به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سریال کمدی در همه جای دنیا یکی از محبوبترین محتوای تولیدی است که میلیونها تماشاگر و هوادار دارد. در ایران هم هر سال سریالهای کمدی متعددی در تلویزیون ملی و حتی شبکه نمایش خانگی منتشر میشوند. تهیهکنندگان و عوامل این سریالها با این تصور که سریال کمدی بیشتر از ژانر دیگری هوادار و تماشاگر دارد، برای ساخت یک مجموعه تلویزیونی جدید وارد عمل میشوند، اما واقعیت این است که تعداد زیادی از سریالهای تلویزیونی تا ابد در ذهن تماشاگران باقی نمیماند. در ادامه ده سریال کمدی ایرانی که برای همیشه در ذهن ما تماشاگران ایرانی باقی مانده را مرور میکنیم. سریالهایی که هنوز هم تماشای قسمتهایی از آنها شیرین و هیجانانگیز و البته که نوستالژیک به نظر میرسد.
سالها پیش از آن که سریالهایی مانند پایتخت و پژمان به محبوبیت بینظیری دست پیدا کنند، سریال زیر آسمان شهر موفق شد قلب تماشاگران ایرانی را تسخیر کند. این سریال با روایت زندگی طبقههای گوناگون جامعه، موفق شد کمدی جذابی ارائه دهد و تنها انتشار فصل نخست آن کافی بود تا شبکه سه صدا و سیما برای ساخت فصل دوم آن موافقت کند. با این حال فصل دوم سریال کیفیت پایینتری نسبت به فصل نخست داشت و تغییرات بسیاری را تجربه کرد. اما دگرگونیهای سریال هم باعث نشد مهران غفوریان و همکارانش زیر آسمان شهر را فراموش کنند و سریال برای سومین فصل هم مقابل دوربین رفت.
فصل سوم با تغییرات اساسی در بازیگران اصلی و روایت متفاوت داستان، به ضعیفترین و کمتماشاگرترین فصل سریال زیر آسمان شهر تبدیل شد. مهران غفوریان مدتها پیش اعلام کرده بود که حاضر است برای فصل چهارم سریال هم بازگردد، اما این اتفاق هرگز رخ نداد. شخصیتهایی مانند خشایار مستوفی، فولاد، بهروز پیرپکاچکی، خانم فرامرزی و غلام سرایدار که با هنرنمایی حمید لولایی، مجید صالحی، مهران غفوریان، مرحوم ملکه رنجبر و مرحوم کیومرث ملک مطیعی برای همیشه در ذهن تماشاگران تلویزیون هستند. فصل نخست این سریال که بدون شک بهیادماندنیترین و بهترین فصل آن است، در سال ۱۳۸۰ پخش شد.
به اعتقاد گروهی از منتقدان سینما و تلویزیون، سریال پاورچین نخستین سریال کمدی ایرانی بود که به فضای کمدی سیتکامهای آمریکایی نزدیک شد و شاید همین سیاست هم باعث شده این سریال محبوبیت بسیار زیادی در جمع تماشاگران ایرانی کسب کند. داستان سریال پاورچین درباره خانوادهای بود که تعدادی از اعضای آن اهل روستایی تخیلی به نام برره هستند. داستان سریال بیشتر درباره تعامل شخصیتها بایکدیگر و اتفاقات پیرامون سنتهای بررهای حرکت میکند، اما برخلاف فضای سادهای که دارد، پیچیدههای فرهنگی جذابی را به تصویر میکشد.
