به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برای شروع هر کاری، مقدمهای لازم است. طبیعتا این موضوع درباره تولید محصول یک کارخانه یا ارائه خدمت توسط یک شرکت هم صدق میکند و آن کارخانه و شرکت باید کارشان را از نقطه صفر شروع کنند. این نقطه صفر همان اولین محصول است که ما میخواهیم در این پرونده به آن بپردازیم.
بد نیست بدانیم اولین محصول و تولید کارخانهها و شرکتهای معروف دنیا چه بوده و از کجا به اینجا رسیدهاند. شاید ما که امروز پیگیر شروع کاری هستیم و برایش خیالپردازی میکنیم، روزی با غرور بگوییم اولین محصولمان چیزسادهای بود و بعد به آن بخندیم! البته گوشی آیفون با گذشت ۱۳ سال هنوز به همان جذابیت روز اولی است که به بازار عرضه شد و تعداد هوادارانش نه تنها کم نشده که روز به روز بیشتر میشود. در کنار معرفی اولین محصول برندهای برتر دلیل موفقیت برند اپل را هم از زبان یک پژوهشگر میخوانیم.
اولین محصول: پلوپز در سال ۱۹۴۶
فعالیت کنونی: بزرگترین تولیدکننده سنسورهای دوربین، تلویزیون و وسایل الکترونیکی و گرداننده بزرگترین تجارت موسیقی، سرگرمیهای رایانهای و فیلم سازی در جهان است.
داستان آغاز: بعد از جنگ جهانی دوم سونی محصولی اختراع کرد تا میلیونها نفر که در خانه برق داشتند، ولی وسایلی برای استفاده از آن نداشتند، لذت ببرند یعنی پلوپز برقی. این پلوپز شامل چند الکترود آلومینیومی میشد که ته یک سطل چوبی چسبانده شده بود. البته به دلیل مشکلات اجرایی، این محصول هیچگاه وارد بازار نشد.
بیشتر بخوانید
اولین محصول: کتابفروشی آفلاین در سال ۱۹۹۴
فعالیت کنونی: بزرگترین فروشگاه اینترنتی جهان که فروش آنلاین طیف گستردهای از کالاها از کتاب تا لوازم الکترونیکی، وسایل خانگی، پوشاک و... را در بر میگیرد.
داستان آغاز: بهعنوان یک کتابفروشی نو و دست دوم آفلاین، کارش را در پارکینگ خانه «بزوس» آغاز کرد. «جف بزوس» نام «آمازون» را از فرهنگ لغت انتخاب کرد، چون جای عجیب و متفاوتی بود، مانند شرکتش. همچنین با حرف A شروع میشد که در صدر فهرست الفبا قرار داشت. رود آمازون بزرگترین رودخانه دنیا بود و جف قصد داشت فروشگاهش را به بزرگترین کتاب فروشی دنیا تبدیل کند.
اولین محصول: ماشین بافندگی اتوماتیک در سال ۱۹۲۶
فعالیت کنونی: سومین خودروساز برتر جهان و نخستین خودروساز ژاپن که در سراسر ژاپن ۱۲ کارخانه تولیدی و ۵۲ شرکت دیگر در ۲۷ کشور جهان دارد.
داستان آغاز: این شرکت توسط «تویودا» تاسیس شد که مخترع دستگاههای بافندگی بود. چشمگیرترین اختراع او ماشین بافندگی اتوماتیک پرسرعت با دهها نوآوری بود که باعث تحولی چشمگیر در کیفیت و افزایش ۲۰ برابری بهرهوری شد. این دستگاه در سال ۲۰۰۷ به عنوان «دستاورد برجستهای که باعث پیشرفت صنعت نساجی جهان شد» و میراث مهندسی مکانیک ژاپن ثبت شد.
اولین محصول: فروشگاه موادغذایی در سال ۱۹۳۸
فعالیت کنونی: گروه سامسونگ شامل مجموعهای از ۸۰ شرکت است که بزرگترین مجموعه تجاری و صنعتی در کرهجنوبی است. شناختهشدهترین محصولات آن عبارت اند از: سامسونگ الکترونیک (بزرگترین شرکت فناوری اطلاعات جهان)، پوشاک، صنایع شیمیایی، پزشکی، کشتی، ساختمانی، تبلیغاتی، بیمه و قدیمیترین شهربازی کره جنوبی
داستان آغاز: بنیان گذار سامسونگ، نودل و سایر محصولات را در شهر تجارت و آنها را به چین صادر میکرد. بعد از جنگ کره، شرکتهای تابعه هم به وجود آمدند. سامسونگ اولین بار در سال ۱۹۶۹ وارد صنعت الکترونیک شد که اولین محصول آن تلویزیونهای سیاه و سفید بود.
