پیش از ادامه باید اعتراف کنم که تشخیص یک دکتر روانشناس خوب در نهایت کاری سخت و دشوار است. نمیتوانیم بهراحتی یک دکتر روانشناس را که متناسب با مشکل مراجع است معرفی کنیم، زیرا حوزه روانشناسی تخصصی نشده است و یک روانشناس میتواند در زمینههای گوناگونی فعالیت کند. دکتر روانشناس میتواند به درمان اضطراب، درمان وسواس، درمان پانیک از سویی بپردازد و از سویی دیگر میتواند مشاوره در زمینه خانواده، فرزندپروری و مشاوره ازدواج بدهد. اینها همه در حالی است که این دکتر روانشناس در حوزه روانشناسی صنعتی و سالمندی نیز مشاوره میدهد. پرداختن به حوزههای گوناگون مسلما دقت و تخصص را از یک دکتر روانشناس خوب میگیرد.
اما با وجود این اشکالات و دشواریها هنوز میتوان ملاکهایی برای ویژگیهای یک روانشناس خوب بیان کرد که برای مراجع راهگشا باشد.
۱- مهمترین ویژگی یک دکتر روانشناس خوب شخصیت او است. روانشناسی که خود مشکلات عدیده شخصیتی دارد، نمیتواند به مراجع کمک کند. مسلما هیچ انسانی کامل ناست، ولکن دکتر روانشناس نمیتواند مشکلات حاد شخصیتی داشته باشد، زیرا محور و ستون درمان بر ارتباط بین درمانگر و مراجع است. مشکلات شخصیتی مانع ارتباط سالم با مراجع میشود. مشکلاتی مانند خودشیفتگی- شخصیت نمایشی- ایثارگری زیاد و ... . بر خلاف رشتههای دیگر، شخصیت روانشناس تاثیر بسزایی در پیشرفت درمان دارد. دکتر فیزیولوژی اگر تکنیک و مهارت داشته باشد شخصیتش تاثیری بر درمان نخواهد گذاشت، ولکن شخصیت یک دکتر روانشناس خوب تاثیر مستقیم در درمان دارد. موارد زیر، هشدار برای روانشناس است:
الف) مشاور روانشناسی که در جلسات درمان مدام به تعریف از خود و ذکر موفقیتها و یا داراییهای خود میپردازد. این ویژگی را در یک مشاور زن میتوان به صورت آرایشهای زیاد و رسیدن افراطی به وضع ظاهر مشاهده کرد.
ب) روانشناسی که مدام شما را مورد قضاوت قرار میدهد. مسلما چنین روانشناسی معیارهای غیرقابل انعطافی برای خوب و بد دارد که با پذیرش بدون شرط مراجع که شرط ابتدایی و اساسی ارتباط و در نتیجه اعتماد و درمان است، مغایرت دارد. کار روانشناس، خوب و بد دیدن رفتارها، احساسات و یا اندیشههای مراجع نیست.
ج) روانشناسی که نگاه بالا به پایین دارد و در نتیجه جملات او دستوری است. روانشناسی که احترامی برای مراجع و اندیشه او قایل ناست و مراجع را به جهت مشکلش با جملاتی مانند نمیفهمی من چه میگویم، حرفهای تو بیمنطق است و ... تحقیر میکند. متاسفانه مردم با مشاهده تلویزیونهای ماهوارهای و نحوه گفتگوی روانشناس با مخاطب تصور میکنند که جلسات روانشناسی باید به همینگونه برگزار شود. این در حالی است که آنچه در مشاورههای تلویزیونی میبینیم، هدفش درمان و یا حتی کمک به فردی که پشت خط است ناست، بلکه در بهترین حالت هدفش افزایش اطلاعات مخاطبانی است که این گفتگوی تلفنی را گوش میدهند.
۲- یک دکتر روانشناس خوب مسلما مراجعان زیادی را در طول روز نمیتواند ببیند. بر خلاف دکتر فیزیولوژی، جلسات روانشناسی مستلزم آن است که روانشناس با دنیای مراجع ارتباط برقرار کند و با او همدلی کند. ایجاد یک ارتباط دو نفره و مواجه شدن با مشکلات مراجع، انرژی روانی زیادی را میطلبد. یک پزشک قلب بدون هیچگونه ارتباطی میتواند به مریض خود نسخه بدهد و داروی او موثر خواهد بود. اما قدرت دکتر روانشناس نه در داروی او، بلکه در میزان توجه و پذیرش بدون شرط مراجع است. حفظ این شرایط ممکن ناست مگر آنکه روانشناس تعداد محدودی مراجع در طول هفته ببیند.
