به گزارش حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، امشب در برنامه «بنیانگذار» پای صحبت کسی مینشینیم که از ابتدای نهضت انقلاب اسلامی پا به رکاب امام خمینی (ره) بودهاند. نخستین سخنرانی او در مرداد ۱۳۴۲ در حمایت از نهضت انقلاب اسلامی و امام (ره) شکل گرفت. آخرین صحبتهای او هم به ۱۷ خرداد ۵۷ برمیگردد و در ۴۱ سال گذشته در عرصههای مهم تصمیم گیری و تصمیم سازی انقلاب و نظام اسلامی با حکم امام (ره) و رهبری انقلاب حضور داشته و خیلیها صحبتهای ایشان را در زمینههای مختلف تأثیرگذار میدانند.
خاطرهها و ناگفتههای زیادی از انقلاب و امام (ره) و رهبری دارد که امیدوارم امشب بتوانیم از آنها تا حدی که مقدور باشد، استفاده کنیم.
در خدمت آیتالله احمد جنتی، رئیس محترم مجلس خبرگان رهبری و دبیر شورای نگهبان قانون اساسی هستیم؛ چهره شناخته شده انقلاب اسلامی.
سلام عرض میکنم و خیلی ممنون که این فرصت را به ما دادید
و علیکم السلام و رحمه الله. من هم به شما خوشآمد عرض میکنم و تشکر میکنم که برای این برنامه زحمت کشیدید و تشریف آوردید تا بتوانیم ارادتی به حضرت امام (ره) عرضه کنیم.
اگر اجازه دهید من با توجه به اینکه ایام ارتحال حضرت امام (ره) است، از این نقطه شروع کنم که ۱۴ خرداد ۶۸ حال و هوای شما چطور بود؟ چه حس و حالی داشتید و چه نگرانیها و دغدغههایی داشتید؟
ما دو روز تاریخی، علاوه بر روزهای دیگر در تاریخ انقلاب اسلامی داشتهایم؛ یکی شادترین روزهای تاریخ ما بود، یک روز هم غمترین روزها بود. شادترین روزهای ما، روز حضور ورود حضرت امام (ره) بود که مملکت غرق شادی و سرور بود. تمام مملکت آماده بود و سالهای سال انتظار این روز را میکشید. آرزو داشت امام (ره) را بعد از تبعید در ایران زیارت کند و این آرزو به ثمر نشست. یک روز هم غمگینترین روز بود که همه شادیها تبدیل به غم و غصه شد. رحلت حضرت امام (ره) همه را عزادار کرد. یعنی یک مصیبت سنگینی بود که در همه مملکت وارد شد، نه فقط بر مملکت، که بر اسلام و نظام و انقلاب و بر نیروهای انقلابی این غم وارد شد.
به هر حال آن روز اتفاق افتاد و مردم این جنازه عزیز را تشییع کردند، با چه وضعیتی! در هر صورت تشییع معتبری اجرا شد و بعد مقدمات دفن ایشان فراهم شد و نماز میت خوانده شد و ایشان هم دفن شدند. غصه سر جای خود هست، اما آن غصه کافی نیست، بلکه باید دید در چه راهی حرکت کردیم و راه اینها را بشناسیم و ادامه دهیم.
حاج آقا ما خدمت آیت الله یزدی بودیم، پرسیدم مهمترین تصمیمی که امام (ره) در دوران رهبری خود گرفتند چه بود. ایشان اعتقاد داشت مهمترین تصمیم سر بحث آقای منتظری بود و اینکه تکلیف را برای خبرگان مشخص کردند. فکر میکنید اگر امام (ره) آن زمان چنین تصمیمی نمیگرفتند فضای تصمیم گیری برای آینده انقلاب سختتر میشد؟
امام (ره) بزرگوار یکی از خصوصیاتی که داشت این بود که از ملامت ملامتکنندگان نمیهراسید. یک چیزی را که تشخیص وظیفه میداد عمل میکرد. ملاحظه هیچ چیزی را جز وظیفه شرعی نمیکرد. این ویژگی یکی از مختصات ایشان است. به حرف مردم و امثالهم وقتی تکلیف مشخص بود، توجهی نمیکرد.
درباره این آقایی که نام بردید، اولاً آن روزی که در مجلس خبرگان برای ایشان رأی گرفتند من کسی بودم که رأی ندادم، مخالف هم بودم، چون شناخت داشتم و میدانستم جایگاه او با جایگاه امام (ره) قابل قیاس نیست. به هرحال آنها رأی دادند و من هم از قلب ایشان هم اطلاع ندارم، ولی مطمئن هستم ایشان از این امر خوششان نیامد، ولی این تصمیمی بود که گرفته شد و باید محترم دانست. ایشان آرام آرام با این حرکت میکرد. رفت و آمدهایی بود، پیام گرفتن و پیام دادنهایی بود. ایشان (امام) از همه بیشتر او را میشناخت. ناراحتیهایی ایجاد شد و امام (ره) تحمل و صبر کرد. اینکه چه کسانی بر او اثر میگذارند، چه کسانی با او رفت و آمد دارند، چه تأثیری از اشخاص میگیرد. تا یک زمانی که به این نتیجه رسید با او نمیتوان کار کرد، آنی تصمیم گرفت.