سریال پاورچین که در سالهای ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ از شبکه پنج صدا و سیما پخش میشد با درگیرکردن شخصیتهایی که اهل دو بخش ثروتمند و فقیر روستای تخلیلی برره هستند، نگاه سنتی ارباب-رعیتی که قرنها بخش مهمی از فرهنگ ایران بود را به مدرنترین شکل و شمایل ممکن به تصویر میکشد و گاهی طعنههای سیاسی و اجتماعی را هم به فیلمنامه اضافه میکند. ضمن این که برای نخستین بار در سریال پاورچین بود که روستای تخیلی برره که شباهتهای جالبی با جامعه مدرن ایران دارد به دنیای کارهای برادران قاسمخانی وارد شد. آنها بعدتر در سریالهای دیگری هم از این دنیای بزرگ استفاده کردند تا به نوعی یک دنیای تلویزیونی مشترک میان عناوینی که خلق کرده بودند، ایجاد کنند.
مهران مدیری با هنرنمایی در نقش دو شخصیت و جواد رضویان با هنرنمایی در نقش سه شخصیت، ستارههای اصلی سریال پاورچین بودند. سحر زکریا، سحر ولدبیگی، سیامک انصاری، سعید پیردوست و محمدرضا هدایتی با هنرنمایی در این سریال به بخش مهمی از عناوین بعدی مهران مدیری تبدیل شدند. پاورچین نقطه عطف کارنامه مهران مدیری بود و جهش بزرگی در کارهای بعدی او ایجاد کرد. پس از پاورچین، مهران مدیری با سریال نقطهچین تلاش کرد تا داستانی مشابه با پاورچین را روایت کند که البته موفقیت زیادی کسب نکرد.
پس از موفقیت پاورچین و نقطهچین، مهران مدیری با سریال کوتاه جایزه بزرگ دوباره ثابت کرد که توانایی خوبی در ساخت سریالهای کمدی دارد، اما بدون شک بهترین و بینظیرترین ساخته کارنامه او سریال شبهای برره لقب میگیرد. این سریال کمدی با عبور از دستاوردهای پاورچین به نزدیکترین سریال کمدی ایرانی به مفهوم محبوب کمدی سیتکام تبدیل شد و دیالوگهای آن برای مدتی بسیار طولانی در فرهنگ عمومی ایران نقل محافل بود. داستان سریال شبهای برره درباره روزنامهنگاری به نام کیانوش استقرارزاده است که در دهه ۱۳۱۰ به دلیل نوشتن مقالات انتقادی به یکی از دورترین روستاهای ایران تبعید میشود. او در میان راه بیهوش میشود و فردی به نام شیر فرهاد او را پیدا و به روستای برره منتقل میکند. کیانوش که مردی متفکر و مدرن است باید زندگی با روستاییان عجیب روستای برره را تحمل کند و همین اتفاق آغاز داستانهای بسیاری میشود.
اگرچه داستانهای روستای برره در سالهای دور رخ میداد، اما ارجاعات و اشارات آن به روزگار مدرن جذاب و تیزبینانه بود. فیلمنامه سریال هم به گونهای نوشته شده بود که داستان هر اپیزود با اپیزودهای دیگر متمایز باشد و حتی در آن اشاراتی به سریالهای قبلی مهران مدیری مانند ساعت خوش هم شد. شاید جالب باشد بدانید فیلمبرداری سریال شبهای برره از مرداد ۸۴ آغاز شد تا برای پخش در مهر همان سال آماده باشد. محبوبترین سریال مهران مدیری در ۹۲ قسمت از شبکه سوم صدا و سیما پخش شد و شاید یکی از تاثیرگذارترین سریالهای کمدی تاریخ تلویزیون ایران باشد که پس از سالها هنوز هم جذاب به نظر میرسد.
رضا عطاران پس از آن که با با موفقیت فیلمنامه سریال زیر آسمان شهر را نوشت و در سریال کوچه اقاقیا خودش را ثابت کرد، با خانه به دوش به صورت جدیتر ساخت سریالهای کمدی برای تلویزیون را دنبال کرد. خانه به دوش نخستین تجربه نویسندگی و کارگردانی مشترک عطاران نبود، اما وقتی ماه رمضان سال ۱۳۸۳ از شبکه سه صدا و سیما پخش شد به محبوبترین ساخته او تا آن روزها تبدیل شد. این سریال با ۲۷ قسمت محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرد و پیشرفت بزرگی در کارنامه کاری عطاران بود. او پس از خانه به دوش سریالهای دیگری هم برای تلویزیون ساخت، اما هیچکدام به اندازه خانه به دوش و متهم گریخت که در ادامه به آن اشاره میشود، محبوب و دوستداشتنی نشدند.
