به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، پس از آن که عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، طی سخنرانیهای مختلفی از احتمال استقرار ارتش این کشور در لیبی خبر داده بود، رسانههای مصری روز دوشنبه اعلام کردند که پارلمان این کشور نهایتا با طرح دخالت نظامی ارتش مصر در لیبی موافق کرده است.
به گفته رسانههای مصری، طی جلسه کمنظیری که در پارلمان این کشور برگزار شده، نمایندگان مصری با مداخله نظامی ارتش این کشور در لیبی موافقت کردند. حضور رسانهها و کارمندان پارلمان به جز نمایندگان مجلس در این نشست محرمانه منع شده بود. نمایندگان مصری حتی اجازه همراه داشتن تلفن همراه خود را هم نداشتند.
السیسی بارها برای دولت وفاق ملی لیبی خطونشان کشیده بود که اگر درگیریها در لیبی از شهر السرت و جفره عبور کند و بیش از آن به مرزهای غربی مصر نزدیک شود، ارتش این کشور مستقیما وارد درگیریها در لیبی خواهد شد. رئیس جمهور مصر از ناامنی در مرزهای غربی خود که در مجاورت با لیبی هستند، ابراز نگرانی کرده است.
شهر السرت دقیقا در مرکز و کرانه ساحلی لیبی واقع شده و از لحاظ منابع نفت و گاز دارای اهمیت بسزایی است. پیش از این و در شش ماهه نخست درگیریها بین دولت وفاق و ارتش تحت امر خلیفه حفتر، مصر از درگیریها در لیبی ابراز نگرانی نکرده بود. چراکه در آن زمان دولت وفاق ملی سیاست تهاجمی به خود نگرفته بود و تنها متحمل حملات متعدد ارتش تحت امر حفتر از سوی شرق لیبی میشد، تا جایی که ارتش تحت امر حفتر حتی تا حومه شهر طرابلس، پایتخت لیبی و محل استقرار دولت وفاق پیشروی کردند.
اما خیلی زود و با حضور نظامی ترکیه و ظاهرا تقویت بنیه دفاعی دولت وفاق ملی لیبی، سیاست تدافعی به تهاجمی تغییر پیدا کرد و دولت وفاق به ریاست فائز السراج دست به اقدامات نظامی زد. در اولین گامهای نظامی، دولت قانونی لیبی موفق شد تا حاشیه طرابلس و کرانه غربی ساحل مدیترانه را آزاد کند. تحرکات نظامی اخیر دولت وفاق ملی آن هم تحت حمایت آنکارا و جولان نظامی ترکیه در لیبی، مصر را حسابی نگران کرده است. قاهره از آن بیم دارد که مبادا حمایت تسلیحاتی و پایگاههای نظامی ترکیه در لیبی دست آخر ضربهای امنیتی را به مصر وارد کند. مخصوصا اینکه روابط آنکارا-قاهره در پی کودتا علیه محمد مرسی به تاریکی گراییده است. محمد مرسی که از طیف اخوانالمسلمین بود، کاملا از حمایت آنکارا بهرهمند بود. حالا نزدیک شدن ارتش حامیان اخوانی به مرزهای غربی مصر، دولت عبدالفتاح السیسی را حسابی به وحشت انداخته است.
حضور پررنگ ترکیه در لیبی
اما تمایل آنکارا به نقشآفرینی در لیبی خود بحث مفصلی است. آیا این حضور را باید در بستر سودای ترکیه برای زنده کردن امپراطوری عثمانی تفسیر کرد؟ و یا عوامل دیگری در میان است که اهمیت لیبی را از نگاه ترکیه آنقدر بالا برده که حتی حاضر است تحت تاثیر تحریمهای اتحادیه اروپا هم قرار بگیرد.
شاید در نگاه کلان بتوان این کلیشه را تکرار کرد که ترکیه به دنبال احیای امپراطوری عثمانی است، اما این گزاره کمی با واقعیات موجود سیاسی قرن حاضر ناسازگاری دارد. شاید دقیقتر باشد اگر بگوییم که ترکیه به دنبال گسترش سطح نفوذ خود در میان کشورهای مسلمان است و اینکه این میل را با تبلیغ تفکر اخوانی و حمایت از آن در سایر کشورها محقق میکند.
دولت وفاق ملی لیبی گرایشاتی اساسی به تفکرات اخوانی دارد. همین مسئله کافی است تا توجه و حمایت آنکارا و شخص اردوغان به دولت وفاق جلب شود. حتی در اعتراضات زنجیرهوار شمال آفریقا، حاشیه خلیج فارس و غرب آسیا حزب عدالت و توسعه در ترکیه از هر رویش اخوانی در هر نقطه عربی حمایت میکرد. قطر هم به نوبه خود حامی تفکر اخوانی است و رابطه گرم ترکیه و قطر را هم میتوان در همین چارچوب ارزیابی کرد. رجب طیب اردوغان شخصا به تفکرات اخوانی علاقمند است؛ بنابراین اکنون که تمایل ترکیه به استقرار یک دولت اخوانی در مصر شکست خورد و عربستان با حمایت از کودتاچیان، محمد مرسی، رئیس جمهور سابق مصر را از قدرت کنار زد، تمرکز اردوغان به لیبی متمایل شده و از این رو سعی میکند که خلا بوجود آمده را با حمایت از یک دولت اخوانی و وابسته دیگر در لیبی جبران کند.
