی شود و قرآن تعلیم دهنده است و باید قرآن در این ماه نازل شود و بهار تلاوت قرآن باشد، در نتیجه آنها که در این ماه خود را ساختند مقدرات خود را در این ماه تعیین می کنند.
«هُدیً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَالْفُرْقانِ؛ که مایه هدایت انسانها و نشانه هدایت و جدا کننده حق از باطل است».این جملات قرآن مجید را در سه جمله توصیف می کند: ۱. هدی للناس. ۲. بینات من الهدی. ۳. والفرقان.
به نظر می رسد تفاوت آنها به این شرح زیر باشد:
هدایت قرآن مجید دارای سه مرحله است؛ در مرحله نخست: (هُدیً لِلنّاسِ) پبرای تمام مردم، با تمام تفاوتها و اختلافاتی که در سطح درک و معرفت و علم و دانش و آگاهی و دیگر امور دارند، مایه هدایت است؛ و همگان را هدایت می کند. این مرحله هدایت عامه است، و شامل همه توده های مردم می گردد.
اما در مرحله دوم: (وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدیِ)افراد خاصی را شامل می شود؛ کسانی که بینش عمیق تری دارند. قرآن مجید برای این دسته از افراد نشانه های روشنی ذکر کرده است.
بنابراین، «وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدیِ»، هدایتهای مخصوصی است که ویژه گروه خاصی است. و مرحله سوم (َالْفُرْقانِ)ویژه أخص الخواص است. آنها که مراحل عالی ایمان و تقوا را پیموده، و بر اثر آن نورانیت خاصی پیدا کرده اند، تا آنجا که قادر بر تشخیص حق از باطل هستند. ینها به مرحله ای از کمال دست یافته اند که چنانچه حق و باطل در مسائل مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اعتقادی، و مانند آن مشتبه شود، با نور فرقان خویش، به راحتی راه را از چاه تشخیص داده، و به سوی حق گام بر می دارند.
«وَجَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ؛ و شب قدر را در این ماه مقرر داشتی، که آن شب را بر هزار ماه برتری دادی». در اینکه «لیلة القدر» در ماه رمضان است تردیدی نیست، چرا که جمع میان آیات قرآن همین معنی را اقتضا می کند، از یک سو می گوید: «شهرُ رَمَضانَ الَّذی انزِلَ فیهِ القُرآن؛ قرآن در ماه رمضان نازل شده است»، و از سوی دیگر می فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛ ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم».بهتر بودن این شب از هزار ماه به خاطر ارزش عبادت و احیای آن شب است، و روایات فضیلت لیلة القدر و فضیلت عبادت آن، که در کتب شیعه و اهل سنت فراوان است این معنی را کاملا تأیید می کند.
«فَیاذَالْمَنِّ وَلا یُمَنُّ عَلَیْکَ مُنَّ عَلَیَّ بِفَکاکِ رَقَبَتی مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنُّ عَلَیْهِ وَاَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَم َالرّاحِمینَ؛ پسای صاحب هر منتی که منتی بر تو نیست، با رهاییم از آتش در میان آنان که بر آنها منت نهاده ای بر من منت گذار، و در بهشت داخلم کن به رحمتتای مهربانترین مهربانان».منّت از ماده «منّ» به معنی وزنه مخصوصی است که با آن وزن می کنند، سپس به هر نعمت سنگین و گرانقدری اطلاق شده، منّت بر دو گونه است اگر جنبه عملی داشته باشد (به معنی بخشش نعمت گرانقدر) ممدوح است، و منتهای الهی از این قبیل است، ولی اگر جنبه لفظی داشته باشد مانند منّت بسیاری از انسانها عملی است زشت و ناپسند.
افراد کوته فکر غالباً تصورشان این است که با قبول ایمان، و انجام عبادات و طاعات، خدمتی به ساحت قدس الهی یا پیامبر صلی الله علیه و آله و اوصیای او کرده اند، و به همین دلیل انتظار پاداش دادند. در حالی که خدا خالی از هر نقصی است و خالی از نقص و کمبود، احتیاج به عبادت ما ندارد که رفع نیاز کند، و از معصیت ما ضربه ای ببیند، حتی ما نمی توانیم با اسلام خود منّتی بر ساحت خداوندی بنهیم، بلکه او بر ما منّت دارد، که خودش به پیامبرش فرمود: «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلإِیمَانِ؛
آنها بر توای پیامبر به خاطر اسلام آوردنشان منت می گذارند بگو منت نگذارید بر من اسلامتان را، بلکه خداوند منت بر شما گذارده که هدایت کرد شما را برای ایمان آوردن». آنچه از طاعات و عبادات بر عهده ماست، منتی از حق است، زیرا اصلاح حال ما فقط با انجام دادن فرایض صورت می گیرد و آنچه از خداوند به عنوان طاعت و عبادت صادر می شود وظیفه ما و برای اصلاح حال خود ما وضع شده است. به تعبیر شاعر:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود روش بنده پروری داند
انتهای پیام/ش