امام میدانست او عده زیادی طرفدار دارد و این طرفداران نمیتوانند تحمل کنند، ناراحت میشوند و اوقات اینها تلخ میشود و عصبانی میشوند، ولی وظیفه شرعی! آنی تصمیم گرفتند و شبانه عکسها را پایین کشیدند. ایشان ملاحظه این و آن را نمیکرد و از بهترین کارهای ایشان این بود. اگر خدای ناکرده امام (ره) این کار را نکرده بود امروز مملکت به کلی و همه دستاوردها از بین میرفت.
دوست دارم از جلسه حساس خبرگان هم برای ما بگویید. تصمیم بزرگی که روز ۱۴ خرداد گرفته شد.
مسئله باورناکردنی و معجزهآسا در انقلاب اسلامی این بود که همه فکر میکردند اگر روزی امام (ره) از دنیا رفت، این انقلاب وابسته به امام (ره) است و با رفتن او همه چیز بهم میخورد. باور نمیکردند کسی بتواند جای امام (ره) را بگیرد. حتی خود ما هم شاید به این صورت باور نمیکردیم، دشمن هم باور نمیکرد که به این سادگی بتوان یک رئیس حکومتی با آن قدرت و سوابق و دشمنهایی که دارد، با پیروزیها و شکستهایی که به دشمن داده، دشمن هم انتظار روز مرگ او را میکشید، این از دنیا برود و بعد آب از آب تکان نخورد.
من به یاد دارم همان شبهایی که شب رحلت حضرت امام (ره) بود، در دفتر ایشان در جماران نشسته بودیم، دوستان در این صحبت بودند که ممکن است این اتفاق بیفتد ما زودتر مرزها را ببندیم، دشمن حمله میکند، از مرزها وارد میشوند و مملکت را اشغال میکنند، زودتر باید به فکر مرزها باشیم. این فکر به ذهن همه کس میآمد، ولی کار خدا! جلسه خبرگان تشکیل شد. جلسه خبرگان هم مسئله این بود که باید چه کار کنیم و جای ایشان باید چه کسی باشد؟ یک نظری بود که نظر خوبی نبود و مخالفت میشد. خیلی افراد دیگر هم مخالفت میکردند که شورایی کنیم. میگفتند کسی را که بتوانیم جای امام (ره) بنشانیم نداریم. وقتی یک نفر را نداریم که جایگزین باشد ناچار چند نفر را باید پیدا کنیم و رهبری شورایی باشد و حکومت شورایی باشد و جای امام را شورا پر کند. این یک نظر بود که این نظر مخالفت شد و از جمله کسانی که مخالفت میکردند من بودم. صحبتی هم انجا کردم و گفتم این طور نمیشود، شورا نمیتواند جای امام (ره) را پر کند.
فرد باید باشد؛ حالا چه کسی باشد؟ این هم کار خدا بود. همه مقدرات الهی بود. بالاخره مقام معظم رهبری مطرح شد. آقای هاشمی را خداوند رحمت کند جملهای از امام (ره) بیان کرد و مشکل را حل کرد که نظر امام (ره) همین بود که بعد از خود ایشان آیت الله خامنهای میتواند جای ایشان باشد؛ میتواند همین طور اداره کند. همین سخن کار خودش را کرد. برخی در عین حال که تردید داشتند، چون بیان امام (ره) مطرح شد، جرأت نمیکردند در مقابل حرف امام (ره) حرفی بزنند و کسی هم نداشتند که معرفی کنند. صرفنظر از صحبت امام (ره)، ایشان نباشد چه کسی باشد؟ خود ایشان هم صحبتهایی که آن روز کردند و برخی دشمنان سوءاستفاده کردند، خود ایشان هم آمادگی برای این کار نداشتند؛ یعنی این جایگاه را طوری میدانستند که میگفتند من نمیتوانم جای امام (ره) را پر کنم. همان جمله را فرمودند، ولی باز هم کار خدا بود.
بالاخره در ظرف یکی دو روز مرزها حفظ شد، دشمن هم به مرزها تجاوزی نکرد، مملکت هم آرام شد. این ذهنیت بود با این مخالفین، منافقین و افرادی که وجود دارد مملکت را آشوب میکنند و مردم را در خیابان میریزند و مغازهها را غارت میکنند و دشمنیها کار خودش کند. هیچیک از این اتفاقات رخ نداد. به سادگی و به لطف خدا رأی گرفته شد و ایشان تأیید آورد. والسلام. این هم از الطاف خاص خدا بود. صرفاً باید به حساب خدا گذاشت. الحمدالله رب العالمین، خیال ما از خلأ موجود راحت شد و جای خالی امام (ره) پُر شد.