توافق ترکیه و قطر بر حمایت نظامی از دولت وفاق ملی
دیدار وزرای دفاع ترکیه و قطر در آنکارا هم نشانه دیگری از وحدت رویه اخوان المسلمین برای اجتناب از رقم خوردن شکستی دیگر در لیبی است. طی این دیدار در تاریخ ۳۱ تیر، وزرای دفاع ترکیه و قطر و وزیر داخلی دولت وفاق ملی در رابطه با آخرین وضعیت سطح تنش در لیبی گفتگو کردند. طی این دیدار سهجانبه همچنین در رابطه با تصمیم اخیر دولت مصر در اعزام نیرو به لیبی رایزنی شد.
وزارت دفاع قطر در این خصوص طی بیانیهای در حساب توئیتری خود نوشت: «معاون نخست وزیر دولت قطر و خالد العطیه وزیر دفاع با وزیر داخلی لیبی در آنکارا، پایتخت ترکیه دیدار کردند. طی این دیدار، آخرین تحولات در لیبی مورد مذاکره قرار گرفت».
حمایت ارتجاع عربی از ارتش تحت امر خلیفه حفتر
گواه بر ادعای حضور ارتجاع عربی در حمایت از خلیفه حفتر در لیبی را باید از زبان فرمانده ارشد نظامی منتسب به دولت وفاق ملی شنید. سرهنگ محمد القنیدی، مسئول دستگاه امنیتی-نظامی نیروهای موسوم به «البنیان المرصوص» پیشتر تاکید کرد که پس دیدار خلیفه حفتر با مقامات سعودی آن هم در عربستان، وی تصمیم گرفت به طرابلس حمله کند. نیروهای البنیان المرصوص از نیروهای نظامی وابسته به «دولت وفاق ملی» به ریاست «فایز السراج» هستند.
سرهنگ القنیدی همچنین تأیید کرده است: «عربستان، امارات و مصر با هدف خلق یک السیسی جدید، از خلیفه حفتر حمایت میکنند». ژنرال عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور کنونی مصر سال ۲۰۱۳ در جریان یک کودتای نظامی، دولت «محمد مرسی» رئیسجمهور وقت را سرنگون کرد و خود قدرت را در دست گرفت. القنیدی در این خصوص استدلال کرد که: «حفتر پول و سلاح کافی برای مقابله با نیروهای البنیان المرصوص و ارتش لیبی در منطقه غرب را ندارد و این تحرکات او پس از سفر اخیرش به ریاض انجام میشود». القنیدی همچنین افزود: حکومت عربستان در در سفر خلیفه حفتر به او چراغ سبز نشان و برای کنترل منطقه غرب لیبی کمکهای مالی در اختیار وی قرار داد.
دوقطبی سلفی_اخوانی در منطقه و پیدایش تقابلی جدید
البته اخوانالمسلمین محدود به ترکیه نمیشود. چون حزب حاکم ترکیه گرایشات اخوانی دارد و از طرفی اردوغان هم میل زیادی به گسترش نفوذ در منطقه از خود نشان داده، آنکارا اکنون به عنوان محور این حرکت شناخته میشود. رشد و نمو تفکر اخوانی در میان اهل سنت طی سالهای اخیر معادلات منطقه را تغییر و قطبهای جدیدی در منطقه تشکیل داده است. عمق اختلافات بین قطر و عربستان را باید در انزجار و وحشت آلسعود از تفکرات اخوانی جستوجو کرد. جنبش اخوانی جزو آن دسته از گرایشات فکری در میان اهل سنت است که با حاکمیت سکولار مخالف است و مریدان خود را به مطالبهگری، نظارت بر عملکرد حاکمان و مخالفت با دخالت بیگانگان تشویق میکند. این تفکر درست مقابل عملکرد آلسعود و نظام فکری وهابیت است؛ بنابراین ریاض با هر آنچه که منجر به رشد و گسترش تفکر اخوانی شود، مخالف است؛ بنابراین روشن میشود که چرا عربستان با ترکیه و قطر رابطه متشنجی دارد.
حتی دخالتهای عربستان و نوچههایش در لیبی و حمایت از ارتش منتسب به خلیفه حفتر هم ناشی از وحشتی است که ریاض از اخوانالمسلمین دارد.
