به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، عجیبترین هتل دنیا را شاید بتوان هتلی در سوئیس دانست که نه در دارد و نه دیوار و نه پنجره. در این مطلب مصاحبهای از یکی از پیشخدمتهای این هتل را خواهید خواند که اطلاعات شگفتآوری در مورد این هتل داده و البته در انتها نیز همبنیانگذار این هتل قصدشان را از ساخت چنین هتلی بیان کرده است.
کارولا هُلدنِر خدمتکار این هتل سوئیسی است و در مورد شغل گفته اوایل کارش یک ساعت طول میکشید که تختی را مرتب کند، اما حالا ده دقیقه بیشتر طول نمیکشد. با اینکه این هتل نخستین تجربهی شغلی او در این حرفه است، اما شغلش هیچ شباهتی با شرایط عادی ندارد. او به مهمانانی خدمت میکند که در محیط باز سر میکنند سقفشان آسمان سوئیس است.
هلدنر درواقع در هتلی مشغول به کار است که اتاقهایش نه دیوار دارد و نه سقف. این هتل که نامش «زیرو رییِل اِستِیت» است در شرق سوئیس واقع شده و هدف این است که از مهمانانش در طبیعت زیبای سوئیس پذیرایی کند. مهمانان هتل در مناطقی هفتگانه، از تاکستانهای سوئیس تا کوهپایههایی با چشمانداز بینظیر، در قسمتهایی ساکن میشوند که یک تخت و میزی دوطرفه و دو چراغ در فضای باز گذاشتهاند.
هزینهی اسکان مهمانان این هتل که میتوان آن را عجیبترین هتل دنیا دانست، شبی ۲۹۵ فرانک سوئیس (حدوداً ۳۱۰ دلار) است، اما کسانی که اوقاتشان را در این هتل میگذراند خاطرهای بهیادماندنی برای خود میسازند. همچنین هر کدام از این بهاصطلاح اتاقهای هتل، پیشخدمتی جداگانه دارد که برای مهمان غذا فراهم میکنند، منطقه را به آنها نشان میدهند و معرفی میکنند و هرآنچه نیاز داشته باشند برای آنها مهیا میکنند.
هلدنر یکی از چهار خدمتکاری است که در یکی از تاکستانها کار میکند
هلدنر که ۵۳ ساله است میگوید ۱۱ سال کارگر بوده و این نخستین بار است که پیشخدمتی در هتل را تجربه میکند. هنگامی که صاحب این تاکستان پذیرفت که زمینش را در اختیار این هتل بگذارد، هلدنر نیز تصمیم گرفت در خدمات این هتل یاری کند. او برای خوشامدگویی به مهمانان دورهی آموزشی بسیار عجیبی را پشت سر گذاشت.
با شیوع ویروس کرونا مدیران هتل مجبور شدند دورههای آموزشی برای پیشخدمتهایشان را به صورت مجازی برگزار کنند، اما همچنان در ماه ژوئن یک روز را به آموزش حضوری اختصاص دادند. این هتل را از جنبهی دیگری هم میتوان عجیبترین هتل دنیا دانست. گروهی از پیشخدمتهای هتل که دو نفر از همکاران هلدنر را نیز شامل میشود در شرایط نامساعد جوی و زیر باد شدید باید تختخوابها را مرتب کنند و از تپههایی با شیب تند در حالی بالا بروند که روی دستشان سینی نوشیدنی حمل میکنند و همچنین آموختهاند که چطور هنگام بارش باران واکنشی سریع نشان دهند و سکوی مسافران را بپوشانند.
هلدنر فرصتی برای تمرین آموختههایش نداشته و میگفت: «اولین باری که باید از مهمانهای هتل پذیرایی میکردم درواقع اولین باری بود که رختخوابو مرتب میکردم. واقعاً اوضاع مسخره و عجیبی بود، یک ساعت تمام طول کشید تا تختو مرتب کنم.» او شغلش را با نظافت و مرتبکردن تختخواب مسافران آغاز کرد و هنگامی مسافران از راه میرسد در ورودی تاکستان به استقبالشان میرود.
مهمانان هتل همراه هلدنر از ورودی تاکستان باید ۴۰۰ قدمی را پیاده طی کنند تا به سکوی مورد نظر برسند، جایی که با نوشیدنی از آنها پذیرایی میشود. روش معمول کار هلدنر این است که ساک و چمدان مسافران را برایشان حمل میکند، برایشان نوشیدنی سرو میکند و در کل کمک میکند تجربهای بینظیر از سفرشان کسب کنند. البته کرونا موجب شده که او و همکارانش بیشتر مراقب رفتارشان باشند، اما به گفتهی خودِ او مسافران چندان اهمیتی برای این موضوع قائل نیستند. او همچنین میگوید در اوقات فراغت از کارهای هتل به شغل قبلیاش در تاکستان باز میگردد.
دنیل کاربونییِر، همبنیانگذار این هتل که عجیبترین هتل دنیا لقبی شایسته برای آن است، در مصاحبهاش اشاره کرده که ترجیح میدهند با افراد بومی همکاری کنند.
او در اینباره گفته: «هدف ما این است که از افراد ساکن همین منطقه بهره بگیریم، چون به نوعی احساس مالکیت و غرور نسبت به این منطقه دارن. در پایان هر روز هم مهم اینه که تا چه حد از عهدهی پذیرایی به مسافران براومدن.»
پیشخدمتهای هتل مسئول تمام نیازهای مسافران هستند. اگر مسافران گرسنه باشند، آنها باید برایشان غذا فراهم کنند. اگر باران ببارد، آنها باید مسافران را به مکانی سرپوشیده در اطراف سکویشان منتقل کنند و مراقب وسایل مسافران باشند تا صدمهای نبینند. کاربونییر میگوید «ما میخوایم نشون بدیم که از پذیرایی از مسافران هرگز کوتاه نمیآییم حتی در سختترین شرایط ممکن.»
هلدنر در مورد بهترین خاطرهاش از این شغل میگوید روز دوم از نخستین تجربهی کاریاش در این هتل هنوز هم بهترین خاطره را برایش رقم زده. آن زمان مسئول پذیرایی از زوجی بود که بسیار خوششانس بودند و در شبی که ماه کامل بود مهمان هتل شدند. او صبحانه را برایشان آورد و لبخند روی لب آنها را دید. هلدنر میگوید: «به صورتشون نگاه کردم و حس کردم که بینهایت خوشبخت هستن.»
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/