داستان سریال خانه به دوش حول شخصیتی به نام ماشاالله (با هنرنمایی حمید لولایی) بود. او که پدری فقیر با شرایط اقتصادی وخیم بود برای حل مشکلات مالی زندگیاش و بهترکردن وضعیت زندگی خانوادهاش تصمیم بزرگی میگیرد. ماشاالله میخواهد با آقای بیات (با هنرنمایی خشایار راد) به مالزی سفر کند و با کارکردن در این کشور، پول مورد نیاز خانوادهاش را به دست آورد. اما آقای بیات قرار نیست او را راهی مالزی کند. در چنین شرایطی ماشاالله باید با خانواده پولدار باجناقش هم رقابت کند و البته که فرزندانش هم هر کدام ماجراهای خودشان را دارند. با این حال احمد (با هنرنمایی رضا عطاران) به عنوان دوست صمیمی ماشاالله به او کمک میکند.
سریال خانه به دوش به دلیل نزدیکی به واقعیتهای جامعه ایران، به شدت مورد استقبال طبقه متوسط جامعه قرار گرفت. گروهی از منتقدان سینما و تلویزیون باور دارند از آنجایی که آثار عطاران واقعگرایی بیشتری از آثار مهران مدیری دارند، طبیعی است که سریالهایی مانند خانه به دوش در لیست آثار متفاوت تلویزیون قرار بگیرند.
سعید آقاخانی و رضا عطاران یکی از قویترین زوجهای تلویزیونی ایران هستند که اوج خلاقیت و تواناییهایشان را در سریال متهم گریخت به نمایش گذاشتند. این سریال یک سال پس از موفقیت باورنکردنی خانه به دوش در کنداکتور ماه رمضان شبکه سه صدا و سیما قرار گرفت، با ۲۶ قسمت بهیادماندنی به یکی از محبوبترین سریالهای کمدی تلویزیون تبدیل شد. شاید به یادماندنیترین هنرنمایی مرحوم سیروس گرجستانی در سریال متهم گریخت بود. جایی که او در نقش هاشم آقا مجبور میشود با خانوادهاش به تهران مهاجرت کند. داستان مهاجرت خانواده هاشم آقا به تهران، مجموعهای جذاب از اتفاقات ریز و درست را رقم میزند.
درباره این که سریال متهم گریخت بهترین ساخته رضا عطاران بوده یا نه، بحثهای بسیاری وجود دارد. با این حال او همان مسیر کمدی واقعگرایانهای که در سریالهایی مانند زیر اسمان شهر، کوچه اقاقیا و خانه به دوش دنبال کرده بود را در سریال متهم گریخت هم به نمایش گذاشت. عطاران پس از این سریال که همیشه شایعاتی پیرامون نویسندگی فیلمنامهاش توسط اصغر فرهادی مطرح بوده سریالهای ترش و شیرین و بزنگاه را هم برای تلویزیون کارگردانی کرد، اما در نهایت تصمیم گرفت با تلویزیون خداحافظی کند.
پیشرفت برادران قاسمخانی در دنیای فیلمنامهنویسی به شکلی جذاب، ملموس و محسوس به نظر میرسد. وقتی آنها با همکاری سروش صحت سریال ساختمان پزشکان را خلق کردند، شاید تصور نمیکردند ساخته واقعا خندهدار آنها تغییر مسیر بزرگی در دنیای سریالهای کمدی ایرانی باشد. ساختمان پزشکان که در سال ۱۳۹۰ و در ۵۷ قسمت از شبکه سه صدا و سیما پخش شد، شخصیتهای گسترشیافته و خارقالعادهای داشت که به حدی توسعه پیدا کرده بودند که صرفا با گفتگوهای عادی هم خنده را به لب تماشاگرانشان منتقل میکردند.