اولین محصول: رایانه اپل یک در سال ۱۹۷۶
فعالیت کنونی: طراحی و ساخت لوازم الکترونیکی، نرمافزار و ارائهدهنده خدمات آنلاین. سال ۲۰۱۹ اپل در جایگاه دوم سودآورترین شرکت بینالمللی قرار گرفت.
داستان آغاز: وازنیک، یکی از بنیان گذاران اپل «میکروکامپیوتر اپل یک» را در سال ۱۹۷۵ مونتاژ کرد. اولین بار در تاریخ بود که انسان میتوانست با صفحه کلید تایپ کند و آن را در صفحه نمایش رایانه شخصی خود ببیند. سپس استیو جابز توانست ۵۰ دستگاه را به قیمت هرکدام ۵۰۰ دلار به یک فروشگاه رایانه محلی بفروشد. فروش چند هزار دلاری آنها را تشویق کرد روی «اپل ۲» کار کنند. اپل بعدها با ارائه محصولاتی مثل گوشی آیفون اعتبار بیشتری کسب کرد.
اولین محصول: بازیهای کارتی در سال ۱۸۸۹
فعالیت کنونی: یکی از باارزشترین شرکتهای ژاپنی است که در زمینه بازیهای رایانهای فعالیت میکند. بازیهای ماریو، افسانه زلدا و پوکمن از معروفترین محصولات این شرکت است.
داستان آغاز: کارش را به عنوان تولیدکننده کارتهای یک بازی مخصوص و محبوب ژاپنی آغاز کرد. سربازان روسی که در جریان جنگ اسیر شده بودند، یک بازی کارتی روسی بههمراه داشتند که نینتندو تولید کارت آنها را هم آغاز کرد. در سال ۱۹۵۹ نینتندو کارتهای بازی با تصاویر شخصیتهای محبوب والت دیزنی را به بازار عرضه کرد.
اولین محصول: فروشگاه خردهفروشی در سال ۱۹۶۲
فعالیت کنونی: بزرگترین شبکه فروشگاههای زنجیرهای موادغذایی و هایپرمارکت در جهان است. همچنین بزرگترین شرکت جهان رتبهبندی شده است.
داستان آغاز: در سال ۱۹۴۵ «سام والتون» با مالک یک فروشگاه زنجیرهای آشنا شد و یک شعبه از آن فروشگاه را راهاندازی کرد. «والتون» موفق عمل کرد، اما صاحب فروشگاه قرارداد اجاره را تمدید نکرد. در سال ۱۹۵۰ والتون فروشگاه جدیدی تاسیس و از یک راهبرد جدید و ساده استفاده کرد: میزان تخفیف را بالا برد. نتیجه آن افزایش میزان فروش از راه حفظ مشتریان بود.
اولین محصول: اسباب بازیهای چوبی در سال ۱۹۲۳
فعالیت کنونی: تولید آجرهای کوچک رنگارنگ پلاستیکی برای ساخت اجسام گوناگون. همچنین با همکاری دانشگاهها روباتهایی میسازد که علاقهمندان میتوانند آنها را سرهم و برنامهنویسی کنند.
داستان آغاز: «اوله» که یک نجار بود و برای پیداکردن چوب دچار مشکل شده بود، تصمیم گرفت از ضایعات چوبی برای ساخت اسباببازی استفاده کند. اولین محصولات قطار و اردک چوبی چرخدار بودند. وقتی او کار با اسباببازیهای پلاستیکی را در سال ۱۹۴۷ آغاز کرد، بیشتر فروشگاهها علاقهای به کارش نداشتند، اما ناامید نشد و در نهایت تمرکز شرکت روی آجرهای پلاستیکی امروزی قرار گرفت.
چرا اپل بهترین است؟
سایمون سینک، نویسنده کتابهای پرفروش و سخنران انگیزشی با استفاده از قانون دایره طلایی رازهای موفقیت اپل را توضیح میدهد.
سایمون سینک نویسنده، مشاور سازمانی و سخنران انگیزشی مشهوری است که با کتاب پرفروش «با چرا شروع کنید؛ رهبران بزرگ چگونه الهامبخش میشوند؟» به شهرت جهانی رسید. سایمون بهخاطر سخنرانی معروفش در تد هم شناخته شدهاست. سخنرانی او درباره اینکه چرا امثال اپل در مقابل رقبا از چنین قدرت و اعتباری برخوردارند در سال ۲۰۰۹ ارائه شد، اما همچنان برای هر شخص یا سازمانی که میخواهد در مسیر موفقیت حرکت کند، نکات جذاب و کاربردی دارد.
او در سخنرانی معروفش فقط روی دلایل موفقیت اپل تاکید ندارد و با داستان و مثالهای جالب از برادران رایت و شرکتهای مختلف، ثابت میکند موفقیت فقط محصول سرمایه، نیروی انسانی و... نیست.