دوست داریم شما درباره امام (ره) صحبت کنید، چون حرفهای زیادی دارید به عنوان یکی از شاگردان امام (ره)، یکی از افرادی که از ابتدا در دوران مبارزه بودید. نگاه میکردم اولین سخنرانی شما مرداد ۴۲ در زمینه نهضت انقلاب و نهضت امام (ره) بود. امام (ره) چه ویژگی داشت که توانست رهبری این نهضت را به پیش ببرد؟ برخیها میگفتند چنین جراتی وجود نداشت که در مقابل حکومت پهلوی بایستد. اصلاً چنین دیدی در حوزهها نبود و با آمدن امام (ره) یک تحولی ایجاد شد.
من به صورت مقدمه عرض کنم که من هرچه درباره امام (ره) مطالعه میکنم خودم خجالت میکشم از اینکه خودم را یار و پیرو امام (ره) ببینم، یا امام (ره) را بشناسم. واقعاً با همه وجود اقرار میکنم هنوز نتوانستهام امام (ره) را آن چنان که باید بشناسم. امام (ره) در وقتی این مسئولیت را به عهده گرفت و وارد این میدان شد - حالا قبل از اینکه رهبری ایشان به رأی گذاشته شود - زمانی بود که حوزههای علمیه اگر بگویم همه، گمان نمیکنم مبالغه کرده باشم، برای اینکه احتیاط کنم میگویم اکثریت قاطع معتقد بودند دین از سیاست جداست و اگر یک آخوندی قدری بوی سیاست داشت، میگفتند این سیاسی است. آیت الله کاشانی را برخی میگفتند این آخوند سیاسی است. از این جهت میخواستند ایشان را کنار بزنند و انتقاد میکردند.
نرخ ثابت و شاخص بود که دین از سیاست جدا است. یا باید مسلمان و متدین و نماز خوان و اهل عبادت و تقوا باشد یا باید وارد سیاست شود. اگر وارد این وادی شد در آن وادی نمیتواند کار کند. خیلیها هم دو دسته شدند؛ اکثریت کسانی بودند که مخالف سیاست بودند، اکثر متدینین اینچنین بودند، حوزههای علمیه هم سرجای خودش، علما هم سرجای خودش. علما، مراجع کسانی بودند که واقعاً این نظر را داشتند که نمیتوانیم بدون سیاست باشیم. به هر دلیلی این نظر را داشتند. یا نمیتوانیم موفق شویم، یا وظیفه ما نیست، یا خلاف شرع است. از این حرفها بود. در این وادیها بودند. عموم مردم هم تابع علما بودند که نباید وارد سیاست شد. اگر آخوندی وارد سیاست شد باید طرد شود و نمیتوانیم پشت او نماز بخوانیم. این وضعیتی بود که امام (ره) وارد شد. این وضعیت را امام (ره) زیر و رو کرد. این فکر را عوض کرد که نه تنها یک عالم و روحانی میتواند سیاسی باشد بلکه باید سیاسی باشد. برخی میگفتند اهل علم در حوزه علمیه میگفتند ما که نمیتوانیم این کارها را کنیم، مگر میتوانیم با حکومت دربیفتیم؟ برخی میگفتند خلاف شرع هم است. تعبیر برخی این بود که عدهای کشته میشوند و جواب خون اینها را چه کسی میدهد. این تعبیرها را داشتند.
اگر امام (ره) نبود، اگر نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام (ره) نبود آیا یک حرکت دیگری میتوانست طاغوت را شکست دهد؟
امکان نداشت؛ اینها خیالات است. این تفکرات و حرفهای عوامانه است. آنکه ما میدیدیم و در خودمان خبر داشتیم، این بود که اگر امام (ره) نبود همه چیز از دست میرفت. دشمن کامل مسلط میشد و این سلطه دشمن بیشتر میشد و مردم مسلمان منزوی میشدند، اسلام، مسجد، زیارتگاهها منزوی میشد و همه چیز از بین میرفت؛ بنابراین چیزی برای اسلام و انقلاب اسلامی نمیماند، ولی خدا نخواست و این کار شد.
امام (ره) را باید خود امام (ره) معرفی کند. نمیدانم چقدر این حرفها برای شما قابل شنیدن است. هیچ کسی مانند خود امام (ره)، نمیتواند امام (ره) را معرفی کند. یعنی چه؟ یعنی امام (ره) زنده باشد و به اینجا بیاید و بگوید من این هستم؟ نخیر. در آثار امام (ره) باید جستجو کرد. درباره آثار امام (ره) آنقدر حرف دارم و خیلی ناراحت هستم. ما میگوئیم اول خدا، بعد پیغمبر، بعد علی و آل علی و بعد امام (ره)! در همان ردیف؛ یعنی همان طور که آنها واجب الاطاعه بودند ایشان هم واجب الاطاعه هستند. همین طور که مخالفت با آنها سر از کفر درمی آورد، مخالفت با امام (ره) هم کمی از آن ندارد. هر مشکلی پیدا کردیم باید ببینیم کجا از امام (ره) تخلف کردیم؟ اگر در مجلس مشکل داشتیم، نمیخواهم بگویم افراد راه امام (ره) را طی نمیکردند، ولی اکثریت، اگر مجلس راه امام (ره) را طی میکرد وضع ما خیلی بهتر از این بود. اگر دولت راه امام (ره) را طی میکرد وضع ما خیلی بهتر بود.