شخصیت خانم شیرزاد با هنرنمایی شقایق دهقان هنوز هم پس از سالها یکی از محبوبترین و جذابترین شخصیتهای سریالهای کمدی است که بعدها در برنامه خندوانه رامبد جوان هم حضور پیدا کرد. ساختمان پزشکان در میان سریالهای کمدی دیالوگمحور تلویزیون یکی از آثار برجستهای لقب میگیرد که هرگز قرار نیست تماشاگرش را ناامید کند. بهنام تشکر که سالها با حضور در دنیای تئاتر شناختهشده بود با هنرنمایی در این سریال فرصت آن را پیدا کرد تا محبوبیت بینظیری را تجربه کند و آهسته آهسته به صورت جدیتر وارد سینما و تلویزیون شود. زوج هومن برقنورد و بهنام تشکر که در حقیقت در سریال ساختمان پزشکان برادر بودند، به حدی با تناقضهای بسیار در برابر یکدیگر قرار گرفته بودند که باید گفت بخش عظیمی از موفقیت سریال مدیون درخشش آنها بود.
مانند بسیاری از آثاری که برادران قاسمخانی نوشتهاند، سریال ساختمان پزشکان هم به صورت مستقیم به پدیدهها و مشکلات اجتماعی حملهور میشد و با ایجاد تراژدیهای کمدی، خنده نسبتا تلخ، اما هیجانانگیزی به تماشاگرش هدیه میداد. با گذشت ده سال از پخش سریال ساختمان پزشکان، این سریال هنوز هم یکی از محبوبترین سریالهای کمدی ایرانی است که هرگز نمیتوانیم آن را فراموش کنیم.
متفاوتترین ساخته سیروس مقدم تا امروز برای شش فصل ساخته شده و در پایان هر فصل، هواداران بیشتری پیدا کرده است. سیروس مقدم فصل اول این سریال را در تعطیلات نوروز ۱۳۹۰ به شبکه یک ارائه داد. پایتخت خیلی سریع به محبوبترین سریال نوروزی سال تبدیل شد و شبکه یک را قانع کرد تا فصل دوم آن را بسازد. دو سال بعد، فصل دوم آن در تعطیلات نوروز پخش شد و پایتخت ۳ هم در نوروز ۱۳۹۳ به تلویزیون راه پیدا کرد. داستان زندگی نقی معمولی و خانواده ماه رمضان سال ۱۳۹۴ به فصل چهارم رسید. محسن تنانبده، ریما رامینفر، علیرضا خمسه و احمد مهرانفر در کنار نسرین نصرتی و مهران احمدی ستارههای اصلی سریال در همه ۵ فصل ابتدایی بودند. پایتخت در همه ۶ فصلی که تا امروز داشته، گام به گام در معرفی شخصیتهایش پیشروی کرده و کمدی متفاوتی را نشان داده است.
داستان سریال پایتخت در ابتدا درباره خانوادهای بود که از شهر کوچکی در استان مازندران به تهران مهاجرت میکردند تا زندگی تازهای را آغاز کنند، اما در ادامه متوجه میشوند خانهای که آنها خریدهاند در مسیر توسعه بزرگراه قرار دارد و نه تنها باید خراب شود بلکه با قیمت پایینتری از آنچه آنها خریدهاند، معامله میشود. فیلمنامه پایتخت در ادامه به مازندران بازگشت، به جنوب سفر کرد و حتی به جنگ با داعش رفت.
