حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، رضا رینهای از خوشنویسان و اساتید نام آشنای رشته نقاشیخط است که چند وقتی را به دلیل شیوع کرونا از کلاسهای آموزشی و هنرجویان خود دور مانده است.
در روزهای اخیر استاد رینهای به همراه چند نفر از هنرمندهای بزرگ به منظور همدردی با مردم در این روزها و تشویق آنان به استفاده از ماسک، نمایشگاه «ماسک بزن» را در گالری کاما برپا کردند.
باتوجه به این موضوع، با رضا رینهای درباره رسالتهای اجتماعی هنرمندان و ارتباط آنان با جامعه گفت و گویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
در این روزها فعالیتهای هنری خود را چطور دنبال میکنید؟
بخشی از فعالیتهای ما آفرینش هنری است، اما از آنجایی که متاثر از جامعه هستیم، دغدغههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مانع از آن میشود که پتانسیل واقعی بنده و همکارانم آنطور که باید ظهور و بروز کند. البته این شرایط طبیعت این حرفه است. اینکه یک هنرمند بگوید هیچ اتفاقی در این جامعه رخ نداده و من خیلی راحت آفرینش هنری میکنم، خاصیت هنرمند بودن را زیر سوال میبرد. البته همه ما به شکلهای مختلف زمان را میگذرانیم، اما اینکه فعالیت و آفرینشهای امروز من با رویکرد خاص مثلا برگزاری نمایشگاه رخ دهد، اینطور نیست.
یعنی مشغول تولید اثر نیستید؟
هستم، ولی شکل هدفمند آن وجود ندارد. وقتی همه چیز در جامعه خوب باشد، کارایی و پتانسیل هنرمند هم شکل جهت دار به خود میگیرد. متاسفانه در حال حاضر آینده مه آلود است. البته این بلاتکلیفی شامل زندگی اجتماعی مردم هم میشود. در چنین شرایطی انگیزه اولیه که اتفاقا موضوع بسیار مهمی در کار ماست، کاهش مییابد و توانمندی افراد کمتر خودش را نشان میدهد. البته باز هم میگویم که دوستان هنرمند من منفعل نشده اند و خودم هم در حال کار هستم، اما این نحوه کارکردن با کارکردن در شرایط آسوده تفاوتهای بسیار دارد.
شما میگویید که هنر متاثر از جامعه است، پس چطور تعدادی از هنرمندان طوری رفتار میکنند که انگار در این جامعه نیستند؟ از تیپ و ژستهای خاص در نمایشگاه گرفته تا همراه داشتن بادیگارد؟
این داستان با الهام از زمان و حال و هوای مختلف در همه هنرها وجود دارد. به طور مثال آیا این رفتارها و پوششهای عجیب و غریب بازیگران امروزی، در رفتار هنرمندهای ۳۰، ۴۰ سال پیش سینما هم دیده میشد؟ مثل اینکه این ژست در تمام شاخههای هنر ورود کرده یعنی هنرمند گاهی جلوتر از اثر خودش است. البته این تصور ذهنی اوست وگرنه تشخیص نهایی برعهده جامعه هنری و نخبگان است. اگر قبول داشته باشیم که هنر یک امر بلند مدت است بنابراین با یکسری از حواشی، مخدوش و یا بالا و پایین نمیشود. بلکه در یک امتداد تعریف میشود که این امتداد نه شو درباره یک موضوع و نه گوشه گیری آرتیست است. ما در حیطه هنرهای تجسمی با افراد خاص در ارتباط هستیم، برعکس یک سریال که همه آن را میبینند. افرادی که با یک تابلو نقاشی و... در ارتباط هستند محدودتر هستند و تفاوت بین خوب و بد، خوب و خوبتر و... را متوجه میشوند. در نهایت تشخیص بسیار صحیح نزد عده معدودی است که این مسیر را طی کرده اند. یعنی اگر ۱۰ هزار نفر راجع به یک فرم نظر دهند، آدم دنبال دو نظر اصلی میگردد. باتوجه به اینکه الان صفحه اینستاگرام همه فعال است، تعداد فالوورها در حیطهای که من درباره آن صحبت میکنم ملاک نیست. به نظر من طبق تعریف و جهت کلی هنر، بقای آن به چند روزه روزگار نیست. واکنشهای بیرونی ممکن است برای مقطعی هنرمند را ارضا کند، ولی در دراز مدت اگر تبدیل به عادت شود او را از کار اصلی دور میکند.