یعنی از مسیر تخطی کردهاند.
بله. راه امام (ره) را باید شناخت. از کجا باید بشناسیم؟ از آثار امام (ره) باید بشناسیم. وصیت نامه امام چیست؟ این ملت، این دولت، این مسئولین میخواهند به این وصیت عمل کنند؟ به چه کسی وصیت کرده است؟ وصی امام (ره) چه کسی است؟ وصی همینها هستند. اینها باید وصیت امام (ره) را عمل کنند. امام (ره) برای مجلس در این وصیتنامه کوتاه، تعیین تکلیف کرده است. برای مجلس، برای دولت، برای نیروهای انقلابی، فرهنگی و همه تعیین تکلیف کرده است. درباره مسائل اقتصادی نیز تکلیف را معین کرده است. همین وصیت نامه را عمل کنند مملکت آباد میشود. عمل نشد؛ حالا نمیخواهم بگویم ۱۰۰ درصد عمل نشد، ولی این طور نبود که ۱۰۰ درصد هم عمل شود. یکی از آثار امام (ره) که تقریباً انیس و مونس من است ۴۰ حدیث ایشان است. به عنوان وظیفه شرعی توصیه میکنم این کتاب را پیدا کنید و بخوانید؛ چندین بار هم بخوانید. امام (ره) را در اینجا بهتر میشناسید. اینها را از ۴۰ حدیث برداشتم و نوشتم و چند جمله را برای شما میخوانم.
مناجات سید الساجدین هم مثل مناجات من و توست؟ او هم برای حورالعین و گلابی و انار آنقدر ناله و سوز و گداز داشت؟ اگر بشریت پشت به پشت یکدیگر درآیند و بخواهند یک «لا اله الا الله» امیرالمومنین را بخوانند نمیتوانند. به مقام علی ابن ابیطالب قسم اگر ملائک مقربین، انبیا، غیر از رسول خاتم که مولای علی اوست، بخواهند یک تکبیر او را بگویند نتوانند. امام (ره) میگوید زمین بهشت صاف است و خالی است. اعمال انسان اگر خیر باشد برای او یک درختی میکارند.
برخی اعمال بسیار نیکی دارند که این زمین پر از درخت میشود. برخی کمتر و برخی بیشتر است. اگر برخی مواقع عملی نداشت، خالی است. زمین خالی است، درختی ندارد. اگر درخت داشت برخی مواقع یک چیزی آمد مثلاً سیلی آمد و این درختان را برد، یک گناهی کرد و آن گناه سبب شد این درختان از بین رفت. امام (ره) این است.
این روحیه انقلابی چقدر به حرکت امام (ره) کمک کرد؟ اگر امام (ره) این روحیه انقلابی را نداشت آیا میتوانست این مسیر سخت را ادامه دهد؟
ابداً؛ محال بود. مگر بقیه علما از ابتدای زمان غیبت امام زمان (ع) نبودند؟ از شیخ مفید و شیخ طوسی و شیخ صدوق و امثالهم؛ آنها در وادی دیگری بودند و احترام آنها هم واجب است؛ مقام بالایی هم دارند، نمیخواهیم مقام آنها را کم کنیم. مقام آنها بالا است، ولی در این وادی نبودند. به هر دلیلی وظیفه شرعی خود نمیدانستند که با دولت دربیفتند، یا میگفتند توان این را نداریم. نمیخواهم بگویم- نعوذبالله -گناه کردند؛ نه، تشخیص وظیفه آنها این بود. آن کسی که این وظیفه را تشخیص داد امام (ره) بود. تشخیص داد که ما میتوانیم. این کلمه «می توانیم» از جملههای قصار امام (ره) است. اینکه ما میتوانیم را خود امام (ره) تشخیص داد که دولت هست، حکومت هست، امریکا هست، ساواک هست، همه چیز هست، شرق و غرب هست، همه عالم هست، ما اینجا تنها هستیم، اما میتوانیم. این طرز تفکر انقلابی امام (ره) بود و منحصر به خود ایشان بود. دیگران و خیلی از بزرگان بودند، مثلاً در آخر کار آیت الله بروجردی. ایشان چنین تشخیصی نداد که با اینها دربیفتیم. در نهایت میگفتند خواستههایی داریم و میگوییم این کار را بکنید، اگر بکند یا نکند. برخی مواقع برخی ملاقات هم داشتند و خواستههایی هم داشتند. مشکلاتی بوده و گاهی میگفتند این کارها انجام شود، این کارها نباید شود؛ اینها تشخیص بوده است. روحیه انقلابی منحصر و مختص به امام (ره) بود.