داستانهای متفاوت، شخصیتهای گسترشیافته و دیالوگهای جنجالی مهمترین ویژگیهای سریال محبوب سیروس مقدم هستند که به اعتقاد بسیاری از منتقدان به دلیل فیلمنامه قدرتمند و فیلمبرداری خلاقانه میتواند لقب خوشساختترین سریال کمدی ایرانی را کسب کند. به دلیل شیوع ویروس کرونا، ساخت فصل ششم پایتخت نانمام مانده و پایان آن میتواند تکلیف فصل بعدی سریال را هم روشن کند. پایتخت با شش فصل طولانیترین سریال تاریخ تلویزیون ایران است و به نظر میرسد دلیلی برای پایان آن وجود نداشته باشد.
یکی دیگر از ساختههای مشترک برادران قاسمخانی و سروش صحت با ایده اصلی پژمان جمشیدی ساخته شد و خیلی سریع به محبوبیتی باورنکردنی دست پیدا کرد. پژمان جمشیدی، فوتبالیستی که در سالهای دهه هفتاد و هشتاد شمسی سابقه بازی برای تیم ملی ایران و پرسپولیس را داشت با ایده ساخت پژمان به سروش صحت و برادران قاسمخانی مراجعه کرد و پروژه مورد استقبال همه آنها قرار گرفت. سریال پژمان درباره فوتبالیستی است که اگرچه روزگاری برای باشگاه پرسپولیس و تیم ملی ایران را دارد، اما آنقدر معروف نیست که پس از بازنشستگی شناخته شود. در عین حال او باید با انتظارات بالای اطرافیانش هم کنار بیاید. پژمان جمشیدی که در این سریال در واقع نقش خودش را بازی کرد به حدی مورد توجه قرار گرفت که به صورت حرفهای وارد سینما و تلویزیون و حتی تئاتر شد و امروز یکی از پولسازترین بازیگران ایرانی است.
سریال پژمان با اشاره به کلیشههای شناختهشده فضای فوتبال ایران به یک کمدی واقعگرایانه متفاوت در تلویزیون ایران تبدیل شد و حتی میزبان تعدادی از ستارههای فوتبال ایران مانند بهروز رهبریفر، حمید درخشان، آرش برهانی، خسرو حیدری و حسین ماهینی هم بود. این سریال از بهمن ۹۱ تا خرداد ۹۲ روی آنتن شبکه سه بود و بازیگران شناخته شدهای مانند بهاره رهنما، شقایق دهقان و بیژن بنفشهخواه را میزبان میکرد. سریال پژمان نه تنها یک ستاره جدید به سینما، تلویزیون و تئاتر ایران معرفی کرد بلکه نگاه کمدی و متفاوتی به دنیای فوتبال ایران داشت که پس از سالها هنوز هم در ذهن هواداران سریالهای کمدی مانده است.
سریال دزد و پلیس با اختلاف بهترین و متفاوتترین ساخته سعید آقاخانی است که در مهر ماه سال ۹۱ از شبکه سه صدا و سیما پخش شد و هنوز هم با گذشت سالها بخش مهمی از حافظه تماشاگران ایرانی را در اختیار دارد. مهراب قاسمخانی وظیفه نگارش فیلمنامه این فیلم را برعهده داشت و برادرش یعنی پیمان قاسمخانی هم به عنوان مشاور فیلمنامه به توسعه سریال کمک کرد. روایت داستان، شخصیتپردازی و دیالوگهای جذاب سریال دزد و پلیس باعث شد سبک تازه و متفاوتی از سریالهای کمدی ایرانی را در این سریال تماشا کنیم که پس از آن تقریبا تکرار نشد.
داستان سریال دزد و پلیس درباره مامور مبارزه با مواد مخدری به نام امیر فرازمند (با هنرنمایی بهنام تشکر) است. او خودش را با نام ناصر کاظمی معرفی کرده تا باندهای مواد مخدر را ردگیری کند، اما با وقوع یک تصادف، ضربه سنگینی به سر او وارد میشود که باعث میشود بخش عظیمی از حافظه خود را از دست بدهد. پس از آن، داوود سوزمانی (با نقشآفرینی بیمثال هومن برقنورد) تلاش میکند تا رابطهای که در گذشته میان ناصر کاظمی و او بوده را تغییر دهد و در این میان اتفاقات خندهدار بسیاری رخ میدهد. اما این پایان ماجرا نیست و امیر فرازمند آهسته آهسته حافظهاش را به دست میآورد و متوجه میشود باید ریشه باندهای مبارزه با مواد مخدر را پیدا کند.
