موفقیت و دستیابی به آن رویایی دیرینه است که تمامی انسان‌ها در طول عمر خود حداقل یکبار به طور جدی برای رسیدن به آن تلاش کرده اند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بهترین راه کسب موفقیت چیست؟ آیا مطالعه زندگی آدم‌های موفق می‌تواند به ما کمک کند یا روش‌های بهتری هم وجود دارد؟ آلبرت باراباشی یک دانشمند علم شبکه و تحلیل‌گر داده است. او و تیمش طی سال‌ها پژوهش سعی کردند قوانین ثابت و جهانی موفقیت را کشف کنند، اما با روشی متفاوت.

آن‌ها دنبال روش علمی یا ثبت عملکرد آدم‌های موفق نبودند؛ بلکه تلاش کردند نگاهی علمی به موفقیت داشته باشند و با قوانین علمی سراغش بروند تا بتوانند قوانینش را پیدا کنند.

مطالعه زندگی آدم‌های موفق مثل محمدعلی کلی در بوکس، مسی در فوتبال و دنیرو در سینما این احساس را در ما به وجود می‌آورد که با انجام هر کاری که آن‌ها انجام دادند ما هم موفق می‌شویم. در حالی که در هرکاری جمع زیادی فعال هستند و فقط یکی، دو سوپراستار وجود دارند. ما برای این‌که موفقیت آدم‌های بزرگ را تکرار کنیم باید نمونه‌های زیادی را بررسی کنیم و براساس عملکرد آن‌ها به یک سری قانون برسیم.


بیشتر بخوانید

سکه موفقیت با دو روی هدف و پشتکار


کاری که باراباشی و گروهش با یک مطالعه طولانی و پژوهش روشمند انجام دادند و در کتابی به‌نام "the formula: the universal laws of success" یا «فرمول: قوانین جهانی موفقیت» آن را به مخاطب عرضه کردند. کتابی که با نمونه‌های هیجان انگیز و انگیزشی موجود در بازار موفقیت تفاوت اساسی دارد.

کتاب تلاش علمی گروه در تدوین یک گزارش داده‌محور و دقیق را با مثال‌های ساده و جذاب به اثری همه‌کس فهم برای رسیدن به موفقیت تبدیل کرده است. کتابی که برای همه می‌تواند مفید باشد و در عین حال بیان خلاصه ایده‌هایش در یک مطلب کار بسیار سختی است. با مطالعه کامل این کتاب می‌توانید پی ببرید چرا یک نفر مثل زیدان در فوتبال مدام قهرمانی کسب می‌کند؟ چرا دنیرو در سینما یکه تاز است؟ چرا در عالم هنر پیکاسو ماندگار می‌شود؟

فرمول کدام موفقیت؟

براساس کتاب ما با دو نوع موفقیت سروکار داریم، یک نوع که درون ماست مثل غلبه بر ترس در انجام کاری و یک نوع دیگر که منظور کتاب است موفقیتی است که نمود بیرونی دارد یعنی به تایید و تحسین دیگران هم رسیده است. یعنی بهترین عملکرد که دیگران هم تاییدش کرده باشند.

در این بین علم و ورزش حیطه‌هایی هستند که اندازه‌گیری موفقیت درآن‌ها ساده است، اما در خیلی زمینه‌ها نمی‌توان به‌راحتی فهمید فرد در چه سطحی از موفقیت است. وقتی مبنا را تایید و تحسین دیگران بگذاریم حتی می‌فهمیم خیلی‌ها عملکرد خوبی هم ندارند، اما موفق هستند یعنی به پول و امکانات رسیده‌اند، اما از مسیر‌های سطحی. نمونه‌اش برخی از آدم‌های سطحی اینستاگرام.