شاید اگر با افزایش موفقیتهای اپل، سایمون امروز دوباره این سخنرانی را داشته باشد مثالهای جالب تری ارائه کند.
در ادامه بخشهایی از این سخنرانی را میخوانیم:
وقتی منابع یکسان است، اما موفقیتها نه| چه دلیلی وجود دارد که گاهی، بعضیها موفق به کسب دستاوردهایی میشوند که فوق تصور است؟ برای مثال چرا شرکت اپل در زمینه کاری خودش بسیار خلاق و موفق عمل کرده؟ آنها به همان استعدادها، به همان بنگاهها، به همان مشاوران، به همان رسانهها دسترسی دارند که رقبایشان دارند. چرا برادران رایت توانستند هواپیمای موتوردار تحت کنترل انسان را بسازند درحالیکه در آن زمان قطعا تیمها و افراد دیگری هم در این زمینه تلاش میکردند؟ تیمهایی که شایستهتر بودند و سرمایه بیشتری داشتند.
الگوی موفقیت| تقریبا سه سال و نیم پیش من موفق به انجام کشفی شدم که در دنیا الگویی وجود دارد. الگویی که تمام رهبران موفق مانند مارتین لوترکینگ، افراد موفق مانند برادران رایت و شرکتهای موفق مانند اپل از آن پیروی میکنند. این الگو دقیقا برعکس آن چیزی است که دیگران فکر میکنند و در مسیری کاملا متضاد حرکت میکند. من این قانون را دایره طلایی نامیدهام.
دایره اول چرا؟ دایره بزرگتر چگونه؟ و بعدی چه چیز؟ این نظریه بسیار ساده توضیح میدهد که چرا برخی از رهبران یا برخی از سازمانها میتوانند الهامبخش دیگران باشند در حالیکه دیگران نمیتوانند. هر شخص یا سازمانی در دنیا میداند که سازمانها یا افراد موفق چه کاری انجام میدهند. برخی از این افراد میدانند که آنها به چه نحوی این کار را انجام میدهند. اما تعداد کسانی که دلیل برتری این افراد یا سازمانها را میدانند بسیار کم است.
منظور من از دلیل انجام آن سودآوری و کسب درآمد نیست، بلکه منظور نتیجه و هدف از انجام آن کار است. این که انگیزه و باور سازمان چیست؟ شیوه فکر کردن ما، شیوه عملکرد ما، شیوه برقراری ارتباط ما همواره از بیرون به سمت درون است یعنی ما از مسائل بسیار ساده شروع میکنیم و به سمت مسائل پیچیده و مبهم پیش میرویم. اما رهبران الهامبخش، سازمانهای الهامبخش، همواره از درون به بیرون فکر کرده، عمل کرده و ارتباط برقرار میکنند یعنی از مسائل بسیار پیچیده و مبهم شروع میکنند و به مسائل بسیار ساده و سهل میرسند.
باور مخاطب به رویاهای اپل| اجازه دهید مثالی را در این باره برای شما بیان کنم. من از محصولات اپل استفاده میکنم، زیرا کارکردن با آن بسیار آسان است و هر کسی این موضوع را تایید میکند. اگر شرکت اپل مانند بقیه شرکتها بود، پیام تبلیغاتی آن چنین بود: «ما رایانههای بسیار پیشرفتهای تولید میکنیم، آنها طراحی بسیار زیبایی دارند و کار کردن با آنها بسیار آسان است...»
ما با خود میگوییم که چه کاری انجام دهیم؟ چه پارامترهایی ما را از بقیه متمایز میکند؟ یا چه عواملی موجب برتری ما نسبت به دیگران میشود؟ و در مقابل ما از دیگران انتظار یک رفتار را داریم. یک رای، یک خرید یا چیزی شبیه آن. این شیوه تبلیغات و معرفی محصول شیوهای الهامبخش و موثر نیست.
اما شرکتی مانند اپل اینچنین با مخاطبان خود ارتباط برقرار میکند: «هر کاری که ما انجام میدهیم، باور داریم که تغییری در شرایط کنونی ایجاد میکند، باور داریم که بهگونهای متفاوت فکر کردهایم. شیوه ما در به چالش کشیدن وضعیت موجود، تولید محصولاتی با طراحی بسیار خیرهکننده و زیباست... این شیوه بسیار متفاوت است. آیا شما احتمالا میخواهید یکی از این رایانهها را از من خریداری کنید؟»
محصول مهم است یا دلیل تولید محصول| تنها کاری که من [برای معرفی شیوه اپل]انجام دادم برعکس کردن ترتیب انتقال اطلاعات است. این موضوع برای ما به اثبات رسیده است که مردم محصول شما را خریداری نمیکنند مگر اینکه دلیل تولید محصول تان را از طرف خود شما بدانند. آنها برای دلایل تولید محصول، پول پرداخت میکنند.
