به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۶ سال پیش، پلیس آمریکا «ترسناکترین قاتل زنجیرهای تاریخ آمریکا» را معرفی کرد؛ ساموئل لیتل که در مدت ۴۰ سال، دست کم ۹۰ زن و دختر روسپی را به روش خود قربانی کرد؛ ابتدا یک مشت سنگین، آنگاه خفگی و سپس پرت کردن در همان حوالی... و دوباره سوژه بعدی.
آنجا نه سلبریتیها، مسیحیت (مذهب لیتل) را در بزهکاری لیتل موثر دانستند، نه روزنامهها، ورزشِ بوکس (تخصص لیتل) را در قربانی شدنِ زنان، دخالت دادند و نه کسی به امدادگران بیمارستانها (شغل لیتل) نسبتِ ناروایی داد و نه زنان به اهالی جورجیا (زادگاه لیتل) بدبین شدند و نه اساسا کسی ملیت آمریکایی را در تربیت جانیان و جلادان دخیل دانست. در آنجا غالبِ تحلیلها به بسترهای اجتماعی دخیل در تربیت لیتل و یا تحلیلهای روانشناختی شخصیت این فرد معطوف بود.
بیشتر بخوانید: بهمن خاوری رومینا را تهدید به قتل کرده بود
چند روز پیش دختری ۱۴ ساله به نام رومینا بعد از هماهنگی با پسری که حدود ۱۶ سال از خودش بزرگتر بود، بدون اطلاع خانواده فرار میکند و بعد از چهار روز با همکاری پلیس، دختر به پدری که خود را آرام نشان میداده تحویل شده و بعد از نیم روز دختر به دست پدرش به قتل میرسد.
هر پدیده اجتماعی ـ چه خوب و چه بدش ـ بسترها و پیامدهای خاص خود را دارد. تاکنون قتل رومینا از منظر آسیبهای اجتماعی بازخوانی نشده و سهم عواملِ نامریی در این حادثه تلخ کمتر واکاوی شده است.
۱ـ امروزه کمتر حادثهای را میتوان یافت که بستری به نام «شبکههای اجتماعی» در ایجادِ آن، سهیم نباشد. قتل رومینا هم از این عامل بینصیب نبود؛ این عامل حتی اگر علت مجزایی دیده نشود، یقینا سرعتبخش، تسهیلگر و بسترساز آسیبهای اجتماعی تلقی میشود. چه بسا اگر لایو عاشقانهای که رباینده رومینا در بسترِ اینستا منتشر کرد و غیرت پدرِ دختر را با آن نشانه رفت، نبود، این قصه، سرانجام دیگری مییافت. پدر دختر ـ که سهم اساسی در این قتل متوجه اوست ـ با دیدن این پُست، نمیتواند در برابر احساس تحقیر (به قول خودش غیرت) و فشار اجتماعی (آتشگیره غیرت) مقاومت کند و با خود قرار میگذارد که.
بگذریم که این دوستی به مددِ سادهدلی دختر به مدت دو سال در بسترِ فضای مجازی به دور از چشم پدر استمرار داشته و تبدیل به علقه آتشین دختر به پسری میشود که برای تخریبِ هویت اجتماعی یک پدر ـ همان پدرزنِ آیندهاش ـ تمام قد میایستد.
فضای مجازی ـ در کنار مزایایش ـ باید به عنوان یکی از عوامل جرمزای محیطی در قتل رومینا شمارش شود. به خصوص که پیامرسانهای خارجی مانند تلگرام و اینستاگرام که تاکنون نقش برجستهای در بیداری زودرس جنسی نوجوانان داشته، به دلیل رهایی و عدم نظارت به شدت آبستن پیدایش بزهدیدگی جنسی در آینده است. اضافه کنیم که صورتهای فیکی که به رباینده رومینا در فضای مجازی نسبت داده شد، خود بر تلقی نادرست و حتی تغییر صورت مسئله نقشآفرین شد.
۲ـ بستر دیگرِ قتل رومینا، تفکری وارداتی است که برای دوستی مجازی بیش از علقه زوجیت ارزش قائل است. به راستی این تفکر که بر هرزگی، نامِ عشق مینهد و ولنگاری را دوستی مینامد، از کجا سر بر آورده؟ همه میدانیم که چنین تفکری، علتِ تامه این قتل نیست، اما رفتار برخی از سلبریتیهای مشهور در کشور، دم به دم همین تفکر را به ذهن و دل جوانان مخابره میکند. این تفکر که برای دوستیهای مجازی بیش از ازدواج ارزش قائل است هیچ گاه نباید سهم خود را در ایجاد بزههای جنسی و ترویج پورنوگرافی انکار کند.