در مقابل اتحادی که اکنون بین قطر، ترکیه و لیبی شکل گرفته و ظاهرا هم منسجم به نظر میآید، ارتجاع عربی به رهبری عربستان و با محوریت سلفیگری مقابله میکند. وجه افتراق و اشتراک دو جریان گسترده سلفی و اخوانی در جهان اسلام خود بحث مفصلی است که در این وجیزه نمیگنجد. اما آنچه مسلم است و چندان نیاز به مباحثه ندارد تقابل جدید این دو تفکر در جهان اسلام است. عربستان و رهروان این کشور همچون امارات و مصر شدیدا به دنبال از بین رفتن هر نشانهای از تفکر اخوانی در منطقه هستند. علاوه بر این که به طور سنتی آلسعود سر در آخور تفکر سلفی و وهابی دارد، مطالبهگری تفکر اخوانی و رشد آن پایههای حکومت استبدادی و مسئولیتناپذیر آلسعود را به خطر میاندازد. در امتداد نگرانی مذکور از جانب آلسعود، گزارشهای متعددی منتشر شده که گویای ارسال مزدوران سعودی به لیبی برای پیوستن به صف ارتش تحت امر حفتر است. همچنین گزارشهای دیگری مبنی بر حضور جنگندههای متعلق به امارات در یگان هوایی متعلق به حفتر شنیده شده است.
موضوع لیبی، نگرانی و یارکِشی اروپا
اما بحران کنونی لیبی را خارج از منطقه غرب آسیا هم باید تحلیل کرد. اهمیت اقتصادی و امنیتی لیبی برای اروپا در بحران کنونی حتما باید در نظر گرفته شود. موقعیت جغرافیایی لیبی و ساحل گسترده این کشور با دریای مدیترانه و همچنین این واقعیت که لیبی یکی از گذرگاههای مهم آفریقایی برای ورود به اروپاست، بر اهمیت این کشور افزوده است؛ بنابراین از نگاه اتحادیه اروپا، بیشتر از اینکه چه کسی در لیبی حکومت کند، سکون و آرامش در این کشور اهمیت دارد. لیبی ناامن و درگیر جنگ قطعا برای امنیت اروپا تبعاتی را در پی خواهد داشت، مخصوصا اینکه اگر لیبی جولانگاه تروریستها شود.
وسواس بالای اتحادیه اروپا و اصرار زیاد بر آتشبس فوری در لیبی را نیز میتوان در همین چارچوب تحلیل کرد. حضور رسمی نظامی ترکیه در لیبی و دمیدن در آتش جنگ اروپاییها را حسابی کلافه کرده است. اصرار آنها به پایبندی به تحریم تسلیحاتی لیبی هم طی ماهها اخیر از سوی بروکسل بسیار شنیده شد. آلمان، فرانسه و ایتالیا بارها آنکارا را به اعمال تحریم تهدید کرده و گفتهاند که اگر ترکیه دخالت نظامی خود را در لیبی متوقف نکند، باید منتظر عواقب آن باشند. جوزپ بورل، مسئول کمیسیون روابط خارجی اتحادیه اروپا در مذمت ترکیه، با لحنی عصبانی تاکید کرده که طرفهای درگیر در لیبی تحریم سازمان ملل را به سخره گرفتهاند!
کارشناسان اروپایی، اما از موضع زیرکانه روسیه در لیبی حرف میزنند. به اعتقاد آنها مسکو به دنبال اعمال فشار علیه اروپا به ازای موضوع اوکراین است. بدین معنا که مسکو قصد دارد تا با عدم ثبات در لیبی به نوعی نقش مخرب اروپا در اوکراین را تلافی کند. به ادعای اروپاییها به همین دلیل است که روسیه در لیبی تمایل بیشتری به خلیفه حفتر نشان داده است.
پیش از این و قبل از ورود روسیه به عرصه لیبی، حمایت واشنگتن از خلیفه حفتر آشکار بود. مخصوصا اینکه حفتر در دورهای و پیش از سقوط حکومت معمر القذافی در آمریکا زندگی میکرده است. در پی نقشآفرینی پر رنگ مسکو در درگیریهای لیبی، آمریکا هم درست در نقطه مقابل روسیه قرار گرفت و ضمن رایزنی با دولت وفاق ملی، ظاهرا خواستار بازگشت آرامش در این کشور شد. سفارت آمریکا، روسیه را به «سوءاستفاده» در لیبی متهم کرده است.
جغرافیای سیاسی ویژه لیبی و خطر بروز درگیری چندجانبه
هر چند که بحران لیبی در ابتدا دو قطبی سلفی-اخوانی را تداعی میکند، اما جغرافیای سیاسی ویژه لیبی در همزمانی خطر بروز یک بحران امنیتی در اروپا و ترس از نیل تفکر اخوانی به پشت دروازههای شبه جزیره عربی، ساز خطر یک درگیری تمام عیار و چندجانبه در لیبی را کوک کرده است. اخوان المسلمین به رهبری ترکیه که یک بار قافله مصر را در جریان کودتا علیه محمد مرسی از دست داده، به هیچ قیمتی نمیخواهد بازنده جنگ لیبی باشد.
محمدحسن نیکبین
انتهای پیام/