۳- روانشناس خوب قابل اعتماد است. شما به راحتی میتوانید عمیقترین تجربیات و احساسات خود را با او در میان بگذارید و نگران قضاوت او نیستید. روانشناس خوب رازدار است.
۴- اساس درمان بر ارتباط است. بنابراین دکتر روانشناس خوب باید قدرت ارتباط بالایی داشته باشد. او با مراجع خود دوستانه و گرم برخورد میکند. قطعا با یک روانشناس که لبخند بر لبان او نقش بسته است، بهتر و بیشتر میتوان ارتباط برقرار کرد تا با یک روانشناس اخمو. بنابراین یک روانشناس خوب باید از حس شوخطبعی برخوردار باشد.
۵- دکتر روانشناس خوب بین برخورد دوستانه و گرم و ارتباط شخصی تفاوت قایل است. دکتر روانشناس ارتباط شخصی با مراجع برقرار نمیکند. غیر از ساعتهای جلسات مشاوره، تماسی بین او و مراجع نباید برقرار شود.
۶- روانشناس خوب در زمان جلسه، تمام توجه خود را معطوف به مراجع میکند. جواب تلفن را دادن و یا چک کردن موبایل از مواردی است که در ایجاد یک ارتباط خوب و سالم و همراه با همدلی اختلال ایجاد میکند.
۷- هر روانشناسی با توجه به مطالعات، علاقه و ویٰژگیهای شخصی خود در برخی حوزهها موفقیت بیشتری دارد. شما با رجوع به کتب تالیف شده و مقالات یک دکتر روانشناس و یا پرس و جو از مراجعان قبلی او میتوانید حوزه تخصص او را کشف کنید.
۸- یک دکتر روانشناس خوب علاوه بر آگاهی از دانش روانشناسی باید بر حوزه منطق و فلسفه، جامعهشناسی، انسانشناسی، تاریخ، مذهب و تا حدی هنر و اقتصاد آگاهی داشته باشد. زیرا روانشناسی یک علم میان رشتهای است و روانشناس اگر تنها در حوزه دانش روانشناسی مطالعه کرده باشد، مانند یک تکنسین عمل کرده و نهایت در یکسری از تکنیکها تبحر دارد. چنین مشاوری بینش وسیعی از انسان نخواهد داشت. در حالیکه یک روانشناس خوب نحوه تفکر انسان را در قالب منطق و فلسفه شناخته است. نسبت به وجود انسان و مشخصات و ویژگیهای فردی، گروهی و تاریخی او بینش کافی دارد. تاثیر مذهب، موسیقی و اقتصاد را بر انسان درک میکند. چنین روانشناسی مسلما ریشههای تفکر مراجع را میشناسد و دلیل آنها را درک میکند. همدلی برای این روانشناس مسلما سادهتر خواهد بود. او نسبت به باورهای خود پافشاری نمیکند و نسبیت ارزشها را میپذیرد.
۹- دکتر روانشناس خوب امید واهی به کسی نمیدهد، ولکن بهجهت خوشبینی ذاتی خود به نقاط قوت و استعدادهای مراجع توجه میکند و آنها را به مراجع خود یادآوری مینماید. روانشناس خوب و خوشبین به قابلیتهای نامحدود انسان باور دارد و ذات انسان را خوب دانسته و در نتیجه آموزش، همه را قابل تغییر و اصلاح میداند. گروهی از مراجعین بهجهت عزتنفس اندک نیاز به تشویق و حمایت از جانب درمانگر دارند و یک درمانگر و روانشناس خوب بر خلاف والدین و اطرافیان مراجع که همواره از او انتقاد میکردهاند، باید نقاط قوت مراجع را یافته و آنها را به مراجع یادآوری کند.
۱۰- دکتر روانشناس خوب در جلسه اول و یا نهایتا در جلسه دوم، تشخیص خود را به مراجع اعلان کرده و اهداف درمانی را با مشورت مراجع تعیین میکند. روانشناس سردرگم و بدون هدف راه به جایی نمیبرد و زمان هر جلسه تنها صرف مشکلات روزمره مراجع شده و درمان اتفاق نمیافتد و جلسات درمان بیشتر به درد و دل مراجع میگذرد که اگرچه در کوتاهمدت باعث آرامش مراجع میشود، ولکن تاثیر بلندمدت نداشته و درمان حاصل نمیشود. البته لازم بهذکر است که گاهی لازم است روانشناس به درد و دلهای مراجع گوش فرا دهد، ولکن این امر باید در قالب مشخص و مدیریت شده و در جهت درمان صورت پذیرد.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه، میتوانید به «سایت دکتر کامیار سنایی» مراجعه نمایید.
انتهای پیام/