این تفکر ازدواج در سنین پایین را نکوهش میکند، اما خواهان کارکردِ جنسیِ ازدواج در همین سنین و اطفاء نیاز جنسی به شکل غیرقانونی و غیردینی است. این تفکر، گویا سوء استفاده از دختر و فریبش در سن ۱۳ سالگی را بخشی از حقوق طبیعی مرد میشمارد، اما علقه زوجیت در همین سنین را به سخره گرفته و آن را شایسته نامِ «کودکهمسری» میداند.
طُرفه آنکه بانیان این تفکر به ندرت به سهم پسر در این حادثه تلخ اشاره کردهاند؛ در حالی که در روانشناسی سوء استفاده افراد بالای ۱۸ سال از افراد زیر ۱۸ سال «تجاوز جنسی» تلقی میشود و از حیث قضایی، صدق «ربایندگی» بر رفتار پسر بسیار محتمل است؛ به خصوص که از منظر پروتکلهای بین المللی، صدقِ «آدمربایی» با رضایت دختر نیز منافاتی ندارد.
همین تفکر است که انگیزه خواستگاری را از پسران و انگیزه پذیرش را از دختران گرفته و در مقابل روحیه رد و انکار را در خانوادهها تقویت میکند.
قتل رومینا نشان داد که یک دختر ۱۳ـ۱۴ ساله، مشحون از نیاز عاطفی و بلکه جنسی است. حال که این نیاز به شکل طبیعی در همین سن بروز میکند، چرا راه حل شرعی و قانونی آن یعنی ازدواج ـ البته آگاهانه ـ مورد هجمه قرار میگیرد و در عوض راهکاری جعلی و غیرشرعی به نام دوستی غیر رسمی و ازدواج سفید جایگزین میشود؟
۳ـ یکی از بسترهای اجتماعیِ ارتکاب قتل، فرهنگ و رسومی است که حتی واژگان را نیز در مسیر کارکردهای ناصواب استخدام میکند. واژه غیرت اصالتا مفهومی اسلامی است، اما باید توجه داشت که کاربرد این مفهوم، پیشگیرانه و پیشینی است، نه درمانی و پسینی.
غیرت میبایست عاطفه و احساس پدر را ـ قبل از به دام افتادن دختر ـ در مسیرِ تحکیمِ رابطه دختر و پدر هدایت میکرد و بعد از فرار نیز دختر را تحت حمایت پدری و ترمیم هویتِ از دست رفته اجتماعی قرار میداد. اساسا قبل از ابتلا باید غیرت به کار میافتاد، نه بعد از ابتلاء دختر به دوستی؛ بنابراین آنچه بعد از حادثه رخ نمود، نه غیرت، بلکه خشم کوری بوده (تعصب) که صرفا برای التیام یک وجدان ناراضی و شخصیت دوگانه به کار افتاده است.
از همین جا باید گفت چنین رسومی نه ریشه در دین که ریشه در فاصله گرفتن از مفاهیم وحدتبخش دینی در اجتماع دارد. سوگوارانه آن که برخی این حادثه را به نزاع بین شیعه و سنی ربط میدهند؛ در حالی که اساسا نه پدر رومینا یک شیعه متشرع و نه رباینده، یک سنی ملتزم به آداب دینی خویش بوده است. در هیچ مکتبی رفتار یک پیرو را به حساب آن مکتب نمیگذارند.
نکته آخر آن که بسیاری از بنگاههای شایعهپراکن غربی در این چند روز، چندین برابرِ اخبار کرونا، نومیدی و سیاهنمایی به جامعه ایرانی پمپاژ کردهاند. انتظار میرفت، تعداد زنانِ قربانی در ایران را با ۴۰ هزار زن و دختری که سالیانه به طرز وحشتناکی ـ غالبا توسط نزدیکان ـ در آمریکا به قتل میرسند، قیاس و بخشی از واقعیتهای جوامع غربی را نیز نشخوار میکردند. به تعبیر شاعر:
داس است به دست غرب وحشی، داس است
از خون تو هم فتنه درو خواهد کرد
منبع: فارس
انتهای پیام/