به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اواخر خردادماه امسال بود که مردی ۷۰ ساله با پلیس تماس گرفت و خبر از دستبرد سارقان به خانهاش داد. بعد از این تماس، مأموران پلیس قدم در خانه ویلایی وی که در شمال تهران بود گذاشتند و به تحقیق از مالباخته پرداختند.
مرد ۷۰ ساله گفت: شب حادثه خانوادهام به مهمانی رفته بودند و من در خانه تنها بودم. ناگهان سر و صدایی شنیدم و چشمم به مردی غریبه افتاد که وارد خانهام شده بود. صورتش را با نقاب پوشانده بود و تا خواستم اقدامی انجام بدهم ناگهان به سمتم هجوم آورد و با تهدید دست و پایم را بست. پشتسر مرد ناشناس، ۲ مرد نقابدار دیگر نیز وارد خانهام شدند که هر ۳ با تهدید از من خواستند تا کلید گاوصندوقم را در اختیارشان قرار بدهم. ابتدا مقاومت کردم، اما مردان نقابدار تهدید بهقتل کردند و من از ترس جانم کلید را به آنها دادم.
وی ادامه داد: آنها کلید گاوصندوق را که از من گرفتند به طبقه دوم رفتند و بعد از سرقت گاوصندوق فرار کردند. داخل آن پول، دلار و طلا به ارزش ۲۰۰ میلیون تومان بود که دزدیدند.
بیشتر بخوانید
ردپای آشنا
با این شکایت، گروهی از مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی پایتخت با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان نقابدار آغاز کردند. آنها برای بررسی موضوع راهی محل سرقت شدند و ابتدا دوربینهای مداربسته را بررسی کردند. در بازبینی تصاویر آن، مشخص شد که سارقان با استفاده از کلید وارد خانه شدهاند و هیچ تخریبی صورت نگرفته است.
این یعنی که سرقت از سوی یک آشنا رخ داده که با استفاده ازکلید به راحتی وارد خانه شده است. در ادامه مأموران دریافتند که ۳ متهم درحالیکه سوار بر خودروی شاسی بلند بودند مقابل خانه ویلایی مالباخته توقف کرده و پس از دزدی سوار بر آن شده و از محل گریختند. در شرایطی که تصویر متهمان بهدلیل اینکه نقابدار بودند مشخص نبود، تنها سرنخ میتوانست بررسی شماره پلاک خودروی متهمان باشد که همین موضوع باعث افشای راز سرقت شد.
دزدان اجیر شده
صاحب خودرو مردی حدودا ۵۰ ساله به نام صمد بود که پس از شناسایی و دستگیری به سرقت از خانه مالباخته با همدستی ۲ نفر از دوستانش اعتراف کرد. او در بازجوییها فاش کرد که داماد شاکی دستور سرقت را داده و از آنها خواسته بود تا به خانه پدرزنش دستبرد بزنند. با افشای این حقیقت، ۲ سارق اجیر شده بازداشت شدند و تحقیقات برای بازداشت داماد ادامه دارد. ۳ متهم دستگیر شده نیز برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.
نقشه نافرجام
۲ نفر از متهمان دیروز برای بازجویی به دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند؛ نفر سوم، اما بهدلیل اینکه معدهاش دچار درد شده بود به بیمارستان انتقال یافته و در جلسه تحقیق حضور نداشت. صمد (صاحب خودرو) یکی از دزدان اجیر شده میگفت که قرار بود ۳۰ کیلو تریاک سرقت کنند و پس از بسته بندی آن را بفروشند، اما نقشهشان نافرجام ماند و ناچار به دزدیدن گاوصندوقی شدند که ۲ میلیون تومان بیشتر پول داخل آن نبود. او در گفتگو با همشهری جزئیات سرقت را شرح داد و مدعی شد که داماد شاکی از یکماه قبل نقشه سرقت را کشیده بود.
میگویی داخل گاوصندوق ۲ میلیون تومان پول بوده درحالیکه شاکی میگوید ارزش پول، دلار و طلاها ۲۰۰ میلیون تومان بوده است. در اینباره چه توضیحی داری؟
نهفقط ۲ میلیون تومان داخل گاوصندوق بود که آن را هم تقسیم بر ۳ کردیم و نفری ۶۰۰ هزاروخردهای سهممان شد.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟
داماد شاکی به اسم مهران از دوستان قدیمیام است. با او ۸ سال قبل که با تور به یکی از شهرهای شمالی کشور رفته بودم آشنا شدم. بعد از آن دوستی ما ادامه پیدا کرد تا اینکه نقشه سرقت را کشید و از ما خواست تا وارد این بازی شویم.
شما چرا قبول کردید؟
هم بهخاطر رفاقت بود و هم پول. در این اوضاع نابسامان مالی پول خوبی گیرمان میآمد. آنقدر وضع مالیمان خراب است که گاهی لنگ ۵۰۰ هزارتومان پول میشدیم.
چند وقت قبل نقشه کشیدید؟
حدود یکماه قبل مهران داماد مالباخته گروهی تشکیل داد در تلگرام و ما را دور هم جمع کرد. نقشه را توضیح داد و بعد از یکماه سناریوی سرقت را اجرا کردیم، اما آنطور که فکرش را میکردیم پیش نرفت. فقط آبرویمان رفت، همین.
چرا آنطور که میخواستید پیش نرفت؟
چون قرار بود ۳۰ کیلو تریاک بدزدیم. مهران به ما گفته بود که پدرزنش ۳۰ کیلو تریاک در خانه دارد و اگر تریاکها را بسته بندی کنیم و گرمی بفروشیم پولدار میشویم. مهران میگفت که مشتری برای موادمخدر زیاد است و ما هم که لنگ پول بودیم قبول کردیم که محموله تریاک را سرقت کنیم، اما تریاکی در کار نبود.
کلید را داماد شاکی در اختیار شما قرار داد؟
نه کلید نداشتیم. مهران یک سوراخ کوچک در کنار در ورودی درست کرده بود و یک طناب از آن رد کرده بود. یک سر طناب از در بیرون بود و سر دیگر آن به دستگیره در خروجی وصل بود. با کشیدن طناب، کشویی دستگیره کشیده و در باز میشد. از این طریق وارد خانه شدیم.
بعد از اینکه وارد خانه شدید چه اتفاقی رخ داد؟
هرچه شاکی را تهدید کردیم که جای محموله تریاک را به ما نشان بدهد زیربار نرفت. میگفت اشتباه آمدید و او موادمخدر در خانه ندارد.
ما که دیدیم این همه ریسک کردیم و برای سرقت وارد خانه شدیم تصمیم گرفتیم دست خالی از آنجا نرویم. چون حالا که دیگر تبدیل به دزد نقابدار شده بودیم و نباید بیآنکه سرقتی انجام میدادیم از آن خانه خارج میشدیم. این شد که با تهدید گاوصندوق شاکی را سرقت کردیم که باز رو دست خوردیم. چون داخل آن فقط ۲ میلیون تومان پول نقد بود. شاکی دروغ میگوید نه خبری از دلار بود و نه طلا. اما حالا که در این وضعیت گیر افتادم میبینم ۶۰۰ هزار تومان ارزش این همه بیآبرویی را نداشت.
منبع: همشهری
انتهای پیام/