به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، باور بسیاری از مورخان و همینطور علاقهمندان به تاریخ، آن است که هجوم لشکر جرّار مغول به ایران و کشتار وسیع مردم در اقصی نقاط این سرزمین کهن، ریشه در جُبن سلطان محمدخوارزمشاه و نیز اقدام نابخردانه حاکم شهر اُترار در کشتار بازرگانان مغول به اتهام جاسوسی، اما برای غارت مالالتجاره آنها دارد. این دیدگاه، البته اشتباه نیست. بیتردید شخصیت ترسوی سلطان محمد خوارزمشاه و گریختن او از مقابل مغولان، راه را برای هجوم سراسری آنها به ایران هموار کرد و غایرخان، حاکم اترار و خویش خوارزمشاه، با کشیدن تیغِ بیدریغ بر مغولان، بهانه را به دست چنگیز داد، اما سادهانگارانه است اگر تمام دلایل ایلغار مغولان را در ایران، وابسته به این دو عامل فرض کنیم.
میدانیم که چنگیز پس از فتح چین و تسلط بر مناطق شمالی آن، به دنبال توسعهطلبی در شرق آسیا بود و از ایران، به عنوان قدرتی ریشهدار و پرسابقه در غرب، واهمه داشت. گزارشهای «نَسَوی» نشان میدهد که او در ابتدای کار کوشید تا دل خوارزمشاه را به دست آورد و فرستادگان او را سخت گرامی داشت. بنابراین، عزم چنگیز برای تسخیر ایران، نیازمند عامل و پشتیبانی قوی بود و ما در بررسی تاریخ حمله مغول، عموماً از این عامل غفلت میکنیم. این عامل، کسی نبود جز خلیفه عباسی، الناصر لِدینا.... او به عنوان سی و چهارمین خلیفه آلعباس، تلاش فراوانی برای احیای قدرت دنیوی دستگاه خلافت کرد و در این راه توفیقاتی نیز به دست آورد. اختلاف عمیق او با خوارزمشاهیان که حتی در برههای سلطانمحمد را به انتخاب خلیفهای دیگر در خراسان برانگیخت، باعث شد ناصر برای ضربه زدن به خوارزمشاهیان، از هر ابزاری استفاده کند؛ یکی از این ابزارها، نامه نوشتن به چنگیز و تحریک وی برای تاختن به قلمرو سلطانمحمد بود، غافل از اینکه این اقدام نه فقط طومار عمر خوارزمشاهیان را در هم پیچید، بلکه به حیات بیش از ۵۰۰ ساله خلافت عباسی هم، پایان داد!
منبع: خراسان
انتهای پیام/
عربستان به اسراییل و آمریکا باج میده که ایران نابود بشه در حالی که خودش هم داره نابود میشه.
گمونم از شتر که این همه عاشقش هستن فقط کینه اش رو خوب درک کردن