آیا شده بود در دوران مبارزه یا در دوران بعد از مبارزه، ببینید امام (ره) به سختی خوردهاند و از یک سختی هراس و ترسی داشته باشند یا بگویند نمیتوان ادامه داد؟
ابداً. این جملهای که شاید شنیده باشید، از جملههای مسلم امام (ره) بود. امام (ره) میفرمایند من از هیچ کسی تا الان نترسیدهام. از هیچ کسی نمیترسم. مقام معظم رهبری خودشان میفرمودند با امام (ره) درباره موضوعی صحبت میکردم و میخواستم بگویم شما ملاحظه این را میکنید که اینطور نشود، آنطور نشود. این کلمه به ذهنم آمد و گفتم شما میترسید اینطور شود؟. گفت خیر من از هیچ کسی نمیترسم. از هیچ کسی نمیترسید. وقتی متکی به قدرت خدا بود، با اتکا به قدرت خدا، از چه چیزی باید بترسد؟
ابتدا اشاره کردید که رهبری انقلاب چه حضرت امام (ره) و چه آیت الله خامنهای ما را از گردنههای سختی عبور دادند. هر چقدر در ذهن دارید به عنوان کسی که در صحنههای مختلف انقلاب بودهاید، با اتکا به ولایت فقیه چه صحنههای سختی را گذراندیم؟ کجاها بوده که فکر نمیکردیم بگذرانیم، ولی با رهبری امام (ره) و رهبری آقا گذراندیم؟
اصلاً همه چیز ما ولایت فقیه است. یعنی هر چه داریم از ولایت فقیه داریم. اگر ولایت فقیه نبود هیچ چیزی نداشتیم. چیزی جایگزین ولایت فقیه نبود. خود امام (ره) فرمودند ولایت فقیه یعنی ولایت پیغمبر، ولایت علی و ولایت امام معصوم؛ این به معنی ولایت است. در میدان جنگ ۸ سال چه کسی جنگ را اداره کرد؟ جز ولایت فقیه؟ اگر امام (ره) پشتیبان این امر نبود، اگر پیامهای امام (ره) نبود، اگر صحبتهایی که میکردند در ملاقات با رزمندگان نبود، دلگرمیهایی که به اینها میدادند نبود، تشویقهای اینها نبود، مگر ممکن بود؟ نه تنها ۸ سال که سال اول شکست میخوردیم. از ابتدا که در آبادان و خرمشهر وارد شدند، کار تمام میشد. ولی این ولایت فقیه بود که نجات داد. به دستور امام (ره) بود که همه در میدان جنگ میرفتند و جوانان سینه سپر میکردند و سر میدادند.
با یک پیام امام (ره) کلیه نیروها بسیج میشد. نیروهای در میدان جنگ و پشت صحنه بسیج میشدند. خانمهایی که در خانهها برای رزمندگان غذا تهیه میکردند، اینها همه از ولایت فقیه بود. هر جایی سست میشد یک ملاقات امام (ره) و یک دیدار امام (ره) همه کار را درست میکرد و روحیهها تقویت میشد. ضعفها برطرف میشد. هرچه داریم از ولایت فقیه داریم. آنهایی که ولایت فقیه را نمیفهمند عوام هستند.
بعد از امام (ره) چطور؟
حالا هم همان است؛ فرقی نمیکند. بالاخره ولایت فقیه که یک فقیه معین نیست. یک فقیهی که بتواند امور مسلمانان را تصدی کند و مردم او را قبول داشته باشند، که ابتدا امام (ره) بود و دومی آیت الله العظمی خامنهای است. سومی و چهارمی هم با خداست؛ تا قبل از ظهور مسئله همین است. تا ظهور امام زمان (عج) تحقق پیدا نکرده است مسئله همین است؛ ولی فقیه باید اداره کند. اگر روزی –نعوذبالله-ولی فقیه در کار نباشد فاتحه همه چیز خوانده میشود. چیزی باقی نمیماند. دشمن در انتظار آن روز است.
دشمن میگفت تا امام (ره) هست انقلاب است؛ اگر امام (ره) نباشد انقلاب نابود میشود. این نشد. الان هم همین است. الان هم دشمن نظر دارد این مقام معظم رهبری هست حریف او نمیشویم، هر کاری بخواهیم انجام دهیم او خنثی میکند، اگر در یمن، سوریه، عراق، ایران و هر جایی هست نقشههای ما را خوب میشناسد که یکی از خصوصیات امام (ره) هم همین دشمن شناسی و دوست شناسی بود. نقشههایی را میداند و راه خنثی کردن این نقشهها را هم میداند که چطور این سحر را باطل کنیم. الان هم مسئله همین است و موفقیتهایی که ما داشتیم، شکستهایی که دشمن در صحنههای داخلی و خارجی داشته است، بر محور همین قضیه مقام معظم رهبری است. خداوند به ایشان هم خصوصیت و ویژگی داده که باید بگوییم من عند الله است و همه کار دست خداست. قلب مومن هم در دست خداست. یک قلب را هدایت میکند و یک قلب را هدایت نمیکند، بنابراین همه اینها با پشتیبانی اراده الهی است و ایشان موید من عندالله است.
