تکه ای فویل آماده کرده بود مدام فندک اتمی را زیرش می گرفت و خاموش و روشن می کرد.هروئینی که روی فویل بود هم انگار داشت راه می رفت و از لوله ی کاغذی در دهانش بالا می رفت.با دست راست فندک میزد و با دست چپ فویل را گرفته بود.سیگارش هم روی جدول بود ،نوبتی یک دم از مواد می گرفت و یک کام از سیگار،انقدر این کار را با عشق انجام میداد که متوجه حضور من نشده بود،شاید فهمیده بود که من آنجا هستم ولی برایش مهم نبود.با او شروع به صحبت کردم هنوز سلام و علیکم تمام نشده بود که گفت «دنیا در حال نابود شدن است،ببین چقدر گرم شده قبلا اینطوری نبود،یکی از نشانه های نابود شدن زمین همین کرونایی است که آمده.»
گفت: تاریخ انقضای زمین تمام شده و دیگر نمی شود کاری برای زمین کرد. برایم جالب شد که این حرف ها از روی نشئگی است یا چیز دیگری ولی انقدر بریده بریده و غیر منطقی حرف میزد که شکم به یقین تبدیل شد که به خاطر مصرف مواد است .درون باغچه قسمت خالی که گیاهی سبز نشده بود و کمی روشن تر از بقیه جاهای خیابان است پاتوق آن شبش بود.چند ساک کوچک و بزرگ با اندازه های مختلف در این طرف و آن طرفش چیده بود ولی یک ساک کوچک را در آغوش گرفته بود که تمام وسایل مصرف موادش داخلش بود و به خودش چسبانده بود.
داریوش 60ساله با قد متوسط و جثه لاغرش همچنان در حال صحبت های به قول خودش فلسفی بود.به ظاهرش دقت بیشتری کردم موهای سر وریش اغلب سفید شده بود ،و رنگ و روی لباس هایش تقریبا یک رنگ سیاه و چرک گرفته بود.لهجه اش گواه این را میداد که از جنوب کشور کوچ کرده است.
در لابه لای صحبت هایش به سوال های من هم جواب می داد. اعتیاد را جزئی از زندگی خود می دانست. اعتقادش این بود که اگر معتاد نمی شد جای تعجب داشت. داریوش با اشاره به کودکی خود گفت:به دلیل وجود برادرهای بزرگترش خیلی زود با مواد مخدر آشنا شده است.
به نظرش خانواده مهم ترین چیزی است که او را به اعتیاد کشانده و همیشه در طول عمرش درگیر اعتیاد بوده و چند سالی است که کارتن خوابی را انتخاب کرده است.
نمیدانم بخاطر مصرف مواد بود یا نه، ولی از وضعیت امروزش ناراحت نبود و میگفت دیگر زندگی برایش مهم نیست که در ادامه چطور باشد. میگفت اعتیاد به مواد مخدر را دوست دارد و قصد ترک آن را ندارد.
داریوش از زندگی قبل کارتن خوابیش گفت:بعد از سربازی ازدواج کردم، یک پسر دارم که الان مهندس شرکت نفت است، شاطر نانوایی بوده ام اگر الان هم کسی مرا بخواهد به این کار می روم.
یک سالی بود که دوباره به هروئین روی آورده بود، چون بعد از رفتن به کمپ اجباری به او متادون داده می شده و کم کم مصرفش قطع شده بود ولی دوباره به مواد مخدر روی آورده است. داریوش متادون را خیلی بدتر از هروئین می دانست و دلیلش را مشکلات مزاجی و جسمی بیشتری که زمان مصرف متادون داشته، می خواند. دیگر چیزی برای باختن نداشت، علت بازگشتش به اعتیاد را این می دانست.
هر از چند گاهی هم شروع به خواندن آهنگ های قدیمی کوچه بازاری هم میکرد،که باعث میشد اعتمادم به حرف هایش کم شود.
نظرات عجیبی هم داشت، از دوستان مثل خودش حمایت می کرد و میگفت از امثال ما کسی را ندیدم که کرونا گرفته باشد، بیماری های دیگری هم که بگیریم ظرف چند روز خوب می شویم.