برای مردم مهم نیست چه کاری انجام میدهید یا اینکه چه محصولی تولید کردهاید، بلکه برای آنها مهم است که چرا آن کار را انجام میدهید؟ این موضوع بیانکننده این مطلب است که چرا تکتک افراد موجود در این اتاق برای خرید یک رایانه از شرکت اپل به آسانی و راحتی پول پرداخت میکنند. مردم محصولی را که تولید کردهاید خریداری نمیکنند، بلکه آنها برای دلیل تولید آن محصول پول پرداخت میکنند. هدف ما تجاری سازی محصولی نیست که شما در اختیار دارید و همگان به آن نیاز دارند، بلکه هدف راهاندازی تجارتی است که مردم را وادار میکند به آنچه شما باور دارید، باور داشته باشند.
پیروی انسان از دایره طلایی| تمام این مطالبی که گفتم در زمینه زیستشناسی کاربرد دارند. اگر شما به یک برش مقطعی از مغز انسان از بالا به پایین نگاه کنید میبینید که مغز در حقیقت به سه قسمت عمده تقسیم شده است که دقیقا با دایره طلایی ما همخوانی دارد. مغز گونه انسانی ما که دارای بخش نئوکورتکس است با کدام بخش از دایره طلایی ما همخوانی دارد؟ این بخش در مغز مسئول تمام تصمیمات منطقی و تحلیلهای محاسباتی و همچنین زبانی است که سخن میگوییم. دو قسمت داخلی مغز بخش زیرین مغز ما را تشکیل میدهند و این بخش مسئول تمام احساسات و عواطف ماست مانند اعتماد کردن و وفاداری. همچنین این بخش مسئول تمام رفتارهای بشراست، تمام تصمیمگیریها.
زمانیکه ما از بیرون به درون ارتباط برقرار میکنیم، مردم میتوانند حجم عظیمی از اطلاعات پیچیده را تجزیه و تحلیل کنند مانند ویژگیها، مزایا و حقایق گوناگون که البته هیچ کدام از این مسائل برانگیزاننده رفتار نیست. اما زمانیکه ما از درون به بیرون ارتباط برقرار میکنیم دقیقا بهطور مستقیم با آن بخش از مغز که کنترلکننده رفتار است تعامل میکنیم. این بخش رفتار مردم را کنترل میکند و به آنها اجازه میدهد درباره مسائل بهطور بسیار منطقی تصمیم بگیرند و مسائل قابل لمسی را که ما مطرح میکنیم و در عمل انجام میدهیم، بهطور کاملا منطقی درک کنند و این بخش مکانی است که تصمیمات از آنجا صادر میشود.
پول یا باور به ایده ها؟ | گاهی اوقات شما میگویید که من با قلب و احساس خود تصمیم میگیرم، اما این قلب شما نیست که تصمیمات شما را کنترل میکند، تنها بخشی از مغز شما هدایت افکار و تصمیمات شما را بر عهده دارد و همه چیز در آن بخش اتفاق میافتد. بخشی از مغز که تصمیمات شما را کنترل میکند و اختیاری روی زبان شما ندارد. اما اگر شما دلیل کاری را که انجام میدهید ندانید و دلیل عکسالعمل مردم را هم به آنچه انجام میدهید ندانید، چگونه میتوانید مردم را وادار کنید کالایی را از شما خریداری کنند؟ در مقوله کار و استخدام، هدف تنها استخدام افرادی نیست که به کار احتیاج دارند.
شما باید بتوانید کسانی را استخدام کنید که به آن چه شما باور دارید باور پیدا کردهاند. اگر شما افرادی را استخدام کنید، تنها به این دلیل که آنها توانایی انجام کاری را دارند آنها تنها برای دریافت پول از شما کار خواهند کرد. اما اگر کسانی را استخدام کنید که به آنچه شما باور دارید باور پیدا کردهاند، آنها با جان و دل برای شما کار خواهند کرد. تنها دلیلی که موجب میشود برخی از مردم محصول آیفون را در شش ساعت اول ورودش به بازار خریداری کنند و برای خرید آن شش ساعت در صف منتظر بمانند این است که آنها دنیایی که در آن زندگی میکنند و نحوه نگرش مردم به خود را باور دارند و میخواهند مردم همانگونه که آنها دوست دارند به آنها نگاه کنند. آنها اولین بودهاند. ما از افراد یا سازمانهایی که الهام بخش هستند پیروی میکنیم نه بهخاطر آنها، بلکه بهخاطر خودمان. این افراد کسانی هستند که کار خود را با چرا شروع کردند (بخش درونی دایره طلایی).
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/