تا چه حد فضای مجازی را در شکل گیری این حواشی و ژستها مهم میدانید؟
در یک دورهای زندگی میکنیم که اصلا نمیتوان منکر تاثیر فضای مجازی در جامعه شد. حتی در بسیاری از مواقع، فضای مجازی با احاطه آنچنانی خود، شاخصهای خوب و بد، حق و باطل و همچنین درجات انسانها را تغییر میدهد. به طور مثال ممکن است هنرمندی که در کار خود درجه یک است، در ردیف سی ام مخاطبان قرار بگیرد و شخصی که من هنرمند اصلا او را نمیشناسم و سه چهار سال بیشتر از حضورش در این حرفه نمیگذرد، نزد مخاطبان شناخته شدهتر باشد. قطعا جامعه امروزی به شدت تحت تاثیر امواج رسانهای و به خصوص فضای مجازی است.
درباره حضور خود در نمایشگاه «ماسک بزن» توضیح بدهید. باتوجه به اینکه خیلی در نمایشگاههای گروهی شرکت نمیکنید، چه شد که حضور در این نمایشگاه را پذیرفتید؟
در وهله اول موضوع ماسک و ارتباط آن با رعایت توصیههای بهداشتی که نیاز ضروری جامعه امروزی است، هنرمند را به یک دغدغه جمعی وامیدارد. اما حقیقتا آدمی نیستم که صرفا به دلیل این دغدغه در هر نمایشگاهی شرکت کنم. قطعا آرتیست ها، شکل نمایشگاه، سابقه گالری و... در تصمیم من مهم است. از اینکه عدهای جوانتر از خودم هم در نمایشگاه شرکت میکنند ناراحت نیستم به شرط آنکه این موضوع هم تابع یک قانون باشد. به هرحال همان اتفاقی که سی سال پیش برای من افتاد الان میخواهد برای یک هنرمند جوان هم بیفتد. اگر مجموع این شرایط مهیا باشد در یک نمایشگاه حضور پیدا میکنم. از طرفی شناخت و سابقه همکاری خوبی که از خانم خوش اقبال مدیر گالری کاما داشتم، انگیزه ام را برای ارائه اثر در نمایشگاه «ماسک بزن» بیشتر کرد.
شما معمولا بر روی بومهای بزرگ کار میکنید، تغییر قالب کار از بوم بزرگ به ماسک کوچک برایتان مشکل نبود؟
من قبلا هم بر روی اشیای مختلف کار کرده ام. به یاد دارم که چند سال پیش روی تخم شترمرغ و همچنین سنگ بسیار کار کردم. به نظرم اینها تکنیک و هدف اصلی انتقال مفاهیم است. ممکن است طرحی که روی یک دیوار بزرگ کار میشود به اندازه طرحی که روی کاغذ نقش میبندد تاثیرگذار نباشد؛ بنابراین اینکه چه چیزی را در چه زمانی و چه قالبی عرضه کنی جزو معیارهای هوشمندی یک آرتیست است.
نمایشگاه های آنلاین چه هستند؟
نظرتان درباره نمایشگاه و مزایدههای آنلاین چیست؟
نمیدانم چه هستند. من تاکنون این نمایشگاهها را ندیده و خودم هم در آنها شرکت نکرده ام.
چرا مصراع «بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم» را برای کار در نمایشگاه اخیر انتخاب کردید؟
من این مصراع را به صورت سیاه مشق بر روی ماسک کار کردم. تعریف ادبی داستان و استخراج معنایی شعر به نظرم زیبا آمد. یک وجهه این شعر واکنش انسان امروزی نسبت به هرچیزی است. یعنی من ماسک را از حالت بهداشتی و محافظتی آن، به یک دهان بند و چیزی که جلوی کلام را میگیرد تشبیه کردم. زمانی که انسان میتواند درباره همه چیز واکنش نشان دهد یک جور انفعال در گویش رخ میدهد. این شعر متاثر از انسان امروزی در همه جای دنیاست. وقتی ادبیات دیپلماسی نتوانست دنیا را به هم پیوند دهد، کرونا این کار را انجام داد. یعنی درد مشترکی را در جهان به نمایش گذاشت.
آیا کرونا ارتباط هنرمند با جامعه را بیشتر کرد یا این ارتباط از گذشته پررنگ بوده است؟
رابطه تنگاتنگ هنرمند و جامعه آرام آرام در اشکال فرهنگی، اجتماعی، اعتراضی و انواع مشارکتهای اجتماعی نفوذ کرد و ابعاد دیگری از هنر را که در یک پرانتز زمانی مورد مصرف بود و به گونهای کاربرد آن سوخته بود به نمایش گذاشت. نمایشگاه «ماسک» صرف نظر از کیفیت، یکی از نمایشگاههایی است که امتداد صحیح این نوع واکنش نسبت به اجتماع است. این مسیر تا به امروز به شکلی وجود داشته، اما الان با توجه به وضعیتی که در آن قرار داریم، ملموستر شده است و شکل «ماسک» ادامه آن حرکت و مشارکت اجتماعی است. این رویداد نمایشگاهی بوده که تعدادی از هنرمندان که در دل همین اجتماع زندگی میکنند را فراخوانده و با یک نخ تسبیح مشترک دانههای تسبیح را روی آنها چیده است. نخ تسبیح هم همان ماسک است که تکینکهای متفاوت روی آن انجام شده است.