شخصیتهای امیر فرازمند، داوود سوزمانی، فریبا سوزمانی (شقایق دهقان) و مهندس (حمید لولایی) نقش بسیار مهمی در سریال دزد و پلیس داشتند و بخش عظیمی از روایت کمدی داستان روی دوش آنها قرار داشت. با گذشت سالها، هنوز هم این سریال یکی از محبوبترین سریالهای کمدی تلویزیون است که خلاقیت و جذابیت آن جالب و مدرن به نظر میرسد. اتفاقی که بسیاری از سریالهای کمدی جدید هم از رسیدن به آن ناتوان هستند.
سریال لیسانسهها یکی از آخرین ساختههای سروش صحت است که کارگردانی آن را شخصا برعهده داشت و فیلمنامه آن را در کنار ایمان صفایی نوشت. فصل اول سریال لیسانسهها در ۲۸ قسمت ۴۰ دقیقهای از ۴ دیماه تا ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ پخش شد و محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرد. جنس کمدی سریال لیسانسهها مدرن و متفاوت بود و گاهی با شکستن دیوار چهارم به تماشاگر نزدیکتر میشد. شکستن دیوار چهارم به معنای آن است که بازیگران و داستان فیلمنامه برای ارتباط مستقیم و گفتگوی صریح با تماشاگران، از فضای اصلی داستان خارج میشوند.
فصل دوم این سریال هم ۴۰ قسمت ۴۰ دقیقهای داشت و از ۴ آذر تا ۲ بهمن ۱۳۹۶ میزبان تماشاگران شبکه سه بود. به نظر میرسید فصل دوم سریال افت اندکی را تجربه کرده، اما هنوز هم تماشای آن برای تماشاگران یکی از متفاوتترین سریالهای چند سال اخیر تلویزیون جذاب و هیجانانگیز به نظر میرسید. در نهایت فصل سوم سریال لیسانسهها با تغییر نام به فوق لیسانسهها از ۱۷ آبان تا ۱۶ آذر۱۳۹۸ روی آنتن رفت. فصل سوم سریال با اختلاف ضعیفتر از دو فصل قبلی بود و همین هم باعث شد پرونده ادامه ساخت آن برای همیشه بسته شود. البته عوامل سریال هم پیش از این تایید کرده بودند که فوق لیسانسهها در حقیقت پایان ابدی داستان شخصیتهای سریال را رقم میزند و برنامهای برای ساخت ادامه آن ندارند.
شاید لیسانسهها یکی از بهترین سریالهای تلویزیون باشد که برای چند فصل ساخته شده و بدون شک نقش مهمی در لیست محبوبترین سریالهای کمدی تلویزیون دارد. با این حال این یک حقیقت انکارناپذیر است که فصل سوم سریال که نام متفاوتی هم داشت، به اندازه دو فصل ابتدایی جذاب نبود. داستان هر سه فصل سریال لیسانسهها درباره سه دوست صمیمی و جوان است. یکی از آنها فکر مهاجرت در سر دارد و یکی دنبال تشکیل زندگی است و یکی هم به دنبال خانه میگردد. با این حال داستانهای جالبی در زندگی آنها رخ میدهد که پیوند و ارتباط آنها را بیشتر و پررنگتر میکند. امیرحسین رستمی، هوتن شکیبا و امیر کاظمی ستارههای اصلی لیسانسهها بودند. هوتن شکیبا با درخشش فوقالعادهای که در این سریال داشت، بیشتر از قبل شناخته شد.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/
مگه میشه آخه سریال سه دونگ سه دونگ، بین ده تا کار برتر طنز تلویزیون نباشه