به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، "خستگی تصمیم" (Decision fatigue) یکی از مسائل بسیار مهم است که میتواند نقش بسزایی در تصمیم گیریهای فردی و اجتماعی داشته باشد، زیرا همان گونه که "عضلات" ما بعد از کار کردن زیاد خسته میشوند، "مغز" نیز پس از تصمیم گیریهای متعدد در طول روز دچار خستگی میشود، چرا که ما انسانها به طور مداوم در حال تصمیم گیری هستیم و اگرچه همه تصمیمهای ما بزرگ و حیاتی نیستند، امّا با هر تصمیم، یک قدم به "خستگی تصمیم" نزدیک میشویم.
هر تصمیم ما به سهم خود، بخشی از انرژی مغز ما را فرا میگیرد که این میتواند از انتخاب بین دو نوع خمیر دندان برای مسواک زدن صبحگاهی و تصمیم گیری در مورد اینکه امروز چه بپوشیم؟! تا تصمیم گرفتن در مورد نحوه برخورد با خطای فرزند و انتخاب بین چند گزینه برای سرمایه گذاری، مهاجرت و... باشد.
نکته جالب توجه این است که برخی از تصمیم گیریها را عرفا تصمیم گیری نمیدانیم که از آن جمله میتوان به بالا رفتن از یک برج دارای ۳ آسانسور اشاره کرد، چرا که وقتی دکمه یکی از آنها را فشار میدهیم در واقع برای این کار تصمیم گرفتهایم هر چند که آن را در زمره تصمیمهای روزانه خود نیاورده باشیم.
رولف دوبلی در کتاب "هنر خوب زندگی کردن" با اشاره به موضوع " خستگی تصمیم" در افراد میگوید: وقتی مغز به خاطر تصمیم گیریهای متعدد خسته میشود، اگرچه راحتترین تصمیمها را میگیرد، اما عمدتا این تصمیمها " بدترین " هستند.
مارک زاکر برگ، بنیانگذار فیس بوک، یکی از افراد مشهور جهان است که در پاسخ به این سوال که چرا همیشه یک نوع تیشرت میپوشد؟! پاسخ داد: نمیخواهم هر روز صبح درگیر تصمیم گیری درباره اینکه کدام لباس را بپوشم، باشم.
در واقع، او با این کار، یکی از تصمیمهای صبحگاهیاش را حذف و انرژی آن را برای تصمیم گیریهای مهمتر کاری اش ذخیره میکند که از جمله مصداقهای دیگری از این نوع تصمیم گیریها میتوان به صدر اعظم آلمان اشاره کرد که در اغلب موارد ترجیح میدهد یک نوع لباس بپوشد.
شاید برای شما این سوال به وجود آید که برای دیرتر رخ دادن "خستگی تصمیم" چه کاری باید انجام دهید؟ که در پاسخ باید گفت تا حد امکان خود را در معرض تصمیم گیریهای کم اهمیت قرار ندهید و سعی کنید در خصوص برخی از مسائل یک تصمیم ثابت بگیرید. به طور مثال؛ به جای اینکه هر روز تصمیم بگیرید که امروز چه غذایی درست کنید، باید یک برنامه هفتگی یا ماهانه تدوین کنید.
صبحها، تصمیمهای مهم را بگیرید و فراموش نکنید که هرچه از روز میگذرد بیشتر به " خستگی تصمیم " نزدیک میشوید.
طبیعی است که وقتی گزینههای قابل انتخاب برای تصمیم گیری زیادتر باشند در نتیجه, "خستگی تصمیم" نیز بیشتر میشود.
اگر برای خرید کاغذ دیواری به خیابانی که بورس کاغذ دیواری است بروید، در دهها فروشگاه، صدها طرح میبینید که همین تعدد گزینهها باعث سردرگمی شما میشود؛ به طوری که پس از دیدن دهها طرح اولیه، دچار " خستگی تصمیم " میشوید و یکی از آنها را نه به خاطر علاقه بلکه به خاطر "خستگی تصمیم" و فرار کردن از این روند انتخاب میکنید. از این رو، یکی از راههای مواجهه منطقی با تعدد گزینهها، این است که به جای آن که مثلا ۱۲ گزینه را به صورت یکجا بررسی کنید و به انتخاب نهایی که شاید مورد علاقه تان هم نباشد، برسید، این انتخابها را به چند گروه کوچکتر تقسیم کنید و به صورت سه تا سه تا بررسی کنید تا به انتخاب نهایی خود برسید.
وقتی دچار " خستگی تصمیم " هستید، تصمیم نگیرید، چرا که باید به مغز خود فرصتی دهید تا بتواند خود را بازسازی کند. با وجود تمامی این مسائل، نکته حائز اهمیت این است که به طور کلی انسانهای کمال گرا به دلیل اینکه میخواهند بهترین خروجی را داشته باشند بیشتر از افراد دیگر دچار خستگی تصمیم میشوند که این گروه از افراد باید به این موضوع توجه ویژهای داشته باشند.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/