قانون اول عملکرد و شبکه

قانون اول می‌گوید موفقیت نتیجه عملکرد است، اما اگر نتوانیم عملکرد را اندازه‌گیری کنیم چیزی که باعث موفقیت ما می‌شود شبکه است یعنی بازتاب عملکرد ما در نگاه مخاطب. باید شبکه‌سازی کنیم تا عملکرد فردی را به خاطره جمعی تبدیل کنیم. قدرت شبکه در دیده شدن موفقیت در این حد است که برای تماشای یک تابلوی منتسب به رامبراند صف طولانی ایجاد شده بود و همه تابلو را تحسین می‌کردند، اما همین‌که معلوم شد تابلو اصالت ندارد و در حقیقت مال رامبراند نیست کسی مشتاق تماشای تابلو نبود. گروه باراباشی با بررسی عملکرد ۵۰۰ هزار هنرمند متوجه شدند موفق‌ترین‌ها با بهترین گالری‌ها همکاری کردند.

قانون دوم سقف عملکرد و دنیای نامحدود موفقیت

قانون دوم می‌گوید اگر یک بار موفق شوی شانست را برای موفقیت‌های بعدی زیاد کردی، چون شانس‌های بزرگ خواهی داشت. عملکرد محدودیت دارد، از سطحی نمی‌توان بهتر بود، اما موفقیت سقف ندارد. برای همین باید تلاش کرد برای رسیدن به موفقیت نقش عوامل تصادفی را کم کرد. به طور مثال در یک مصاحبه شغلی نفر آخر شانس کمی دارد، چون مصاحبه کنندگان خسته هستند. در یک جلسه نفر اول که صحبت می‌کند به ادامه جلسه جهت محتوایی می‌دهد و می‌تواند حرفش را به کرسی بنشاند.

قانون سوم موفقیت ضرب می‌شود

اگر بعد از موفقیت اول، کار خوبی انجام دهیم، موفقیت آینده به اندازه موفقیت قبلی نیست بلکه برابر است با عملکرد مثبت فعلی ما ضرب در موفقیت قبلی. یعنی موفقیت‌های بعدی تصاعدی هستند و بیشتر به چشم می‌آیند و تبدیل به گزینه قابل اعتناتری شده‌ایم. یک کتاب معمولی در بازار نشر آمد و فروشی نداشت، اما معلوم شد که اثر رولینگ خالق هری پاتر است. از آن لحظه فروشش بالا رفت. چون موفقیت اولیه یک واکنش زنجیره‌ای ایجاد می‌کند. برای همین است آثار ضعیف کارگردانان معروف می‌فروشد، اما آثار خوب کارگردانان گمنام فروش زیادی ندارد.

قانون چهارم ترکیب خوب

موفقیت فقط در حوزه فردی نیست. یک تیم باید موفق باشد. در یک تیم موفق باید تنوع و همپوشانی وجود داشته باشد و براساس کار تیم ترکیب نفرات اتفاق بیفتد. اگر کار سختی پیش رو داریم که قبلاً انجام شده مثل تهیه اجناس، باید تیم افقی باشد، گروهی از آدم‌ها با توانایی‌های متفاوت که بتوانند در کنار هم طبق فرمول قبلی کار را پیش ببرند، اما اگر قرار است کار جدیدی انجام شود و یک اتفاق خلاقانه بیفتد ارتباط گروه نباید افقی باشد. یک لیدر نیاز است تا با عزم و اراده در لحظه تصمیم بگیرد و بقیه هم کار را پیش ببرند. مثل یک گروه فیلم سازی.

قانون پنجم اهمیت استمرار و پافشاری

نباید زود دلسرد شویم باید عملکرد ما مستمر باشد، چون ممکن است موفقیت هر لحظه از راه برسد. موفقیت برابر است با ایده ضرب در توانایی و توانایی یعنی کار بیشتر و تیم بهتر. مجموع این ۵ قانون به شما کمک می‌کند نگاه بهتری به مفهوم موفقیت داشته باشید و درک کنید چرا زیدان، دنیرو، اسپیلبرگ، استیو جابز، لیونل مسی، پیکاسو و ... در کار خودشان بهترین هستند.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

برچسب ها: موفقیت ، دانستنی ها
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.