تفاوت تکنیک را مثبت میدانید؟ فکر نمیکنید که اگر نمایشگاه در یک رشته برگزار میشد حالت انسجام بیشتری داشت؟
آثار نمایشگاه «ماسک بزن»، آثار هنری بودند که نشان دادند ما ماسک را به عنوان یک محافظ میدانیم. یعنی آن جلوه محافظت را به گونهای زیبا نمایش داده و این شکل از دستگاه، با پیشینه تاریخی که پیشتر توضیح دادم، میتواند مسیری را پی بگیرد که در دوران کرونایی که فکر میکنم کوتاه هم نباشد، پیوند بین هنرمندان و دغدغه بسیار مهم جامعه که سلامت است را قوی کند. یعنی هنرمندان و مردم بیشتر به هم نزدیک شوند. من اگر میخواستم اثری روی بوم خلق کنم که وجه زیبایی اش بیشتر باشد، شاید مردم خیلی آن را درک نمیکردند و اول از همه لازم میشد که جزئیات آن را شرح دهم. اما در نمایشگاه اخیر ماسک، پنجاه درصد این راه را طی کرد. اگر ماسک را به عنوان یک درد در نظر بگیریم، اثر روی آن پیوند هنر با درد جامعه است، اما اصولا اعتقاد ندارم که در هنر باید بخشنامه صادر کنیم. به نظرم هنر نباید خیلی صریح و بسیار شفاف باشد، زیرا یکی از زیباییهای هنر زیرپوستی حرکت کردن و نشان دادن حس گرمای خورشید است نه نور مستقیم آن.
حرکت زیرپوستی هنر را برایمان توضیح دهید.
اگر هنرمندی بخواهد درباره مسائل اجتماعی در آثارش صحبت کند، وظیفه او الزاما نشان دادن اتفاقات مرتبط و مستقیم با آن موضوع نیست. بلکه ممکن است یک نوع رنگ در یک فضا با مقداری صحیح از فضای نگاتیو یا پوزتیو همین قصه را روایت کند. کار ما دیوارنویسی نیست بلکه انجام بخشی از هنر است که باعث ارتقای شعور و فرهنگ مردم شود. به همین دلیل است که میگویند هنرمند باید از زمان و جامعه خودش جلوتر باشد. یعنی مفاهیم نهفته در لایههای عمیق را آرام آرام طوری به مردم منتقل کند که کیفیت دیداری مردم در نمایشگاههای متعدد پله پله بالا برود. به عبارتی فرق نوشتن مار و کشیدن مار کاملا تفکیک شود. بخش شوهای هنر کشیدن مار هستند و نوشتن آن بر عهده کسانی است که خیلی جلوی دوربین نیستند.
برای کمک به هنر و بالعکس کمک هنر به جامعه چه پیشنهادهایی دارید؟
ما در جایی زندگی نمیکنیم که بخواهیم آسوده بنشینیم و انتظار داشته باشیم که دولت یک کار گروهی برای هنرمند انجام دهد. این رسالت شخصی هنرمند است که چطور میتواند برای جامعه خود کاری کند. در وضعیت و اتفاقهای مختلف اولین خاکریزی که مورد هدف قرار میگیرد فرهنگ و هنر است، چون مردم به دنبال نیازهای ضروری زندگی میروند. چه بخواهیم چه نخواهیم، در حال حاضر در کشور ما یا در تمام دنیا این وضعیت وجود دارد، اما، چون زیرساختهای کشورهای دیگر در این حوزه قدیمیتر و قویتر است، اگر مردم هم نباشند آنان جهت کاری خودشان را دارند. اما در کشور ما اولین چیزی که از بین میرود هنر است. این بحران به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر رابطه هنرمند و مردم تاثیر میگذارد. یعنی الان اگر هنرمندی بخواهد به مردم نزدیک شود مسیر سخت تری پیش رو دارد تا دورهای که همه مردم در رفاه عمومی هستند و دلها آرام است. هنرمند باید آرامش دل را هم برعهده بگیرد. اول مردم را آرام کند بعد بگوید کار مرا نگاه کنید و اگر خواستید لبخند بزنید. البته این اقدام برای مواقعی است که خود آن هنرمند آسیب ندیده باشد. البته کرونا و اتفاقات پیرامون آن هنرمندان ایران را غافلگیر نکرد، زیرا آنان بحرانهای مختلف را تجربه کرده اند.
انتهای پیام/