بعد از امام (ره) میتوانید مثال بزنید که کدام صحنههای سختی بوده که با تدبیر رهبری انقلاب به پیش رفته است؟ مصداقی میتوانید مثال بزنید.
در صحنههای مختلف مانند تحریمها … اگر در این تحریمها مسئله ولایت فقیه و رهبری مقام معظم رهبری نبود همان ابتدا کار تمام میشد. یک دهم این تحریمها را هیچ کشوری نمیتواند تحمل کند. حکومتها با این تحریمها سقوط میکنند. این یک نمونه است. این تحریمها پشت سرهم میآید و در عین حال نظام محفوظ میماند، دل مردم را گرم میکند و اجازه نمیدهد مردم ناامید شوند، نمیگذارد مردم بدبین شوند. الان مسئلهای که مربوط به سوال شما میتواند باشد، همین است که با دشمن چه کار کنیم؟ میتوانیم بسازیم یا نمیتوانیم بسازیم؟ این یکی از مراحل است. عدهای که من حسن نیت و سوءنیت آنها را نمیدانم، قلب همه دست خدا است، از قلب اشخاص اطلاعی نداریم، ولی عدهای به هر حال معتقد بودهاند و هنوز هستند که مشکلات این مملکت را فقط باید با کنار آمدن با سیاستهای آمریکا حل کرد. اگر با امریکا کنار آمدیم مشکلات اقتصادی و سیاسی ما حل میشود و اگر کنار نیامدیم همین وضع وجود دارد و صد برابر بدتر هم میشود؛ این یکی از مسائل است و مقابل خنثی کردن تحریمها است. همان نقشهای که با تحریمها میخواهند ما را به زانو دربیاورند، این نظرات و مواضع انقلابی و اسلامی رهبری همه را از بین میبرد. آثار تحریمها از بین میرود. فشارهای مضاعف از بین میرود.
چه کسی است که باید بگوید ما فشارها را تحمل میکنیم و میتوانیم تحمل کنیم؟ برخی قدرت ملت را خبر ندارند، از قدرت مردم خبر ندارند. مردم ما مردمی صبور هستند. مردم مقاومی هستند. به شرطی که افرادی اینها را هدایت کند. مانند امام (ره) که هدایت میکرد، مانند مقام معظم رهبری که مردم را هدایت میکند؛ افکار عمومی را هدایت کنند. مردم استقامت دارند و میایستند. الان هم در مشکلات معیشتی و کرونا همین طور است. مشکلات کم نیست، ولی قدرت مقاومت مردم هم کم نیست. این مردمی هستند که در میدان زمان جنگ ۸ ساله نشان دادند که آمادگی دارند تحمل سختیها را کنند و غلبه بر سختیها داشته باشند. این تجربه سالهای زیاد ما است. در دوران انقلاب این را مردم نشان دادند که شریف هستند. هرچه به این مردم احترام کنیم کم است و امام (ره) بود که این مردم را میشناخت. امام (ره) بود که به قول مرحوم مطهری در دیدار خود میگفت امام (ره) مردم را میشناسد. وقتی به دیدار امام (ره) در پاریس رفتند گفتند امام (ره) مردم را خوب میشناسد و اعتماد به مردم دارد.
اشارهای کردید که باقی ماند. گفتید اگر مجلس ما، دولت ما، مردم ما به این مکتب امام (ره) و اندیشههای امام (ره) پایبند باشند، چقدر جلو میرویم. برای ما چند شاخصه مکتب امام (ره) را بیان کنید که مکتب امام (ره) چه درسی به ما داده است؟ کجاها دقت کردیم و کجاها جا ماندیم و باید بیشتر توجه کنیم.
توکل به خدا و اینکه بدانیم خدا پشتیبان ما است. وقتی خدا پشتیبان است کسی نمیتواند بر خدا غلبه کند و خدا را شکست دهد؛ بنابراین در صحنههای اقتصادی خیلی جاها مشکل داشتیم و داریم. چرا این مشکلات حل نمیشود؟ اقتصاد مقاومتی را مقام معظم رهبری ارائه دادند. این یکی از حوزههایی است که مقام معظم رهبری به آن وارد شدند. یعنی این مملکت اگر بخواهد از نظر اقتصادی روی پای خودش بایستد، دست گدایی به طرف دشمن دراز نکند، باید خودش اقتصاد خود را قبضه کند و میتواند این کار را انجام دهد.
