به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شهید محمدحسین اثنیعشری در سال ۱۳۳۷ در خانوادهای مذهبی و در دزفول چشم به جهان گشود.
محمدحسین هفت سال بیش نداشت که پدر خود را از دست داد و در همان سن درحالیکه مشغول به تحصیل بود برای تامین مخارج خانواده مشغول بکار شد.
وی از همان کودکی علاقه خاصی به کمک و دستگیری فقرا و محرومان داشت چراکه خود نیز طعم تلخ آن را چشیده بود؛ او گاهی موقع تقدیم مزدش به مادر میگفت شرمندهام که کم است چراکه فرد نیازمندی را دیدم و مقداری از درآمدم را با اون تقسیم کردم.
بیشتربخوانید
او که در مبارزه با رژیم ستمشاهی در صفوف اول قرار داشت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سپاه پاسداران مشغول به فعالیت شد اما بعد از اطمینان کامل از پیروزی انقلاب دلش بی قرار دیگر ملتهای مسلمانی بود که آسایش در کشورشان حاکم نبود و تحت ستم بودند.
محمدحسین ماندن و دست روی دست گذاشتن را جایز ندانست و همراه با گروهی از سپاهیان اسلام به سرپرستی شهید محمد منتظری برای مبارزه با اشغالگران قدس عازم لبنان شد.
همرزمانش رشادتهای محمد حسین را در جبهه نبرد حق علیه باطل بینظیر میدانند و طبق گفته آنها، محمدحسین به دلیل داشتن مهارتهای فنی وسیلهای طراحی کرده بود که توپهای سنگین را حمل کرده و موجب کمکهای زیادی به رزمندگان در درگیری با دشمن مینمود.
محمد حسین اثنیعشری که تنها رزمنده انتفاضه خوزستانی است، در ۱۰آذر سال ۵۹ در عملیاتی که در جنوب لبنان به فرماندهی او صورت گرفت توسط نیروهای رژیم صهیونیستی شناسایی و توسط اصابت خمپاره، به فیض شهادت نائل آمد.
خاطرهای از زبان دوست شهید
محمدحسین طاهر بقال، از دوستان شهید محمدحسین اثنیعشری از خاطراتش با او چنین میگوید: چند ماهی از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی گذشته بود که بهاتفاق شهید محمدحسین اثنیعشری جهت دیدار عمومی با حضرت امام به قم رفتیم؛ وقتی به قم رسیدیم جهت دیدار با امام عازم شدیم و پس از رد شدن از چند کوچه تنگ و دراز و در ازدحام جمعیت مشتاق، به منزل امام رسیدیم.
در آن جلسه حضرت امام انگار میدانست که جوانی مشتاق کمک به مردم ستمدیده فلسطین در بین جمعیت قرار دارد، چراکه آقا در مورد فلسطین و مردم ستمدیده آن سخنرانی کردند و بعد این سخنرانی امام، آتش درون محمدحسین شعلهور شد و موقع برگشتن به دزفول، در طول مسیر تماماً حرف فلسطین و دوره چریکی را می زد که یک ماه بعد به اتفاق گروهی از سپاهیان اسلام عازم جنوب لبنان شد.
خداوند نگهدار خانوادهام خواهد بود
یکی از خواهران شهید اثنیعشری چنین نقل میکنند که محمدحسین موقع خداحافظی و رفتن به فلسطین، به خانه آمد و من به او گفتم محمدحسین تو تنها پسر این خانه هستی و امید مادر بعد از خدا به تواست، که محمدحسین در پاسخ به من گفت مادرم را اول به خدا میسپارم سپس به شما پنج خواهر ماهی یک نفر از شما، از او نگهداری کنید تا که اگر برگشتم خودم برای شما جبران می کنم و اگر شهید شدم خداوند از شما نگهداری خواهد کرد.
طبق روایت دوستان و همرزمان شهید اثنی عشری او معتقد بود که در راه آزادی قدس، باید برای کمک به مردم مظلوم و زجر کشیده فلسطین تلاش نماییم و به گفته امام خمینی بتشکن، برای به اهتزاز درآوردن بیرق اسلام در قدس شریف و کمک به انقلاب اسلامی فلسطین و مبارزه با صهیونیسم غاصب تمام تلاشمان را انجام دهیم.
پیکیری که هیچگاه برنگشت
خواهر شهید این چنین روایت میکند که محمدحسین برای جلب رضایت مادرم که اصرار داشت محمدحسین ازدواج کند گفته بود یک دوره۶ماهه به فلسطین میرود و بعد از برگشت به خواسته مادرم عمل میکند، و اینگونه مادرم راضی به رفتن محمدحسین شد.
وی ادامه میدهد: یک روز که مشغول تماشای تلویزیون بودم به طور ناگهانی خبر شهادت محمدحسین از تلویزیون اعلام شد که وقتی خبر را به مادرم رساندم در کمال آرامش گفت الحمدالله که به آنچه که میخواست رسید و به گفته محمدحسین از آن پس خداوند نگهدار مادرم و خواهرانم بود.
بر اثر اصابت خمپاره، هرگز پیکری از شهید محمدحسین اثنی عشری به ایران بازنگشت و او برای همیشه جاویدالاثر ماند.
منبع: فارس
انتهای پیام/