تهیه کردن مواد هم برایش راحت بود میگفت چند دقیقه طول نمی کشد که مواد را می خرم، فروشندگان مواد به سراغم می آیند یا من به سراغشان می روم.
بسته های مواد مخدری را میخرد که، 10هزار تومان است و کمتر از یک گرم در آن است. میزان مصرفش هم به حالش بستگی داشت، از یک بسته تا چهار بسته در روز بود.
داریوش میگفت که در تهران ضایعات زیادی وجود دارد و پیدا کردن آنها زمان زیادی نمی خواهد به همین دلیل هزینه مصرف مواد و غذایش را از این راه کسب می کند.
ساک کوچکش که مهم ترین چیزی بود که داشت را نشانم داد پر بود از وسایلی که برای مصرف مواد مخدر لازم است و میگفت دوستانم چند بار این وسایل را دزدیده اند. در واقع او حاضر نبود به هر قیمتی از مواد مخدر و وسایل مصرف مواد جدا شود. به نظر داریوش افراد مثل خودش باید قوی باشند که بتوانند در خیابان ها دوام بیاورند.
هیچکدام از افرادی مثل داریوش و یا هر فرد دیگری دوست ندارد که در خیابان با آن همه مشکلات زندگی کند اما مواد مخدر توانسته بر آنها تسلط پیدا کند.معتادان متجاهر برای اینکه بتوانند مواد خود را تهیه کنند مجبورند که دست به هر اقدامی بزنند .خوشبختانه چند سالی است در کشور این افراد به عنوان بیمار شناخته شده اند ولی عده ای از مردم هنوز آن ها را از جامعه طرد می کنند.طرد شدن این افراد نتیجه اش این می شود که دیگر آنها تمایلی به درمان بیماری خود نداشته باشند و روز به روز بر تعداد آنها اضافه شود که تاثیرات مخرب زیادی بر جامعه می گذارد. حدود ۷هزار مرکز ترک اعتیاد در کشور وجود دارد و کمپها اقداماتی در جهت کاهش اعتیاد به مواد مخدر انجام میدهند که بخش زیادی از آنها خصوصی و بخشی نیز دولتی هستند .خیلی از این مراکز به صورت مردمی اداره می شوند که به کمک معتادان پر خطر و کم خطر می پردازند.
همچنین براتی مدیرکل دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور گفت: هشت هزار معتاد متجاهر در کشور طی ماه گذشته شناسایی و ساماندهی شدهاند. نظارت جدی و مستمر بر روند فعالیت مراکز پیشگیری و درمان اعتیاد در سطح کشور تشدید میشود.
وی افزود: نزدیک به ۳۰ هزار معتاد متجاهر در کشور وجود دارد که نزدیک به ۱۵ هزار نفر آن در تهران شناسایی شده و سال گذشته با برنامهریزی های انجام شده ۹۰ درصد معتادین متجاهر کشور جمع آوری و ساماندهی شد و ده درصد باقیمانده را بعد از فروکش کرونا ساماندهی خواهیم کرد.
با وجود کاستی ها و کمبود هایی که وجود دارد ، اقدامات زیادی توسط دستگاه های مختلف و با کمک های مردمی در کشور انجام می شود،که افرادی مثل داریوش شرایط بهتری داشته باشند اما برای بهتر شدن زندگی آنها نیاز است که خود این افراد هم کمک کنند.
بیشتر بخوانید
مخدری در لباس برنج که بسیاری را به کام مرگ میکشاند
نفس شیطان یکی از خطرناکترین مخدرها
قرص شب امتحان؛ بیداری به شرط اعتیاد
انتهای پیام/
غیبعلی هم ترک کرد خوشبختانه هیچ مشکلی ندارد
امید و آرزو = جلوگیری از اعتیاد
بدون اينکه برای نجات آنها کاری انجام شود از علائم انتهای زمان است و... !
یعنی یه نفر نیست این هارو از این بدبختی نجات دهد !
لطفا دیگه نظر نده