هر چه درباره این رهبری هم حرف بزنیم کم است. ایشان تکیه بر نیروهای جوان دارد، اما افراد سالخورده و قدیمی را بکار میگیرند و نیروهای جوان ما کمتر بکار گرفته میشوند و راه همان راه همیشگی است، ولی باید از اینها استفاده کرد. ایشان چقدر گفتهاند و حرف حق هم هست؛ امکانت کم نداریم، امکاناتی که خدا به ما داده از ذخایر ارزی، از اماکانات زیرزمینی و روزمینی و گنجهایی که خدا داده وجود دارد، باید بهره برداری کنیم. ما لب دریا نشستهایم و تشنه میمیریم. اینها هست و استفاده نمیکنیم. نیروهای انسانی را بکار بگیریم، اینها همان مراحلی است که دنبال آن هستید، نیروهای انسانی را بکار بگیریم و شناخت نیروهای انسانی و بکار گرفتن آنها و حذف نیروهای ناصالح… در قضیه ارز و امثالهم مشکل داریم، چون افراد ناصالح آمدند و با ارز ۴۲۰۰ تومانی بلوا درست کردند و پولهای مردم را گرفتند و به نفع خود استفاده کردند. چه کسی باید این کار را کند؟ اینها راههایی است که راه رهبری با راه این افراد جدا میشود. ایشان میگوید به نفع مردم باید کار کنید و ارز باید به نفع مردم باشد. واردات باید در حد لزوم مردم باشد، صادرات باید بیشتر شود، اجناسی که مورد نیاز نیست نباید وارد شود. قاچاق نباید باشد. اگر مطالب مقام معظم رهبری را بیان کنیم، یک کتاب میشود.
در مورد جوان گرایی امام (ره) هم بر نیروهای جوان تاکید داشتند...
بله. سربازان امام (ره) نیروهای جوان بودند. آنهایی که در میدان جنگ بودند پیرمردها نبودند. در همه صحنه و هر جایی هر کاری بود در داخل و خارج و عمدتاً هم در میدان جنگ همین جوانان بودند که میجنگیدند و درمسائل نظامی، مسائل غیرنظامی کار کردند.
البته حضرت آقا جدیداً صحبت کردند و گفتند جوان به معنای این نیست که جوان ۳۰ ساله بیاوریم، حاج قاسم سلیمانی را مثال زدند که ایشان با اینکه ۶۰ سال سن داشت، جوان بود. شوخی هم با شما در جلسه خبرگان کردند.
بله. من هم جوان هستم. (میخندد)
احسنت (میخندد)؛ شوخی آقا را میفرمایید. اگر بگویید جالب است.
صحبت پیرها بود، میگفتند آقای جنتی هم پیر هستند. ایشان جوانی ما را قبول ندارند. (میخندد)
درباره نقش انقلاب و رهبری امام (ره) و حضرت آقا در مقاومت مقابل امریکا و پرچمداری که انقلاب اسلامی به مسلمانان داد. اساساً تغییر منطقه و تغییر هندسه منطقه اسلامی و منطقه غرب آسیا، خیلیها معتقد هستند با انقلاب اسلامی ایران صورت گرفته است. این را چقدر موثر بودهایم و رهبری انقلاب چقدر در این نقش داشت؟
اصلاً انقلاب اسلامی در دنیا اثر گذاشت. مسئله این نبود که شاه برود و حکومت اسلامی بیاید. انقلاب اسلامی در شمال آفریقا، لیبی، مصر، در همه جا اثر گذاشت. نیروهای انقلابی آماده برای کار در دنیا زیاد داریم. از همین جوانان اینچنینی زیاد داریم، کسی اینها را بسیج نمیکرد. هر جا اینها میدان پیدا کردند الهام از امام (ره) گرفتند. امام (ره) این را در دنیا ثابت کرد که میشود با قدرتها درافتاد. این را ثابت کرد.
امام (ره) ثابت کرد میشود با قدرت درافتاد. آنهایی که میگفتند نمیتوانیم، چه از علما و چه از غیرعلما، هیمن طور مانده بودند که باید تسلیم شویم، ولی امام (ره) فرمود میتوانیم و پیروز میشویم.
امام (ره) به این آیات قرآن عقیده داشت. آیات قرآن تابلوی جلوی چشم امام (ره) بود. با این تابلو حرکت میکرد و میرفت؛ بنابراین به دنیا فهماند با آمریکا میشود درافتاد، با دشمنان مقتدر غربی میتوان درافتاد. این معجزه امام (ره) بود که میشود. عمل نکردند یا کم عمل کردند سر جای خود است، ولی بالاخره این را امام (ره) فرمودند که امکان این وجود دارد دشمن هر چقدر هم مقتدر باشد، هر چقدر ضعیف باشیم میتوانیم دربیفتیم. در قضیه انقلاب اسلامی و جنگ این کار شوخی نبود؛ یک دولت نوپایی که هیچ تجربه اداری ندارد، اینهایی که اول کار در مجلس و دولت امدند سابقه اجرایی و مدیریتی نداشتند. مثل ما از مدرسه فیضیه اینجا آمده بودیم. چه میدانستیم باید چه کار کنیم. در شورای نگهبان که ابتدا آمدیم نمیدانستیم باید چه کار کنیم؛ قانون نداشتیم، قانون کم داشتیم. جا نداشتیم. شورای نگهبان ابتدا که اسم ما را امام (ره) فرمودند و اعضای شورای نگهبان را معرفی کردند، اصلاً جا نداشتیم که برویم. هر وزارتخانهای جایی داشت. این وزیر میرفت آن یکی جای او میآمد. همه چیز بود. شبها جا نداشتیم بخوابیم. در ساختمان مجلس در اتاقی که برخی مواقع مینشستیم و خبرگان جمع میشوند، میرفتیم. شبها آنجا میخوابیدیم. برخی مواقع در پادگان میخوابیدیم. جا نداشتیم. شورای نگهبان با آن عظمت و اهمیتی که دارد، اینچنین بود. پولش سر جای خودش. جایی نداشتیم بنشینیم و جلسه بگذاریم، قانون و برنامه نداشتیم. عجیب و غریب بود. خدا مرحوم ربانی را بیامرزد. با بنی صدر آشنا بود. اینجا دست بنی صدر بود. او واسطه شد و گفت اینجا را به ما بدهید. آنها هم رفتند و اینجا را به ما دادند. تازه جا پیدا کردیم.
