ابوالفتح معزالدین ابراهیم بن شاهرخ (۷۹۶-۸۳۸ق)، خوشنویس و شاهزاده دانش‌دوست تیموری است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،   بار‌ها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صد‌ها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.

با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.

برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.

ابوالفتح معزالدین ابراهیم بن شاهرخ (۷۹۶-۸۳۸ق)، خوشنویس و شاهزاده دانش‌دوست تیموری است.

ابراهیم سلطان، دومین پسر شاهرخ و نوه تیمور گورکان در ۲۸ شوال ۷۹۶ به دنیا آمد. تیمور از به دنیا آمدن وی بسیار شاد شد و چندین روز مراسم جشن و شادمانی برپا کرد و نامش را ابراهیم گذاشت. ابراهیم نزد تیمور بسیار عزیز بود. تیمور قبل از مرگش برای شاهزادگان تیموری، حتی آن‌ها که خردسال بودند، همسری برگزید که ابراهیم هم جزء آن‌ها بود.

هنگام مرگ تیمور، ابراهیم ۱۱ ساله بود و پدرش شاهرخ، کم‌کم مشاغلی به وی می‌سپرد. ظاهراً اولین سِمت ابراهیم نیابت سلطنت بود. او در ۱۴ سالگی و هنگام لشکرکشی‌های شاهرخ به استرآباد، جرجان و مازندران همراه پدر بود و فرماندهی سپاه را برعهده داشت. شاهرخ، در بعضی مواقع، ابراهیم را به جای خود در هرات می‌گذاشت و خودش به جنگ می‌رفت. چون ابراهیم لیاقت و کاردانی خود را به پدر ثابت کرد، شاهرخ او را به حکومت بلخ و طخارستان و سپس ایالت فارس گماشت. وی بیشتر عمرش را در ایالت فارس گذراند. اندکی پس از آغاز حکومت او بر فارس، میرزا بایقرا، امیرزاده تیموری که بر همدان و نهاوندو بروجرد حکومت می‌کرد، بر او شورید. در ۸۱۸ق، پس از جنگی که میان آن دو روی داد، ابراهیم سلطان شکست خورد و شیراز به تصرف میرزا بایقرا درآمد. شاهرخ پس از آگاهی از وقوع این حوادث، با لشکریانش به یاری پسرش شتافت و دیگر بار حکومت فارس را به ابراهیم سلطان سپرد.

ابراهیم پس از استقرار دوباره در حکومت فارس، در آبادانی آنجا و رسیدگی به امور مردم کوشش‌های فراوانی کرد. وی طی حکومتش بر فارس، به علل گوناگون از جمله یاری پدرش، سرکوب کردن شورشیان و سامان دادن اوضاع، بار‌ها به مناطق گوناگون ایران لشکرکشی کرد؛ از جمله آذربایجان (برای کمک به پدرش)، لرستان، خوزستان، هرمزگان و ترکمن.

ابراهیم در ۸۳۸ق بیماری سختی گرفت که پزشکان نتوانستند آن را درمان کنند و سرانجام در چهار شوال همان سال، در شیراز درگذشت.

ابراهیم دو پسر داشت که پسر بزرگش اسماعیل سلطان هنگام حیات پدر و در ۸۳۵ق درگذشت و پسر کوچک وی، میرزا عبدالله در زمان مرگ پدر فقط دو سال داشت. با این‌حال شاهرخ پس از مرگ ابراهیم، فرمانروایی فارس را به میرزا عبدالله واگذار کرد. البته امور حکومت به عهده محب‌الدین ابوالخیر، پسر شیخ محمد جزری بود. حکومت میرزا عبدالله در فارس ۱۰ سال به درازا کشید. پس از فتح شیراز به دست سلطان محمد بن بایسنقر تیموری، وی را به خراسان فرستادند و به حکومت سمرقند منصوب شد. میرزا عبدالله در ۱۹ سالگی (۸۵۵ق) در سمرقند، به دست سلطان ابوسعید میرزا به قتل رسید.

ابراهیم سلطان باذوق و هنردوست بود و در چند زمینه هنری مهارت داشت. وی هنرمندان و دانشمندان را حمایت و تشویق می‌کرد و رد رونق ادبیات و خوشنویسی ایران سهم داشت. از جمله دانشمندانی که در دربار ابراهیم بودند شرف‌الدین علی یزدی بود که کتاب ظفرنامه را به دستور ابراهیم سلطان نوشت و نیز مؤلف دیگری به نام شجاع که کتاب انیس الناس را به نام وی تألیف کرد. این کتاب هم‌اکنون در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگه‌داری می‌شود.

حافظ ابرو مورخ نام‌آور هم پس از درگذشت بایسنقر میرزای تیموری به شیراز نزد ابراهیم سلطان رفت و از او عنایت فراوان دید.

ابراهیم سلطان خود نویسنده و ادیب بود و تألیفاتی هم داشت؛ از جمله فهرست مجملی و منشور کلانتری خواجه نصیرالدین محمد مذهّب که اثر دوم را شرف‌الدین علی یزدی در ۸۳۵ق یر کرده است. رساله‌ای هم درباره اخلاق و سیاست تألیف کرد که مؤلف فتح‌نامه سلطانی آن را به رشته تحریر درآورد. این اثر در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگه‌داری می‌شود.

ابراهیم سلطان شاعر هم بود. بخشی از اشعار وی در مجموعه مهدی بیانی نگه‌داری می‌شود و شرف‌الدین علی یزدی بر این اشعار مقدمه‌ای نوشته است. عصمت بُخاری، از شاعران هم‌عصر ابراهیم، از شعر وی به نیکی یاد کرده و آن را ستوده است. ابراهیم خط ثلث را نیز زیبا می‌نوشت. او در ابتدای ورودش به فارس در ۸۱۷ق، این هنر را از پیرمحمد شیرازی فراگرفت.

آثار قلمی او را می‌توان به دو دسته قرآن‌ها و کتیبه‌ها تقسیم کرد. برخی از این آثار عبارت‌اند از:

۱. قرآنی که به خط ثلث در ۸۲۷ق نوشته است. نسخه ناقص این اثر در آستان قدس رضوی نگه‌داری می‌شود؛

۲. قرآنی به خط ریحان جلی که در آستان قدس رضوی محفوظ است؛

۳. قرآن نفیس دیگری که مدتی در بنای دروازه قرآن شیراز قرار داشت و اکنون در موزه پارس شیراز نگه‌داری می‌شود؛

۴. قرآنی به تاریخ ۸۳۰ق که در موزه متروپولیتین محفوظ است؛

۵. کتیبه‌ای به قلم ثلث بر دیوار سنگی بقعه شاه میرعلی بن حمزه که متن آن یک حدیث است؛

۶. متنی در بقعه میرعلاءالدین حسین در شیراز؛

۷. سه کتیبه بر دیوار تالار داریوش در تخت جمشید فارس؛

۸. اشعاری در پایین کتیبه میخی عهد خشایارشا به خط نسخ.

ابراهیم سلطان به‌جز هنرمندی و هنردوستی، اهل سازندگی و آبادانی نیز بود. برخی از بنا‌هایی که به دستور او ساخته شده عبارت‌اند از: مدرسه دارالصفا در شیراز که تا ۹۹۹ق برپا بود، دارالایتامی در نزدیکی این مدرسه و باغ بزرگی در شیراز در محله وثاق شاه منصور. این باغ محل پذیرایی فرمانروایانی بود که به فارس می‌رفتند.

منبع: آنا

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.