آخر کلام بحث را با حاج قاسم سلیمانی تمام کنم. حاج قاسم در وصیت نامه خود توصیه ویژهای کردند، خطاب به علما و مراجع با همان احترامی که همیشه یاد میکنند که پشتیبان آقا باشید و به ولایت فقیه توجه ویژه کنید. چندین بار قسم یاد کردند. فکر میکنید چه نگرانی در ذهن حاج قاسم بود که اینقدر روی این تاکید کردند؟
کاش داغ ما را تازه نمیکردید. من واقعاً داغ در دلم همیشه سوزندگی دارد و ما را میسوزاند. عکس ایشان را در اینجا دیدید. هر روز از مقابل این عکس عبور میکنم. ایشان را میبی نم و حرفهایی که نقل میکنند و همین مطالبی که شما بیان کردید، ایشان معتقد بود هرچه داریم از ولایت فقیه و رهبری داریم. از این جهت باید با هدایت رهبری و پشتیبانی رهبری کار خود را انجام دهیم.
این مصیبت بزرگی بود که بر ما وارد شد. در همه مصیبتهایی که در دوران انقلاب داشتیم این ویژگی را هیچ کسی نداشت. خوب شد یادی از ایشان کردیم. وضعیتی که در کرمان پیش آمد و جمعیت به آن صورت برای تشییع و دفن ایشان رفت که گفتند ۶۰ یا ۷۰ نفر زیر دست و پا رفتند. کجای تاریخ اسلام چنین چیزی را داشتهایم؟ در تاریخ انقلاب اسلامی کجا چنین چیزی را داشتیم؟ این قدر جمعیت بیاید که ۶۰ یا ۷۰ نفر له شوند و از دنیا بروند. این جایگاه را برای مردم داشت. سردار سلیمانی جایگاه منحصر به فردی داشت. او دومی نداشت و ندارد.
خاطرهای از ایشان دارید برای ما بازگو کنید؟
نه من الان چیزی در ذهن ندارم. شناختی که بعد پیدا کردیم به آن اندازه شناخت نداشتم. شهادت ایشان، ایشان را معرفی کرد که او چه کسی است. معرفی کرد که از دوستانی همچون ما و دیگرانی که در حد دوستی نبودند تازه شناختند او چه کسی بود. من هر چه میشنوم روحیه اسلامی و الهی و انقلابی داشت. در محراب عبادت یک بنده عبادتکار بود و در میدان جنگ یک نظامی سلحشور بود. این را کجا میتوانید پیدا کنید؟ یادگار علی (ع) آن میدان جنگ و آن محراب عبادت بود.
خیلی محبت کردید. ما شما را خسته کردیم.
خواهش میکنم.
آخر کلام خاطره یا ناگفتهای از دیدارهایتان با آقا دارید؟
آنچه بخواهم در آخر بیان کنم این است که آثار امام (ره) را جلوی چشم خود بگذارید، اگر میخواهید مسلمان شوید، میخواهید متدین باشید، میخواهید انقلاب پیروز باشد، اگر میخواهید زحمات شما هدر نرود، آثار امام (ره) را جلوی چشم خود بگذارید. آثار امام (ره) همیشه زنده است، امام (ره) همیشه زنده است. الان بیش از ۳۰ سال است که ایشان رحلت فرمودند، تمام آثار از همان وصیت نامه تا سخنرانیها و ان مطالبی که در صحیفه امام (ره) است، مثل این است که امروز امام (ره) صحبت میکنند، کهنه نمیشود، به روز است.
من سفارش میکنم این را داشته باشند. یک روزی دیداری با مجلسی داشتم، با کمیسیونها هم روزی صحبت داشته باشم همین مطلب را بیان میکنم. میگویم دستورات امام (ره) را جلوی چشم خود بگذراید. اگر میخواهید کار کنید و به انقلاب کمک کنید و اگر میخواهید به اسلام و مردم خدمت کنید راه امام را پیدا کنید و این را راه را بروید. این راه امام (ره) است. مجلس باید همین باشد و این دولت باید همین باشد. هر جایی ضربه خوردیم یک جایی اینها با امام (ره) زاویه پیدا کردند. راه امام (ره) را نتوانستند طی کنند.
خیلی سپاسگزاریم. امیدواریم بتوانیم به معنای واقعی در مسیر امام (ره) حرکت کنیم.
انتهای پیام/